eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
656 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✥ راوی✍: غم به جراحت مي‌ماند، يكباره مي‌آيد اما رفتنش، التيام يافتنش و خوب شدنش با خداست😔 و در اين ميانه، نمك روى زخم و استخوان لاى زخم و زخم بر زخم🥀 حكايتى ديگر است. حكايتى كه نه مي‌شود گفت و نه مي‌توان نهفت.😔 ✥9
✥ راوی✍️: حكايت آتشى كه مي‌سوزاند، خاكستر مي‌كند اما دود ندارد، يا نبايد داشته باشد. مرگ پيامبر براى تو تنها مرگ يك پدر نبود، حتى مرگ يك پيامبر نبود، مرگ پيام بود، مرگ شمع نبود🕯 مرگ روشنى بود.😔 ✥10
✥ راوی✍️: 👤عَویم بن ساعده و 👤مَعن بن عُدَی با 🔥😡به همراه جمعی به سمت سقیفه حرکت کردند👣 ✥11
👤ابوعبیده جراح: «سلام علیکم. به به، کجا میروید؟» 12
👤عویم بن ساعده: «بیا برویم تا بفهمی کجا میرویم» 👣 13
✥ راوی✍: به سقیفه رسیدند... ✥14
👤سعد بن عباده( از انصار): «خلافت حق انصار است که پیامبر را یاری کردند.» 15
🔥😡دومی : «چه حرف ها میزنی سعد. از کجا انصار بیشتر از دیگران به اسلام و مسلمین خدمت کرده اند؟!!» 16
🔥اولی : «آرام باش پیرمرد. سعد که حرف بدی نزده.» 17
🔥😡دومی: «علی جوان است و برای خلافت وقت دارد. ریش سفیدان باید برای اسلام تصمیم بگیرند. برای علی هم منصبی در نظر میگیرم. » 18
👤مرد عرب: «همهٔ شما خوب میدانید، که محمد خلافت را به علی سپرده است و علی شایسته این مقام است.» 19