eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 قسمت حرف های عاقلانه مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ... - مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو 14 سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه ... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو عاقلانه باشه ... خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کاملا جدی بود ... و دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ... پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود ... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم برمی داشت ... بهم پول داد برم از بیرون غذا بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن ... و پدرم کلی دعوام کرد ... و خودش رفت بیرون غذا بخره ... بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم دنبالم اومد ... - اون قدیم بود که دخترها 14 سالگی از هر انگشت شون شصت تا هنر می ریخت ... آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بلایی سر خودت نیاوردی بیا بیرون ... - بچه که نیستم خودم رو آتیش بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک خونه ام ... حتی توی آشپزی ... - کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ... ولی من مصمم تر از این حرف ها بودن که عقب نشینی کنم... بالاخره دایی رفت ... اما رفت دنبال مادرم ... . . ادامه دارد...
🌷 🌷 قسمت غذای مهران مامان با ناراحتی اومد سراغم ... - نکن مهران ... اینقدر ادای بزرگ ترها رو در نیار ... آخر یه بلایی سر خودت میاری ... - مامان، من ادا در نمیارم ... 14 سالمه ... دیگه بچه نیستم... فوقش اینها می سوزه ... یا داغون میشه قابل خوردن نیست ... هر چند از اینکه جمله بابا رو بهم گفت دلم سوخت ... اما می دونستم توی حال خودش نیست ... یهو حالتش عوض شد ... بدجور بهم ریخت ... - آره ... تو هم یه کاری کن داغت بمونه رو دلم ... و از آشپزخونه رفت بیرون ... چند لحظه موندم چی کار کنم... شک به دلم افتاد ... نکنه خطا رفتم ... و چیزی که به دل و ذهنم افتاد ... و بهش عمل کردم ... الهام نبوده باشه ... تردید و دو دلی تمام وجودم رو پر کرد ... - اینطوری مشخص نمیشه ... باید تا تهش برم ... خدایا ... اگر الهام بود ... و این کارم حرف و هدایت تو ... تا آخرش خودت حواست بهم باشه ... و مثل قبل ... چیزی رو که نمی دونم بهم یاد بده و غلطم رو بگیر ... اگرم خطوات بود ... نجاتم بده ... قبلا توی مسیر اصلاح و اخلاقم ... توی مسیر شناخت خدا و حرکت به سمتش ... کمک گرفته بودم و استادم بود... اما این بار ... پدر ... یه ساعت و نیم بعد برگشت ... از در نیومده محکم زد توی گوشم ... - گوساله ... اگر همون موقع و سر وقتش رفته بودی ... این همه معطل خریدن چند تا غذا نمی شدم ... اما حکمت معطلی پدرم چیز دیگه ای بود ... خدا برای من زمان خریده بود ... سفره رو انداختیم کنار تخت بی بی ... غذای من حاضر شده بود ... مادرم عین همیشه ... دست برد سمت غذا ... تا اول از همه برای بی بی بکشه ... مادربزرگ زیرچشمی به من و بقیه نگاه کرد ... - من از غذای مهران می خورم ... ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 #تقویم_تاریخ سه‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۴ شوال ۱۴۴۰ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۹ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم صلوات امروز به نیت : شهید دفاع مقدس #شهید_حسین_صابری (سالروز شهادت) 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🍃🌹شهید حسین صابری میر آبادی در 28 اردیبهشت 1347 در تهران به دنیا آمد . حسین تحصیلات خود را تا سال اول دبیرستان در رشته تجربی در دبیرستان شهید مطهری به پایان یرد. وی از همان دوران نوجوانی دراغلب مجالس و محافل مذهبی حضوری فعالانه داشت . 🍃🌹 در دوران انقلاب هم در کنار دیگر برادرانش در بسیاری از راهپیمایی ها حضور می یافت . در چهارده سالگی به عضویت بسیج مسجد امام حسین (ع) در آمد. او شب ها برای پاسداری، حراست وایجاد نظم وآرامش در سنگر حضور می یافت . 🍃🌹حسین برای اولین بار در 1362 از سوی پایگاه شهید بهشتی به کردستان اعزام شد و یک سال در مناطق عملیاتی کردستان خدمت کرد. دومین اعزام وی در 1366 به جبهه سومار بود که به عنوان مسئول پشتیبانی فعالیت هایی انجام داد تخصص او در جبهه های نبرد توپ خانه ، پدافند ، تک تیر اندار ، تیربار چی وتخریب چی بود و دو بار هم به شدت زخمی شده بود . 🍃🌹حسین پس از پایان جنگ به دنبال شهادت برادرش عباس به جرگه و گروه تفحص مفقودین پیوست و با سمت مدیریت داخلی قرارگاه کمیته جستجوی مفقودین، در جنوب به فعالیت پرداخت و سر انجام در 28 خرداد 1376 در منطقه عملیاتی والفجر 1(فکه) در حین تفحص به شهادت رسید . 🍃🌹 پیکرش به تهران انتقال یافت و در قطعه 40 بهشت زهرا به خاک سپرده شد. وی حدود سه سال کارمند شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه بود . هر سه برادر در قطعه 40 دفن شده اند . 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «جلیلی» عضو شورای عالی امنیت ملی: 🔹دیپلمات اروپایی به تهران آمد و گفت اگر برجام میوه ندارد از سایه آن استفاده کنید! 🔹اگر آنها احساس کنند که مقاومتی در این سو نیست، جری تر می شوند. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
این پایان زندگی دردناک و غم‌انگیز رهبری اخوانی و مبارز بود که با ، سرنوشت خود و ملتش را تعییر داد و ملتی بزرگ و انقلابی را از اوج عزت به ذلتی بی‌پایان کشاند. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی