eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
از ذخائر نظام..👆 که با لکسوس به راهپیمایی آمده اند..👌 خجالتم خوب چیزیه😏 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI اینیستاگرام ما👇 https://www.instagram.com/axneveshtesiyasi توییتر ما👇 https://twitter.com/axneveshtesiyas?s=09
هدایت شده از یهتدون
📸 دیروز عکس عجیبی از حضور یک خانم حامی همجنسبازان در راهپیمایی ۲۲ بهمن به نام خبرگزاری مهر منتشر شد. عکسی که در واقعیت با اصل آن تفاوت های فاحش دارد و با انجام فوتوشاپ و جایگزین کردن تصویر پرچم ایران به جای پرچم همجنسبازان از سمت رسانه‌هایی با اهداف خاص در شبکه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است. یهتدون : من بجای این خانم بودم از "خبرگزاری مهر" هم بخاطر اینکه گناه کبیره لواط و حمایت از اون و به من نسبت داده شده، هم بخاطر اصلاح رویه جنگل مانند بعضی خبرگزاری ها شکایت میکردم. تا تهش در بیاد کار کی بوده و ... 💯 % یهتدونی باشیم 😎 👇 @yahtadoon
هدایت شده از مهدی قاسم زاده
از اینکه روزنامه‌ی اصلاح‌طلبِ "مستقل" حماسه حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن را ندیده، نباید چندان تعجب کرد، آنهم وقتی که نشریه "صدا" (بعنوان نشریه ارگان کارگزاران سازندگی) با تیتر "کارتر نمی‌آمد، شاه نمی‌رفت" عملاً اذعان می‌کند که این جماعت بطورکلی به توانمندی و نقش آفرینی ملت ایران اعتقادی ندارند و تنها از دریچه‌ی قدرت افسانه‌ای که (در ذهنهای زنگ زده‌ی خود) برای آمریکا ساخته‌اند به تحلیل امور می‌پردازند!! #کدخدا_پرستان @mahdi_ghasemzadeh
زمان: حجم: 912.3K
●هم اکنون روضه جانسوز حضرت زهرا علیها السلام ذاکر اهل بیت مهدی معینی فر مسجد مقدس جمکران 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
دلیل گرانی گوشت معلوم شد تعداد لاشه قابل مصرف انواع دام ذبح شده در کشتارگاه‌ها از سالانه 14 میلیون راس در سال 1387به 7.4 میلیون راس در 9 ماهه امسال رسید! یعنی تقریبا نصف! از طرف دیگر در 5-4 سال اخیر حدود 7500 گاوداری هم تعطیل شد با این اوصاف توقع دارید گوشت گران نشود؟! 🇮🇷 @AXNEVESHYESIYASI
🔅فکر کردن ما خریم! یه مشت چتر رو با نخ بستن به زمین زیرش هلیوم میزنن که الکی فکر کنیم کلی آدم اومده! اگه نه سرجمع ۲۰نفرم زیر این چترا نیستن. داییم تو سپاهه خودش میگفت هر کدوممون چهار تا چتر دستمون بود که فکر کنن جمعیت زیاده اصلا این بارون هم کار خودشونه! اگه نه این همه بیست و دو بهمن یه قطره بارونم نمیومد بعد امسال که میدونستن کسی نمیان انقدر برف و بارون؟ میخواستن فضای خالی رو با چتر بپوشونن کسی نفهمه! #۲۲_بهمن ✍ امین شفیعی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام😊✋ شبتون بخیر🌷 امشب اولین قسمت رمان تقدیمتون میشه نظر،انتقاد و پیشنهاد فراموش نشه😉
