🔹 #او_را ... ۶۶
ترجیح دادم به مرجان زنگ بزنم!
هرچند این وقت صبح ،حتما خواب بود
طول کشید تا جواب بده...
-الو؟؟😴
-مرجان😢
این دفعه مثل برق گرفته ها جواب داد!
شاید فکرکرد اشتباه شنیده!!
-الو؟؟؟؟😳
زدم زیر گریه
-ترنم😳
تویی؟؟؟؟
-اره 😭
-تو زنده ای؟؟😳
هیچ معلومه کجایی؟؟
-میبینی که زنده ام...😭
-خب چرا گریه میکنی؟؟
خوبی تو؟؟
الان کجایی میگم؟؟
-نگران نباش،خوبم...
-بگو کجایی پاشم بیام!
-نه لازم نیست!
فقط بخاطر یچیز زنگ زدم!
مامان بابام...😢
خوبن؟؟
-خوبن؟؟
بنظرت میتونن خوب باشن؟؟😒
داغونن ترنم...
داغونشون کردی!!
هرجا که هستی برگرد بیا...
-نمیتونم مرجان😭
نمیتونم!!
-چرا نمیتونی؟
میفهمی میگم حالشون بده؟؟
همه جا رو دنبالت گشتن!
میترسیدن خودتو کشته باشی!!
-من از دست اونا فرار کردم!
حالا برگردم پیششون؟؟؟
-ترنم پشیمونن!!
باور کن پشیمونن!!
مطمئن باش برگردی جبران میکنن!!
-نه...😭
دروغ میگی
دروغ میگن
اونا اخلاقشون همینه!
عوض نمیشن!
-ترنم حرفمو باور کن!
خیلی ناراحتن!
اولش فکر میکردن خونه ی ما قایم شدی،
اومدن اینجا رو به هم ریختن
وقتی دیدن نیستی،حالشون بدتر شد!
به جون ترنم عوض شدن!
بیا ترنم...
لطفا😢
دل منم برات تنگ شده😢
-تو یکی حرف نزن😠
من حتی اندازه یک پارتی شبانه برای تو ارزش نداشتم!😭
-ترنم اشتباه میکنی!!
اصلا من غلط کردم...
تو بیا
هممون عوض میشیم!
-نمیتونم...
نه...اصرار نکن!
-خب اخه میخوای کجا بمونی؟
میخوای تا اخر عمرت فراری باشی؟؟
چیزی نگفتم و فقط گریه کردم...😭
-ترنم...
جون مرجان😢
چندساعت دیگه سال تحویله!
پاشو بیا...
-نمیدونم
بهش فکر میکنم...
-ترنم...خواهش میکنم...
-فکرمیکنم مرجان...
فکرمیکنم...
و گوشی رو گذاشتم!
انگار غم دنیا تو دلم ریخته بود
سرمو گذاشتم رو زانوهام و زار زار گریه کردم....💔
صدای در ،یادم انداخت که اون منتظرمه!
با چشمای قرمز در رو باز کردم و سعی کردم مثل خودش زمینو نگاه کنم!
-اتفاقی افتاده؟؟
راستش صدای گریه میومد!
نگران شدم!
زیر چشمی نگاهش کردم،
هنوز نگاهش پایین بود!
منم پایینو نگاه کردم!
-چیزی نیست!
کارم داشتید؟؟
-بله!
میشه بریم تو ماشین؟؟
سرمو تکون دادم و رفتم سمت ماشین!
مثل همیشه رو به رو ،رو نگاه کرد و شروع کرد به صحبت!
-چرا نمیخواید برید خونه؟؟
میدونید الان چقدر دل نگرانتونن؟؟
لبام قصد تکون خوردن نداشتن!
به بازی با انگشتام ادامه دادم...!
-حتما دلشون براتون تنگ شده...
شما دلتون تنگ نشده؟؟
یه قطره اشک،از گوشه ی چشمم تا پایین چونم رو خیس کرد و تو روسری زشت و سفید بیمارستان فرو رفت...
-میشه ببرمتون پیش خانوادتون؟؟
اشک بعدی هم از مسیر خیس قبلی سر خورد
و
سرم تکون ملایمی به نشونه ی تایید خورد...!
لبخند ملایمی زد و ماشینو روشن کرد.
تو طول مسیر،تنها حرفی که زدیم راجع به آدرس خونه بود!
چنددقیقه ای بود رسیده بودیم،
اما از هیچکس صدایی در نمیومد!
غرق تو فکر بودم،
فکر مقایسه ی این ویلای بزرگ و بدون روح
با اون اتاق ۳۰متری دوست داشتنی...❣
فکر مقایسه ماشین ۳۰۰میلیونی و سردم با این پراید قدیمی اما...
تا اینکه اون سکوت رو شکست!
-وقت زیادی نمونده!
دوست نداشتم برم!
اما در ماشینو باز کردم!
-شمارمو دارید دیگه؟
سرمو تکون دادم!
-من دوست دارم کمکتون کنم،
ولی حیف که بد موقعه!
امیدوارم سال خوبی داشته باشید!
با لبخند گفتم "همچنین" و پیاده شدم!
به خونه نگاه کردم،
با پایی که نمیومد رفتم جلو!
