eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷🍃❣ 🍃السَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ... 🌷سلام ‌بر تو‌ ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیلها رنگ می بازد؛ سلام بر تو و بر روزی که برهان های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت... 📗صحیفه رضویه، ص541، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام. 🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
522.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴بخش‌هایی از صحبتهای رضا کیانیان در مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی : ما نباید صحنه را خالی کنیم حق‌ شهروندی شماست که روسری نداشته باشید!!! 🔹به کدوم قانون و بند و تبصره ای این آقای شومن قبح شکنی را علنی و جامعه هنر را در هنجارشکنی محق میدونه؟!
دانشگاه تهران، دانشگاه نفله پرور
🔴 مقصر اصلی این حرمت شکنی و قانون گریزی سلبریتی ها، وزارت فرهنگ و ارشاد است! 🔹‌ زمانی که به اسم جذب حداکثری این جماعت نمک نشناس، بدون شنیدن حتی یک عذرخواهی از تمام قانون گریزی و آشوب گری شان گذشتید و پرونده شان را پاک کردید... 🔺‌ جناب وزیر فرهنگ و ارشاد! تحویل بگیرید...
❤️ شهید هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری. من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ… ✍️ مهدی عرفاتی