بسم رب المهدی...💕 💟فصل اول💟 🔷 ... 1 ☀️ سنگینی نور خورشید، مجبورم کرد چشمام رو باز کنم. هنوز سرم درد میکرد. پتو رو تا بالای سرم کشیدم و دوباره به زیرش خزیدم. 💤چشمام دوباره گرم خواب میشدن که این بار صدای در و به دنبالش قربون صدقه های مامانه که خواب رو از سرم بیرون کشید. -ترنم...مامان جان بهتری؟ دیشب اومدم بالاسرت تب داشتی، باز الان تبت یکم پایین اومده. چندبار آخه بهت بگم شب موقع خواب،پنجره ی اتاقتو باز نذار!! اونم تو این هوا❄️ خوابتم که سنگین😴 طوفانم بیاد بیدار نمیشی!! میبینی که وقت مریض داری ندارم، هزار تا کار ریخته رو سرم... -مامان جونم،بهترم.شماهم یکم کمتر غر غر کنی،سر دردم هم خوب میشه! مامان اخمی کرد و با دلخوری به سمت در رفت، -منو نگا که الکی واسه تو دل میسوزونم... پاشو بیا صبحونتو بخور،یکم به درسات برس. من دارم میرم مطب، ناهارتم سر ظهر گرم کن بخور. اگه بهتر نشدی عصر حتماً برو دکتر، مثل بچه ها میمونی،همش من باید بگم این کارو بکن،اون کارو نکن. خداحافظ با مردمک چشم، مامان رو بدرقه کردم و وقتی خیالم از رفتنش راحت شد، دوباره به تخت خواب گرم و نرمم پناه بردم . 🔹بار سوم که چشم باز کردم، دیگه ظهر رو هم گذشته بود. دلم میخواست باز بخوابم اما ضعف و گرسنگی امونم نمیداد. از اتاق بیرون رفتم و به آشپزخونه پناه بردم ... "محدثه افشاری"
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
بسم رب المهدی...💕 💟فصل اول💟 🔷 #او_را ... 1 ☀️ سنگینی نور خورشید، مجبورم کرد چشمام رو باز کنم. ه
🔹 ... 2 یخچال رو که باز کردم، میوه بود و آبمیوه و شیر و... هرچیز جز غذا🍝 پس منظور مامان غذاهای فریزری بود که هر وعده داغ میکنم و میخورم... چه دل خوشی داشتم که فکر کردم برای دختر مریضش سوپ پخته😒 اگر منم یکی از بیمارای مطبش بودم، احتمالاً بیشتر مورد لطف و محبتش واقع میشدم... بعد از خوردن غذا به اتاقم برگشتم، هنوز نیاز به استراحت داشتم... 📱چشمم به گوشیم که خورد، تازه یادم افتاد از صبح سراغش نرفتم...! 42 تماس و 5 پیامک از سعید... 💕 واااای...من چرا یادم رفته بود یه خبر از خودم به سعید بدم😣 از پیامک هاش معلوم بود نگرانم شده، سریع دستمو روی اسمش نگه داشتم و گزینه ی تماس رو زدم... -الو ترنم؟؟ معلومه کجایی؟؟ چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟؟ 😠 -سلام عزیزدلم، خوبی؟ ببخشید خواب بودم! -خواب؟؟ تا الان؟؟ -باور کن راست میگم سعید... دیشب که با اون وضع برگشتم خونه و خسته رو تخت خوابم برد، پنجره اتاق باز مونده بود، سرما خوردم 😢 اصلا حال ندارم ... -جدی میگی؟؟ فدات بشم من. الان میام پیشت... -سعییییید نه 😰 بابا بفهمه عصبانی میشه. -از کجا میخواد بفهمه خانومی؟ مگه اینهمه اومدم، کسی فهمید؟😉 -خب نه ولی... -ولی نداره که عسلم. یه ربع دیگه پیشتم خوشگلم بابای 👋 اعصابم از دست این اخلاق سعید خورد میشد. هیچ جوره نمیشد از سر بازش کرد... هرچند دوستش داشتم اما فقط اجازه داشتیم مواقعی که خود مامان یا بابا بودن، تو خونه باهم باشیم، اما سعید به این راضی نبود و هروقت که دلش میخواست پیداش میشد... "محدثه افشاری " 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 چهار‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۸ جمادی‌الثانی ۱۴۴۰ ۱۳ فوریه ۲۰۱۹ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI