23 تیر 98 چهارمین سالگرد #برجام است.
🔷 قبل از برجام، قیمت دلار 3500 تومان بود، تورم 10% و نرخ بیکاری نزدیک 12% ولی امروز که 4 سال از برجام می گذرد و ایران توان هسته ای خودش را تقریبا از بین برده، تمام شاخص های اقتصادی بدتر شده.
⭕️ این هنر کشورداری غربگراها و اصلاحطلبها است.
"امیرحسین ثابتی"
اگر از خطای خاطی بگذریم از خیانت خائن... هیهات!
هیهات اگر فراموش کنیم چگونه بر دستاورد شهید شهریاری ها و رضایینژادها شتابزده بتن ریختید و ملت را از حق مسلم خود محروم کردید!
هیهات اگر فراموش کنیم چگونه سفره مردم هر روز کوچک تر شد و امیدشان هر روز ناامیدتر!
هیهات اگر فراموش کنیم عزتی که برایش خون ها دادیم چگونه لگدمال شد!
هرگز نخواهیم گذشت!!!
#برجام
#ظریف
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🔴 شاهد عینی
🔻دکتر سعید جلیلی رئیس سابق تیم مذاکره کننده هستهای:
به عنوان یک #شاهد_عینی شهادت میدهم در آن ۶ سالی که مسئول گفتگوهای هستهای بودم با اینکه در تمام طرفهای مقابل ما در طول مذاکرات، دولتها عوض شدند و احزاب مختلف به قدرت رسیدند اما ذرهای رفتار طرفهای مقابل در برابر ایران عوض نشد!
در آمریکا وقتی بوش رفت اوباما به قدرت رسید، در فرانسه بعد از سارکوزی، اولاند سر کار آمد که از حزب مقابل به پیروزی رسیده بود؛ یا در انگلیس بعد از حزب کارگر، محافظهکاران به قدرت رسیدند اما رفتارشان در برابر ایران ذرهای تغییر نکرد؛ زیرا اصول سیاست خارجی آنها مشخص و ثابت است.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از یهتدون
▪️ واکنش ریچارد نفیو معمار تحریم های ایالات متحده علیه ایران در دوران اوباما به محدودیت های اعمال شده توسط پمپئو برای تردد ظریف و سیاست ترامپ درباره ایران:
واقعا احمقانه است. این چیزها ظریف را از صحبت باز نمی دارد و این نگاه ضعیف و ترسناک است. اما امیدوارم که این [اقدام] کمک کند تا این مزخرفی که دولت ترامپ واقعا می خواهد با ایران برای یک توافق بهتر مذاکره کند را آشکار کند. ترامپ شاید. دولتش؟ هرگز
یهتدون:
این توییت در کنار دیگر رخدادها، پروژه ی قهرمان سازی از ظریف با تحریم او، آشکار میشود.
آیا آمریکا و ترامپ به این نتیجه رسیده اند که مذاکره مجدد به یک قهرمان دیپلماسی (پوشالی) نیاز دارد⁉️
ترامپ به ظاهر دیوانه و عوامل غربگرا در ایران، گام به گام نقشه را به سوی تحقق منافع آمریکا پیش میبرند.
بنابراین همچنان معتقدیم آنکه تحقیر میشود دولت ذلیلِ غربگرای اعتدال است نه ایران.
💯%یهتدونی باشيم 😎 👇
@yahtadoon
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
یک سوال ساده از کسانی که با ازدواج زیر ۱۸ سال مخالفند:
جوان ۱۶ ، ۱۷ ساله ای که از نظر شما کودک محسوب می شود و نباید ازدواج کند ؛ با این حجم از تحریکات جنسی که در جامعه وجود دارد، چه کار کند؟
راهکار شما برای پیشگیری از رواج فساد در جامعه چیست؟
#ازدواج_به_وقت
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از یهتدون
محض اطلاع بعضی کانال های "خودزرنگ پندار" عرض میکنیم :
🔸اول اینکه این عکس ها از درون #کمپ_آلبانی، چند ماهه که درز کرده و حالا رسانه ای شده
🔸دوم اینکه انتشار عکس جدیدی توسط سازمان از جوون های این سازمان با تیتر "ما جوون هم داریم" دلیل صحت و درستی این عکس هاست.
