این بود شاه؟!📝
کسانی که حامی پهلوی بودید و هستید بشنوید و پاسخ دهید!
ایشان شاه بودند؟؟ کسی که ملت ایران را خوشبخت و سیر کرد!😒
ایشون همونی بودند که با روابطش با امریکای🇺🇸 خبیث ، ایران را عزتمند کرده بود؟!😏
همونی که دوران ارزانـــی را برای ملت به ارمغان آورده بود؟!😏😆😐
نه ، ایشان همان کسی بودند که با خروجش، ملت پایکوبی و جشن🎉 گرفتند ، همان کسی که مطبوعات🗞 با شوق در روزنامه هایشان نوشتند:
«شاه رفــــــت»
همان انسانی که مردم برای رفتنش شیرینی🎂 پخش کردند.
همانی که خواست ایران را اروپا کند!
حق است ، سخنی که خدا فرمود:
(حق آمد و باطل نابود شد)✳️
به حق که شاه ، ذلیل شد ، به حق که شاه خار شد .
#حق_آمد_و_باطل_نابود_شد
#بزرگترین_اختلاس_تاریخ
#خاندان_فراری
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
👑 سالگرد بزرگترین اختلاس تاریخ ایران😨
♨️ چهل سال پیش در چنین روزی، بزرگترین اختلاس تاریخ ایران توسط محمدرضا پهلوی به مبلغ 200هزار میلیارد تومان انجام شد😳 این مبلغ تنها بخشی از اختلاس اوست که هنگام فرار از دست مردم ایران با خود برد‼️
🔰به گفته شاهدان عینی مثل محمدرضا مرادی(خادم دربار)، چندین کانکس🚚 طلا، عتیقه جات، پول و اموال نفیس ملی توسط شاه به غارت رفت. حجم این غارت به حدی بود که یک کانتینر را فراموش کردند‼️
🚀روزنامه فایننشال تایمز، محمدرضا پهلوی و صدام را دزدترین دیکتاتور های جهان نامید‼️
#بزرگترین_اختلاس_تاریخ
#خاندان_فراری
#حق_آمد_و_باطل_نابود_شد
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا آمریکاییها با خانم مرضیه هاشمی این گونه وحشیانه برخورد کردند؟
نکات شنیدنی مرضیه هاشمی پرچمدار روشنگری و مبارزات رسانه ای آمریکا در برنامه نادر طالبزاده:
الان خیلی افراد با وجود ترس در آمریکا دارن بیدار میشن. مسئولین ایرانی چرا به حرفهای آقای خامنهای درمورد جنگنرم گوش نمیدن! واقعا الان وقت عقب نشینی نیست، زمان حمله است.
#مرضیه_هاشمی
#زندانی_حجاب
#غرب_مهدوحشیگری
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#سریال_خدا_بیامرز
#قسمت_ششم
این قسمت: #این_شاه_بود ؟
#محمدرضا_شاه :
هیچ کس نمیتواند ادعا کند که از من به خدا نزدیکتر است
"احزاب سیاسی و نقش آنها در تاریخ معاصر ایران،ص ۲۲"
فکر کنم اعلی حضرت صنعتی و سنتی رو قاطی زده بود 😏
#فرارشاه
#خاندان_فراری
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از عکس نوشته سیاسی
⚽️نتیجه نهایی بازی
🇮🇷ایران 0⃣
🇮🇶عراق 0⃣
ایران همچنان صدر نشین گروهD
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
سیدمحمد موسوی خویینی در گفتگو با ایرنا:
در انتخابات 76 من و آقای کروبی رفتیم خدمت آقای هاشمی.
هاشمی گفت: " آقای خامنهای نظرش این است که انتخابات پرشور باشد. هرچه مردم بیشتر بیایند، بیشتر تأیید نظام است.اما من میگویم شما (رهبری) بگویید نظرتان چهکسی است ما همه کار میکنیم همان بشود."
یعنی همین یک جمله برای تعیین تکلیف همه جدلهای فکری و سیاسی این ۲۰ سال بسه!
#مردم_کشک
#مهندسی_انتخابات
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم
⛔️پسر نوح⛔️
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«فصل اول»
قسمت: پنجم
قم – حرم حضرت معصومه
با یکی از همکارام که این پرونده را شروع کرده بودیم با هم رفتیم حرم. حوالی ساعت 5ونیم صبح بود. خلوت و باحال. اینقدر باحال که آدم دلش میخواست فقط صورتشو بذاره رو ضریح و تا شب برنداره.
نشستیم یه گوشه و بعد از زیارتنامه و چند رکعت نماز، با هم صحبت کردیم.
بهش گفتم: «دیشب باهاش حرف زدم و بهش هشدار دادم.»
داوود: «بخاطر همین کلا دیشب آفلاین بود و تا همین حالا حتی یک دقیقه هم آن نشده؟!»
گفتم: «آره لابد. بررسی کردم. راه ارتباطی دیگه ای نداره. یا باید هول میشد و دیشب از همه چیز و همه جا دلیت اکانت میکرد و یا باید حداقل تا یکی دو روز آن نشه تا مثلا حساسیتمون روش کمتر بشه.»
