🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
از کارگری که پول قبض برق خونش رو نداشت و مجبور بود پیاز کیلویی ۷۰۰۰ تومن،رب ۱۵۰۰۰ تومن، مرغ کیلویی
⚠️ از شب گذشته تا الان تمام رسانههای ضدانقلاب و اصلاحطلب در حمایت از فردوسیپور به گونهای بسیج شدهاند که انگار مشکل مملکت برنامه ۹۰ است ..!
یادمان نمیرود که رسانههای اصلاحطلب در انتخابات ۹۶ مشکلات کشور رو در ربنای شجریان و برگزاری کنسرت خلاصه کرده بودند و با این نیرنگ توانستند مردم فریب دهند و رای بیاورند... الان هم حال و روز مملکت همینی هست که میبینید..
در کل این گونه رفتارها تکنیک رسانههای اصلاحطلب و دولتی برای منحرف کردن اذهان مردم از عملکرد افتضاح دولت است
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تصنیف دلنشین وبسیارزیبای"دل آرام"
باصدای #حامدزمانی
تقدیم به ولی امرمسلمین جهان
حضرت #امام_خامنه_ای 💐
❤️هرقدر لذت بردید برای سلامتی و طول عمر #رهبر عزیزمون صلوات بفرستید.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هویت_سیصدی
دیویدکیو(مامور سیا)
مهم ترین حرکت در جهت #براندازی جمهوری اسلامی، تغییر #فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم
#حجاب
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از جواد جاویدنیا
تحلیلگران معاند به کجا اشاره دارند؟
«قیام علیه جمهوری اسلامی در وهله اول با نفی ارزشها و هنجارهای نهادینه شده آن میسر می گردد»
سردمدار این قیام امثال مسیح علی نژادند و پیاده نظام وی در فضای واقعی و مجازی هر روز بیشتر از دیروز مشاهده می شوند.
البته که اینها کف روی آب هستند و در این جنگ احزاب خداوند باز هم دشمنان کینه توز را شکست خواهد داد. اما هر چه پیاده نظام دشمن در کشور بیشتر شود، هزینه این پیروزی بیشتر خواهد شد...
چه کسانی به دشمن اینچنین اجازه جولان در کشور و جذب پیاده نظام داده اند؟
چه کسانی و کدام چهره های شناخته شده خواسته یا ناخواسته در مسیر تعیین شده دشمنان یعنی نفی ارزشها و هنجارهای نهادینه شده گام برمی دارند؟
مسئولی که بر یک صندلی تکیه داده ای که حداقل 73 شهید برای بر مسند نشستنت تکه تکه شده اند، چگونه جواب خون شهدا را خواهی داد، وقتی با تصمیم و یا عملت حمله دشمن را به داخل منازل مردم کشانده ای و افتخار هم می کنی؟
تا وقتی فرهنگ عاشورا هست، خون بر شمشیر آهنی و رسانه ای پیروز است...
سنت الهی واقعی و مجازی ندارد، با حملات تروریستی واقعی یا با حملات طراحی شده رسانه ای مجازی، بکشید ما را ملت بیدارتر خواهند شد.
پیامبر فرمودند: لا تَكرَهُوا الفِتنَه فِي آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبير المُنافِقين
از فتنه و آزمايش در آخرالزمان نگران نباشيد چرا كه موجب نابودي منافقان خواهد شد.
زمستان خواهد گذشت و سیاهی آن بر زغال خواهد ماند.
پس تا دیر نشده انتخابی کربلایی کن و جبهه خود را مشخص کن، چرا که بعد از کربلا تواب هم که باشی دیگر کربلایی نیستی...
هر که دارد هوس کرببلا بسم ا...
@Dr_Javidnia
هدایت شده از مهدی قاسم زاده
بعد از #جشنواره_جام_جم، (با آن سازوکار اشتباهش) معلوم بود که باید منتظرِ طاقچه بالا گذاشتن حضرات برگزیده، گِروکشی و برخی داستان سراییها بود، آنهم درحالیکه امثال جناب #فردوسی_پور اگر واقعاً احساس میکنند که رسانه به آنها مدیون است و لازم نمیبینند که چارچوبهای این رسانه را (به مانند همهی مجریان حرفهای دیگر در تمام دنیا) رعایت کنند، میتوانند به تولید برنامه در بستر فضای مجازی بپردازند؛ البته دوگانه سازی و هیاهوهای #اصلاحطلبان در این ماجرا نیز صرفاً برای انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و خالی کردن برخی عقدههای سیاسیشان است، تا دفاع از فردوسی پور !!
