eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.4هزار عکس
13.9هزار ویدیو
363 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات فامیل دور
تبلیغــــات ارزان✅ ارسال همزمان در 13 کانال با 6k ویو شبانه فردا شب با بیشتر از 60k ممبر پست سر ❌ 25 هزار تومان زیر سر ❌ 20 هزار تومان پست آخر ✅ 35 هزار تومان تک بنر بهمراه ریپ 50 هزار تومان سریع رزرو کن🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀ @mahdie_101101 @tabfamiledor
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
ده سوال سوم از فجج (فیروز آبادی،جهرمی،جهانگردی) ۲۲- چرا هیچ‌یک از ۸ بند «وظایف برون سازمانی وزارت
ده سوال سوم از فجج (فیروز آبادی،جهرمی،جهانگردی) ۲۳- چرا برخلاف دستورات صریح امام خامنه‌ای در پیوست حکم تأسیس شورای‌عالی فضای مجازی، مورخ ۱۷ اسفند ۹۰، عمل شده؟ ❌ را و کنید... ✊ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
⭕️ حسین جان من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز به تکلیف نرسیده بود اما آن شب تکلیف همه را مشخص کرد. هم سن و سال‌هایش در کوچه‌های مدینه مشغول بازی بودند و او در بیابان، حیثیت مرگ را به بازی گرفته بود. لباس رزم در قد و قواره‌ای نبود که او را سخت در آغوش گیرد. آن شب قاسم قرار نداشت، آخر با پدر قول و قرارهایی داشت. قاسم، یک سر و گردن بالاتر از مرگ ایستاده بود وقتی که در تلخ‌ترین شب تاریخ از دولبش عسل می‌چکید. آنگاه که زمین کارزار از خون عاشقان لاله‌زار شده بود، قاسم‌بن‌الحسن علیه السلام از کُشته، پُشته می‌ساخت. قصه‌ی قاسم هم به سر رسید و چه رازها در سردادگی عاشقان است. ماه روی قاسم که شکافت، خورشید حسین السلام حادثه را بر نتافت و از گوشه‌ی آسمان کربلا سراسیمه به وسط میدان شتافت. جمع کردن پاره‌ی تن برادر کار راحتی نبود وقتی که پازدن‌هایش زمین کربلا را با دل حسین علیه السلام یکجا خراش می‌داد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین... ✍ زهرا محسنی فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹🍃 چه پسری! اسمش را می گذاریم غلام محمد که تا آخر عمر، نوکری ائمه(ع) را بکند. پدرش کشاورز بود و او از کودکی با کار و تلاش خو گرفته بود، صبحگاهان که خورشید، فروغ خود را از بلندای کوه ها بر پهنه دشت می گستراند ترنم آوای روح بخش قرآن پدر، گوش غلام محمد را نوازش می داد و فطرت ناب و زلالش را صیقل می داد. او از ۱۰ سالگی با احساس تعهدی که داشت تلاش می کرد در تأمین معاش خانواده یار و یاور باشد کلاس چهارم بود که ترک تحصیل و از قوچان به مشهد مهاجرت کرد. چندی بعد به حرفه فیروزه تراشی و حکاکی روی آورد با تمام خستگی کار روزانه در مدرسه شبانه ادامه تحصیل داد. با فرا رسیدن زمان سربازی به خدمت فراخوانده شد. 🌹🍃 در گارد شاهنشاهی سرباز شد نمازش را سر وقت می خواند و با جیره غذایی سربازخانه روزه می گرفت. وقتی سرهنگ در مراسم صبحگاه به هم  دوره ای او ناسزا گفت، چنان سیلی نثار گونه سرهنگ کرد و او با نفرت به صورت غلام محمد نگاه کرد: «کاری می کنم از این کارت پشیمان شوی.» طی ۳ سال حبس که در نتیجه همین اتفاق برای او تعیین شد بارها تنش را با آتش سیگار سوزاندند. 🌹🍃 از زندان که بیرون آمد نوارهای سخنرانی و اعلامیه های حاج آقا روح ا... را از دوستان می گرفت می شنید و می خواند و به مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی فرمانده اطلاعات عملیات شد. در سومار، مهران، سوسنگرد، دب حردان، خرمشهر و... هر جا به او نیاز داشتند به اشاره ای خود را می رساند و خالصانه کار می کرد. او با لیاقتی که از خود نشان داد در مسئولیت های مختلف از جمله معاونت طرح و عملیات قرارگاه نجف ۲ و مسئول محور طرح و عملیات لشکر ویژه شهدا به خدمت پرداخت. 🌹🍃 او سرانجام در سال ۶۵ در خطوط عملیاتی جنوب مهران و قلاویزان به مقام رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد. او هنگام شهادت ۶ فرزند با نام های مصطفی، مرتضی، معصومه، فاطمه، مجتبی و مجید را از خود به یادگار گذاشت. 🌹🍃 فرمانده شهید غلام محمد نیک عیش در فرازی از وصیت نامه خود آورده است: هر چه در این دنیا خوشی داشته باشیم بیش از آن سختی و شدائد است، پس چه بهتر که این سختی را خود به اختیار متحمل شویم و قبول کنیم و در مقابل این شدائد، نعمت لقاءالله و بهشت جاودان او را برای خود فراهم سازیم