داوود: «حرکت بعدی چیه؟»
گفتم: «مشخصه دیگه! همیشه اولین حرکت پس از ترس، تعیین کننده خیلی مسائل هست. باید صبر کنیم ببینیم چیکار میکنه؟»
داوود: «به هر باهوشی هم که باشه، بازم نمیتونه دورش دیوار بکشه!»
گفتم: «دقیقا ! اگه واقعا به راهش اعتقاد داره، نباید از چیزی بترسه و باید ادامه بده! اگه هم غیر از اینه، وای به حالش! چون دیگه میفهمیم که با یه حرفه ای روبرو هستیم و احتمال داره آموزش دیده باشه.»
داوود: «حالا چرا از بین این همه سوژه ناقص و کامل، دست گذاشتی رو این؟ این پرونده سوژه های دیگه ای هم داشته و داره.»
گفتم: «چون بررسی کردم و دیدم این یکی از همشون حساب شده و پیچیده تره و فقط یه آخوند معمولی و احساساتی نیست. دم اینو که ببینیم، بقیش علی برکت الله!»
داوود: «نمیدونم. شاید.»
همون لحظه گوشیم زنگ خورد:
[بفرمایید!
سلام حاج آقا ! صبحتون بخیر!
سلام جان! تشکر. بفرمایید.
پسر حاج آقا از بیتشون داره با دو سه نفر دیگه میره سمت خونه آسید رضا.
جالبه! کله سحر اونجا چی میخواد؟
والا چه عرض کنم!
باشه. هنوز خونه آسید رضا پاکه؟
بچه های ما که عمل نکردند. حالا بازم هر چی صلاحه.
باشه. گوشی آسید رضا روشنه؟
اجازه بدید ... نه! خاموشه. امری داشتین؟
آیفونش فعال میشه یا نه؟
امتحان نکردم. اما اپل و سامسونگ نباید مشکلی داشته باشه.
ببین میتونی فعالش کنی؟
چشم حاج آقا. اگه موفق شدم با زنگ بعدی، ینی فعال شده.
بسیار خوب. تلاشتو بکن. منم حرم دعاگوتم.
بزرگی میکنی حاجی جان. یاعلی.]
داوود: «فهمیدن که زیر نظرن و دیگه اینبار شوخی بردار نیست. یحتمل داره میره اونجا حضوری ببندند.»
لبخندی زدم و گفتم: «آره بندگان خدا . دلم میسوزه. اینا باید بشن پناهگاه مردم ... اما شدن بلای جون ... باید بشن پرچم وحدت ... شدن عامل وحشت ... همینا را که میبینم، میفهمم که وقتی بچه بودم اشتباه فکر میکردم که اگه کسی آخوند بشه، حتما عاقبت به خیر میشه! همیشه دلم میخواد و میخواست که بچه هام آخوند و طلبه و هیئتی بشن. اما الان ترجیح میدم دعا کنم عاقبت به خیر و انقلابی و شهید بشن.»
داوود: «آره والا به خدا . به قول امام خدا بیامرز: [مُلا شدن چه سهل و آدم شدن محال است!] نشستن وسط امنیت و گل و بلبل ... اونوقت واسه بقیه جاها نسخه وحشت میپیچن! »
همون لحظه گوشیم زنگ خورد. خودش بود...
[خوبی الحمدلله؟
شکرا . قدم رنجه کردید. یادم نیست آخرین بار کی قدم رو چشمای ما گذاشتید؟
ما که هر روز برای درس و بحث و امور جاریه همدیگه را میبینیم. دیگه نخواستم بیشتر مزاحم بشم.
خواهش میکنم. گفتم عیال صبحونه و قلیون را آماده کنه.
خیره. زحمت شد. عرض کنم بالاخره اومدن سراغت؟
بله. اما خیلی جا خوردم.
چطور؟
چون برخلاف انتظارمون منو جایی نبردن. دیشب اومد هیئت کلب الائمه و بعدش خیلی یهویی خفتم کرد.
خب؟ چی شد؟
هیچی. عیالات را رسوندیم خونه و نشستیم تو ماشینش و با هم حرف زدیم.
چی میگفت؟ تهدیدت کرد؟
تهدید نه! اما فهمیدم کلا زیر و رومو درآوردن. حسابی تحت نظرشونم.
منم همینطورم. تحت نظرم. اشکال نداره. خدا بساط ظلم را نمیذاره بمونه.
نمیخواستم باعث مشغولیت ذهن شما بشم. شاید اشتباه از من بوده.
نه. اصلا. خودتو اذیت نکن. شما فاطمیه جایی وعده نکردی؟
نه آقا جان. قرار شد با شما هماهنگ کنم.
بسیار خوب. از کویت تقاضای شما را کردند. بنظرم برید و یه کم از اینجا فاصله داشته باشین بهتره.
هر چی شما امر کنید. کدوم حسینیه است؟
حسینیه عراقی ها. هجده شب به عدد عمر حضرت برنامه دارن.
احسنت. چشم. راستی چطور ارتباط بگیرم؟
چطور؟
چون حتی حساب های مجازی و این چیزامم دارن و کنترل میکنند.
یه خط کویتی بگیر. خودشون هماهنگند. بهت میدن. من نگران این چیزا نیستم.
میتونم بپرسم نگران چی هستید؟
نگران اذیت شدن حضرات کویتی و بحرینی هستم که قراره بیان قم و تهران. خوف این دارم که بندگان خدا را اذیت کنند...]