@mahdi_ghasemzadeh
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدوارم در این شرایط بد اقتصادی هیچ سوپرمنی مجبور نباشد دروغ بگوید! پدر اولین قهرمان زندگی هر فردی است مراقب قهرمان های زندگی مان باشیم یک وقت شرمنده توقعات ما نشوند!
#روز_پدر
#روزت_مبارک_قهرمان_زندگی_من
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🔹 #او_را ...۹۰ حرفهای مرجان دوباره پتک شده بود و به سرم میکوبید!😣 راست میگفت! آرامش داشته باشم که
🔹 #او_را ...۹۱
صبح با صدای آلارم گوشی با نارضایتی چشمام رو باز کردم.
هشدار رو قطع کردم و دوباره روی تخت افتادم!
اما نوشته ی روی دیوار جلوی تخت،نظرم رو جلب کرد!
"برای رسیدن به لذت باید از تمایلات سطحیت بگذری!"
یادم اومد شب قبل ،تمام جملاتی که ذهنم رو درگیر کرده بودن،رو کاغذ نوشته بودم و به در و دیوارهای اتاق چسبونده بودم!!
خمیازه کشیدم و با لب و لوچه ی آویزون،کاغذ رو نگاه کردم!
"حالا حتما باید تو رو اینجا میچسبوندم!؟😒
یادم باشه حتما جات رو عوض کنم!!"😏
کش و قوسی به بدنم دادم و از تخت بیرون اومدم.
ساعت هفت صبح، برای من که دیگه اون دختر پرتلاش و درس خون قبل نبودم،زیادی زود بود!!😢
رفتم تو تراس، از خنکای دم صبح بدنم لرز کوچیکی گرفت.
دستام رو باز کردم و نفس عمیقی کشیدم!
درخت های توی حیاط ،اگر یکم دیگه تلاش میکردن،قدشون به اتاقم میرسید!
آلوهای زرد و قرمزی که از شاخه ها آویزون شده بودن،بهم چشمک میزدن...😉
نمیدونم چرا ولی احساس میکردم چند ساله که این منظره رو ندیدم!!
با ذوق خودم رو به حیاط رسوندم و مشغول چیدن میوه ها شدم!😍😋
-انگار از گندهایی که زدی خیلی هم ناراحت نیستی!!
از ترس میوه ها رو انداختم و به طرف صدا چرخیدم.
-سلام بابا،صبح بخیر!
سرتا پام رو نگاهی کرد و سرش رو تکون داد.
-فکرنمیکردم حالا حالاها روت بشه از اتاقت بیرون بیای!ولی انگار نه تنها خجالت نکشیدی،بلکه اصلا ناراحت هم نشدی!!😏
تاحالا کسی رو ندیده بودم که به خوبی بابا بتونه زخم زبون بزنه!!
سرم رو انداختم پایین و سکوت کردم!
-هیچوقت فکرنمیکردم دختر من یه روزی اینهمه درسش ضعیف بشه!
خودکشی کنه،
یه همچین زخمی رو صورتش باشه،
از بیمارستان فرار کنه و دوشب غیبش بزنه
و من علت هیچکدوم از این کاراش رو نفهمم!!
گلوم از شدت بغضی که فشارش میداد،درد گرفته بود.😣
با رفتن بابا یه قطره اشک از لابه لای مژه هام به زمین ریخت...!
سرم رو بلند کردم و لبام رو به هم فشار دادم.
لبه ی استخر نشستم و پاهام رو انداختم توش تا شاید یکم از حرارت درونم کم بشه!
تمام حال خوبم به همین سرعت،خراب شده بود...
پشیمون از سحرخیزیم،
به تماشای مسابقه ی دوی اشکهام نشسته بودم!
و زیرلب با خودم زمزمه میکردم:
"اما من بالاخره همه چیزو درست میکنم!
بالاخره میفهمم چجوری میتونم یه زندگی خوب برای خودم بسازم!
اینجوری نمیمونه بابا!
اینجوری نمیمونه...!"
مامان هم چنددقیقه بعد از خونه خارج شد.
به طرف درخت ها نگاه کردم،
باد ملایمی شاخه هاشون رو تکون میداد و برگ ها رو به رقص درمیاورد.
نگاهم از کنار درخت ها به اتاقم افتاد.
با خودم گفتم
"الان دو راه داری!
یا زانوی غم بغل بگیری و دوباره گریه کنی و دپرس بمونی!
یا قبول کنی که اخلاق بابای تو اینه و بلندشی میوه ها رو از زمین جمع کنی و بری تو،
بقیه دفترچه رو بخونی،میوه های خوشمزه رو بخوری،یه دوش بگیری و شب بری اون جلسه!!"
با لبخند،اشکام رو پاک کردم و بدون مکث دویدم طرف میوه ها!
"محدثه افشاری"