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯%یهتدونی باشیم 😎 👇
@yahtadoon
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ
یا لیتنی هناک
فی کربلاء
یا لیتنی
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#شبتون_شهدایی
🌷 @AXNEVESHTEDHOHADA
⚠️"طنز تلخ" به جنبهها منفی میپردازد و سعی میکند طوری با آنها شوخی کند که غیرمنتظره و تکاندهنده باشدو انتقاد از مسائل یا بیان حقایقی است که پرداخت جدی به آنها یا خطرناک و یا بیتاثیر است‼️ گروه زیر با نام تلخند با محوریت طنز انتقادی سیاسی احتماعی تشکیل شده تا این مطالب از کانالهای متعدد با همکاری شما در یک گروه متمرکز و نشر داده شوند ‼️♨️
⭕️ لطفا همه عضو شن
تا فعالیت گروه اغاز بشه ممنون از حمایت شما👇
http://eitaa.com/joinchat/112525333C94e6dbc62f
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #صد_و_نهم
بی عرضه؟ ...
الهام روحیه لطیف و شکننده ای داشت ... فوق العاده احساساتی ... زود می ترسید ... و گریه اش می گرفت ...
چند لحظه همون طوری آروم نگاهش کردم ...
به داداش نمیگی چی شده؟ ...
- مامان قول گرفت بهت نگم ... گفت تو کنکور داری ...
یه دست کشیدم روی سرش ...
اشکال نداره ... مامان کجاست؟ ... از خودش می پرسم ...
داره توی پذیرایی با عمه سهیلا تلفنی حرف میزنه ... حالش هم خوب نبود ... به من گفت برو تو اتاقت ...
رفتم سمت پذیرایی ... چهره اش بهم ریخته بود ... و در حالی که دست هاش می لرزید ... اونها رو مدام می آورد بالا توی صورتش ...
شما اصلا گوش می کنی من چی میگم؟ ... اگر الان خودت جای من بودی هم ... همین حرف ها رو می زدی؟ ... من، حمید رو دوست داشتم که باهاش ازدواج کردم ... اما اگه تا الان سکوت کردم و حتی به برادرهام چیزی نگفتم ... فقط به خاطر بچه هام بوده ... حالا هم مشکلی نیست اما باید صبر کنه ... الان مهران ...
و چشمش افتاد بهم ... جمله اش نیمه کاره توی دهنش موند ... صدای عمه سهیلا ... گنگ و مبهم از پای تلفن شنیده می شد ...
چند لحظه همون طور ... تلفن به دست، خشکش زد ... و بعد خیلی محکم ... با حالتی که هرگز توی صورتش ندیده بودم بهم نگاه کرد ...
برو توی اتاقت ... این حرف ها مال تو نیست ...
نمی تونستم از جام حرکت کنم ... نمی تونستم برم ... من تنها کسی بودم که از چیزی خبر نداشتم ... بی معطلی رفتم سمتش و محکم تلفن رو از توی دستش کشیدم ...
چی کار می کنی مهران؟ ... این حرف ها مال تو نیست ... تلفن رو بده ...
و با عصبانیت دستش رو جلو آورد و سعی کرد تلفن رو از دستم بیرون بکشه ... اما زور من ... دیگه زور یه بچه نبود ...
عمه سهیلا هنوز داشت پای تلفن حرف می زد ...
این چیزها رو هم بی خود گردن حمید ننداز ... زن اگه زن باشه ... شوهرش رو جمع می کنه نره سراغ یکی دیگه ... بی عرضگی خودت رو به پای داداش من نبند ...
.
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