eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.4هزار عکس
13.9هزار ویدیو
363 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹🍃 شهید علی اصغر عباسی قمی فرزند رضا در سال 1341 در جعفرآباد از توابع قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 15/3/67 در منطقه عملیاتی اهواز به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌹🍃 قسمتی از وصیت نامه؛ من علی اصغر  متولد  1349 با میل  و رضایت  خویش   به جبهه  رفتم  و پای در این  راه گذاردم  و خوشحالم  که خدواند به من کمک کرد تا در  راه  رضای  او قدم  بردارم  من کوچک  تر  از  آنم   که به  شما  ملت  غیور  وسلحشور  چیزی  بگویم   و برای   شما  کلماتی  بنویسیم  ولی  با تمام وجود   از شما  می خواهم  رهبر  عزیزم  را تنها   نگذارید  و همیشه  از او تبعیت  کنید.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️🍂▪️🍂▪️🍂 مجموعه هفت مصیبت شام از زبان امام سجاد علیه‌السلام 🍂🥀▪️ـــــــــــــــــــــــــ
چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر علیه السلام تاختند؟! حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. وقتى روضه اش تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى‏ آيد. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم : « سلام عليكم» . گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم : « بفرماييد». گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم : « بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم : من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند. گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند : « چى هست؟» گفتم : « روز حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند) / م_رضا یوسفی