و زنگ رو زدم...
اما برگشتم و پشتم رو نگاه کردم!
هنوز اونجا بود!
دستشو تکون داد و آروم راه افتاد!
-بله...؟
صدای مامان بود!
رفتنشو نگاه میکردم!
دوباره استرسم داشت برمیگشت!
-ترنم...تویی؟؟😳😢
"محدثه افشاری"
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#ختم_صلوات امروز به نیت :
🌷 شهید عطری قطعه 26 #سید_احمد_پلارک
🍃ولادت: 44/2/7
🍂شهادت: 66
🕊محل شهادت: عملیات کربلای 8، #شلمچه
🌻سمت شهید: فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشکر 27 محمد رسول
🍁نحوه شهادت: در حمله هوایی دشمن زیر آوار مدفون می شود.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
#سهم_هر_بزرگوار_5صلوات
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#ختم_صلوات امروز به نیت : 🌷 شهید عطری قطعه 26 #سید_احمد_پلارک 🍃ولادت: 44/2/7 🍂شهادت: 66 🕊محل شهاد
🍃🌹 مثل یکی از سربازان پیامبر(ص)؛ #غسیل_الملائکه بوده است و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
🍃🌹 به عنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول #نظافت_توالت های آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در سال 66 در یک حمله هوایی هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار می شوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود؛ مواجه می شوند. پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد.
🍃🌹 یکی از آشنایان خواب را میبیند. او از شهید تقاضای شفاعت میکند. که شهید به او میگوید: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما #نماز_بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین #زبانهایتان_را_نگه_دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمیآید.
🍃🌹 آخرین مسئولیت شهید فرماندگی دسته بود. در #والفجر_8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است. اگر کسی درباره حضورش در جبهه سوال میکرد؛ طفره میرفت و چیزی نمیگفت. یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم، زمستان بود و هوا به شدت سرد. شهید رو به بقیه کرد و گفت: اگر یک نفر مریض بشود، بهتر از این است که همه مریض شوند. یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده و پاهایش خونی شده بود.
🍃🌹از زبان خواهر شهید ⬇️
وقتی بر اثر مجروحیت در بیمارستان بستری شده بود، رفتم کنارش و به او گفتم: «احمدً آخر به ما حلوا ندادی.» در جوابم گفت: «آن قدر می روم و می آیم که یک آدم حسابی بشم.» هم رزمانش تعریف می کردند: قبل از محرم، بیرق ها را می شست، تمیز می کرد، بعد پاهایش را روی سنگ های داغ می گذاشت و می گفت: «لذت می برم! می خواهم این عذاب را تحمل کنم تا بفهمم مسئولیت چیه، نمی توانم جواب خدا را بدهم اگر کوتاهی کنم، میخواهم بفهمم یک ذره از عذاب جهنم را!»
🍃🌹 سید احمد رفت اما به دلیل #اخلاص، #اخلاق و #عباداتش ماندنی شد.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🍃🌹 مثل یکی از سربازان پیامبر(ص)؛ #غسیل_الملائکه بوده است و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین
❤️مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه در وصف این شهید والامقام فرمودند: 🌿«یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد می شود
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🌐جهل مرکب🇺🇸
⁉️آیا می دانستید
⚫️امروز وضعیت برخی کشورهای جهان از وضعیت اعراب جاهلی بد تر است؟!!!
⚔اگر قتل و کشتار شیوه رایج در بین اعراب جاهلی بود، امروز آمریکا بزرگترین بانی قتل و کشتار در دنیاست به نحوی که در یک روز با بمب اتمی بیش از ۲۰۰ هزار نفر انسان بیگناه را نابود کرد و بزرگترین تاجر تسلیحات و مرگ در جهان است.
🗿 اگر اعراب جاهلی بت می پرستیدند و به خاطر آن قربانی می کردند در آمریکا بتی بزرگ به نام مجسمه آزادی وجود دارد که آمریکا به نام آن یعنی به نام گسترش آزادی در جهان صدها هزار انسان بیگناه را در جنگ های مختلف قربانی کرده است.
👑اگر در بین اعراب جاهل، قبیله سالاری رواج داشت و قبیله های قدرتمند بر بقیه حکمرانی می کردند، روش آمریکا هم دقیقا همین است و ضمن اینکه خود را ابرقدرت دنیا می داند از ابزار جنگ و تحریم و قطعنامه علیه کشورهای دیگر بهره می گیرد و حتی از حکومت های قبیله سالاری مثل آل سعود هم بطور مطلق حمایت می کند.
☝️شاید بهتر باشد امروز به آمریکا و کشورهای غربی هم پیمانش، کشور های فوق جاهلی گفته شود
‼️چرا که اعراب با وجود همه ی جهلی که داشتند حداقل ارزش پاکی و صداقت را می دانستند و برای همین به پیامبر لقب امین را داده بودند، اما
🗽مردم آمریکا شخصی را بعنوان رئیس جمهور کشورشان انتخاب می کنند که طبق اعلام روزنامه واشنگتن پست، روزانه ۱۵ دروغ آشکار می گوید ...
📚منبع :
▫️http://yon.ir/gFZYz
#جاهلیت_مدرن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 @AXNEVESHYESIYASI