🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #هفتاد_و_دوم
پایان یک کابوس
اومد نشست سر میز ... قیافه اش تو هم بود ... اما نه بیشتر از همیشه ... و آرام تر از زمانی که از سر میز بلند شد ... نمی تونستم چشم ازش بردارم ...
- غذات رو بخور ...
سریع سرم رو انداختم پایین ...
چشم ...
اما دل توی دلم نبود ... هر چی بود فعلا همه چیز آروم بود ... یا آرامش قبل از طوفان ... یا ...
هر چند اون حس بهم می گفت ...
- نگران نباش ... اتفاقی نمی افته ...
یهو سرش رو آورد بالا ...
- اجازه میدم با آقای صمدی بری ... فردا هم واست بلیط قطار می گیرم ... از اون طرفم خودش میاد راه آهن دنبالت ...
نمی تونستم کلماتی رو که می شنوم باور کنم ... خشکم زده بود ... به خودم که اومدم ... چشم هام، خیس از اشک شادی بود ...
خدایا ... شکرت ... شکرت ...
بغضم رو به زحمت کنترل کردم ... و سریع گوشه چشمم رو پاک کردم ...
- ممنون که اجازه دادی ... خیلی خیلی متشکرم ...
نمی دونستم آقا مهدی به پدرم چی گفته بود ... یا چطور باهاش حرف زده بود ... که با اون اخلاق بابا ... تونسته بود رضایتش رو بگیره ... اونم بدون اینکه عصبانی بشه و تاوانش رو من پس بدم ...
شب از شدت خوشحالی خوابم نمی برد ... هنوز باورم نمی شد که قرار بود باهاشون برم جنوب ... و کابوس اون چند روز و اون لحظات ... هنوز توی وجودم بود ... بی خیال دنیا ... چشم هام پر از اشک شادی ...
خدایا شکرت ... همه اش به خاطر توئه ... همه اش لطف توئه ... همه اش ...
بغض راه گلوم رو بست ... بلند شدم و رفتم سجده ...
الحمدلله ... الحمدلله رب العالمین ...
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم زیارت عاشورا به نیت :
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی
#نگاه_شهید_روزی_تون
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌷 خندید و گفت: (دیدی بالاخره به دلت نشستم!) زبانم بند آمده بود، من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش میدادم لال شده بودم.
🌷 خودش جواب خودش را داد: (رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم حالا که بله نمی گی امام رضا از توی دلم بیرونت کنه، پاکِ پاک که دیگه به یادت نیوفتم نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن نظرم عوض شد دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشی!)
🌷 حالا فهمیدم الکی نبود که یه دفعه نظرم عوض شد انگار دست امام علیه السلام بود و دل من...
🌷 گزیده ای از کتاب "قصه دلبری" زندگی نامه شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر
#شهادت
#شهید
#شهید_گمنام
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
رهبر معظم انقلاب :
زنانی که به خاطر فعالئت خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنکاف می کنند، برخلاف طبیعت زنانه اقدام می کنند. خدا به خائن راضی نیست.
#فرزندآوری
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🚨 شوخی اروپا با ایران تحت عنوان تعهدات برجامی
🔸کانال مالی تبادل غذا و دارو در ازای نفت همان سایه برجام است!
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI