✥
راوی✍️:
اولی دستش را جلو اورد و بعد عده ای بیعت کردند و به سمت مسجد رفتند.
مردم در مسجد بودند.🕌
✥20
🔥😡دومی:
«نه به خدا، ما هيچكدام با وجود شما اين كار را نميكنيم. دستت را پيش بياور تا با تو بيعت كنيم»
21
🔥😡دومی:
«جانشین را مردم انتخاب میکنند.
مردم هم علی را قبول دارند و هم این بنده خدا را.
فرقی نمیکند...
هرجا لازم بود از علی کمک میگیرد.
حال بیایید، تا دیر نشده با خلیفه بیعت کنید. ✋
بسم الله ایها الناس...»
24
✥
راوی✍️:
کسی شبیه به پیرمردی قد خمیده از گوشه مسجد به سمت منبر میرود و دست در دستان فردی غیر ازعلی می نهد و میگوید:
✥
25
✥علے؏✥
🍃امیرالمومنین، علیه السلام :
«سلام سلمان جان، 🍃
چه شده؟ چرا اینقدر آشفته ای؟؟»
✥
27
🌿سلمان:
«مولای من!
مردم در مسجد جمع شده اند، و ردای خلافت بر دوش دیگری انداخته اند.
برای جانشینی رسول خدا با دیگری بیعت کرده اند.
خلیفه اکنون بر منبر پیامبر است و مردم با هر دو دست با او بیعت میکنند...»
28
✥علے؏✥
🍃امیرالمومنین علیه السلام :
«میدانی اول کسی که با او بر منبر پیامبر بیعت کرد، که بود؟»
✥29