eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞فیلمی که می بینید مربوط به مراسم ترحیم همسر حاج حسن خلج است. این مراسم که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ با حضور جمع زیادی از محبین اهل بیت (علیهم‌السلام) و مداحی اکثر مداحان شاخص کشور در مهدیه تهران برگزار شد از ماندگارترین جلسات روضه سال های اخیر است. در میانه این مراسم حاج سعید حدادیان با دعوت از حاج حسن خلج از وی خواست دقایقی برای حضار روضه بخواند. حاج حسن خلج با حضور در کنار منبر یکی از به یادماندنی ترین روضه هایش را خواند که هنوز پس از سال ها در خاطر هیئتی ها مانده است. دقایقی از این مراسم را به مناسبت ایام_فاطمیه منتشر می کنیم. التماس دعا 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رضاخان هم اگر میدید با چادر چه زیبایی جهان پر میشد از قانون چادرهای اجباری... 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ۴۴۸
❤️ روزی دیگر از روز ها🗓شروع شد 🌹 این روز را میخوام با یاد و نام شما شروع کنم‌💐 چون نام شما زیبا ترین نام است🎉 (عج) 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🍃🌹محمود در اهواز متولد شد و در همان شهر اهواز هم بزرگ شد او تا موقع سربازی، به شغل جوشکاری اشتغال داشت محل خدمتش هم ژاندارمری بود یک سال و اندی هم در تهران خدمت کرد بعد از گذراندن دوره¬ی آموزشی به اهواز آمده بود و می¬گفت: «می خواهم پیش پدر و مادرم باشم تا مواقع مرخصی بهتر بتوانم به آنها خدمت کنم» و بعد از جلب نظر فرمانده¬ی خود به اهواز آمد. شش ماه هم در آنجا خدمت کرد همیشه در جبهه بود آخرین باری که به خانه آمد ده روز مرخصی گرفته بود دو سه روزی ماند و دوباره به جبهه باز گشت و دیگر ما از او خبری نداشتیم تا این که یک روز آمدند درب منزل و گفتند: «بچه ی شما شهید شده است و پیکرش را هم به سرد خانه ی شهدای اهواز آورده اند». باران گرفته بود که از کوچه سر رسید بر اوج موج دست پر از بال و پر رسید سوغات، گل برای محله خریده بود با زخم های سرخ تنش از سفر رسید دل را به دست پاک خداوند داد و بعد بی دل به آسمان زد و وقت سحر رسید قامت به سجده رفن و قیامت قیام کرد حتی به گوش کل ملائک خبر رسید خورشید در تلاطم اشک و غرور آه باران گرفته بود که از کوچه سر رسید محمد رضا سلیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا