ماشین وروشن کردم و یه زنگ 📱به فاطمه وسمانه زدم . الو سلاااام فاطمه خانم چی کار میکنی ؟ فاطمه :سلام هیچی دارم آماده میشم بیام دانشگاه زینب :همون سر جات واستا فاطمه :ای خدا سر صبح شوخیش گرفته باز چی شده؟ زینب :منظورم اینه که امروز ماشین 🚘دارم میام دنبالتون فقط زحمت زنگ زدن به سمانه با تو تا بیست دقیقه دیگه پیشتونم فاطمه :آخ جون باشه زنگ☎ می زنم فعلا کاری نداری؟ زینب :فعلا بچه ها رو ورداشتم ورسیدیم دانشگاه بریم اتاق بسیج خوب الان لیلا ونازنین هم میان آقای جعفری مسئول بسیج برادران👤 در زد واومد تواتاق آقای جعفری:سلام علیکم جمیعا زینب :سلام علیکم سمانه :سلام فاطمه:سلام آقای جعفری:خواهرا امروز روز حساسی برا دانشگاه ماهست احتمالا شاید شلوغی هم داشته باشیم حواستون باشه خبر نگارم از بیرون میاد زینب:شلوغی!چی شلوغی؟ آقای جعفری :شما که خودین بهتون میگم دیروز ۵۰نفر از دانشجوهای دانشگاه های مختلف بیانیه ای رو مبنی بر اینکه در دانشگاه نباید شهدا تدفین بشن با این حجاب خانما وروابط ناسالمی که بعضی از پسر ودخترای دانشگاه دارن شأن ومنزلت شهدا پایین میاد وبهشون بی احترامی میشه ! فقط وفقط مواظب باشید درگیری لفظی وفیزیکی نداشته باشین زینب:حدس می زدم باشه اگه امر دیگه ای ندارین بفرمائین که کارمونو شروع کنیم آقای جعفری 👤:نه عرضی نیست لیلا ونازنین هم رسیدن لیلا :سلام بچه ها نازنین :سلام سلام سلام زینب:صد تا سلام/ بچه ها شروع کنیم فاطمه شما این پلاکاردا واین پرچما رو بی زحمت برو بده آقای جعفری فاطمه :براچی همون موقع که اومد تو اتاق ندادی بهش😔 سمانه:کخ داشته 😉میخواسته تورو اذیت کنه زینب :نه واقعا یادم رفت بچه ها چونه نزنید دیگه خوب لیلا ونازنین چفیه ها رو بین خواهرایی که از بیرون وارد دانشگامون شدن بهشون بدین ۳۰۰تا چفیه است لیلا ونازنین :چشم سمانه شما این بسیمو بگیر هر مشکلی پیش اومد به من اطلاع بده سمانه :بله فرمانه بروی👀 چشم زینب :نیروهای مسلح هم تو مراسم حضور دارن کاملا امنیت بر قراره
سخنران آقای پناهیان ومداح مراسم سید رضا نریمانی بود از همه قشر تو مراسم بودن دختری رو با حجاب نامناسبی دیدم که زار زار گریه می کردو میگفت شهدا شهدا حاجتمو از شما میخوام پیرزنی رو دیدم که میگفت :ای عزیزان خدا پسرم سرطان داره براش دعا کنین زودتر خوب بشه از مدرسه پسرانه مطلع عشق هم آمده بودند و یه صدا وهماهنگ این مداحی منم باید برم ........... میخوندند سمانه :زینب اونجا رو نگاه کن زینب :چرا اومدی برو سر پستت سمانه :الان میرم اونجا رو ببین زینب:ای خدااا کجا رو میگی؟ زیر اون تابوت چهارمیه آقاهه رو نگاه همون که داره زار زار گریه میکنه دستش دوربینه زینب:دیدم همکار داداشمه حتما خبرنگار مراسم امروزه سمانه :چی حالی داره خوش به حالش زینب:خوب اگه حرفات تموم شد برو سر پستت سمانه:ای با با خیل خوب من رفتم شهدا رو کنار مسجد دانشگاه دفن کردن پسران مدرسه مطلع عشق دسته گلایی رو آوردنو گذاشتن روی مزار شهدا و سرود یاد امام وشهدا دل ومیبره کرب وبلا رو .... رو خوندند مراسم تموم شد سمانه وفاطمه اومدن سمانه:چی روز غریبی انگار یه تیکه از قلبم جدا شده تو اینجوری نیستی زینب؟ زینب :چی بگم که از وصف امروز زبونم قاصر ه سمانه:اوه اوه آقای جعفری وخبرنگار بچه ها سنگین باشین
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم #احمد_جلالی_نسب
🌻 ولادت: ۵۲
🍂 شهادت: ۹۵/۹/۲۲
🍃 ملقب به: ابوزینب
🕊 محل شهادت: #تدمر
✨پیکر مطهر امروز در قم تشییع میشود.
🍁 نحوه شهادت: با سمت معاون عملیات یگان امنیتی سپاه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، بر اثر اصابت موشک کروز بر خودرویشان آسمانی شد.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهید مدافع حرم #احمد_جلالی_نسب 🌻 ولادت: ۵۲ 🍂 شهادت: ۹۵/۹/۲۲ 🍃 ملقب به: ا
🍃🌹از زبان مادر محترمه شهید ⬇️
🌷با نرمی کلام، گفتار، رفتار و کردار خویش آموزههای دینی را به اطرافیانش متذکر میشد بهگونهای که صحبتهای از دلبرآمده او بر ضمیر دلهای تشنه مینشست و به باروری معرفت دینی آنان در این حیات دنیوی میانجامید. اهمیت حجاب و پوشش اسلامی را با زبانی کودکانه برای دختران کوچک اقوام و دوستان به نحوی بازگو میکرد که آنان با واژه حجاب مأنوس شده، بهگونهای که آن را جزء جداییناپذیر از زندگی خویش میدانند و همواره بر این مهم مقید و پایبندند. وجود بهتماممعنای خصایل علوی در وجود این مرد خدایی از #دلجویی_و_دستگیری_از_محرومان تا عطش عشق و دلدادگی به ائمه معصومین(علیه السلام) و مقیدات دینی او در این حیات دنیایی، متاعی جز شهادت نمیتوانست در پی داشته باشد.
🌷شیفتگی و دلدادگی به #رهبری و حریم ولایت در زندگی این شهید والامقام از اطاعت بیچونوچرا و عمل به دستورات ولی بدون هیچ قید و شرطی برای همگان کاملاً مشهود بود و پیوسته به همسر و فرزندانش پیروی از ولایت ائمه اطهار(علیه السلام) و ولی زمان خود حضرت امام خامنهای(دامت برکاته) را یادآور میشد.
🍃🌹از زبان همسر محترمه شهید ⬇️
🌷ما از همان ابتدا با هم عهد بسته بودیم. قرار من و همسرم بر این بود که یکدیگر را در کارهای مستحبی شریک کنیم. ایشان هر کار مستحبی انجام می داد ثوابش برای من هم نوشته می شد.
🌷همسرم آرزوی شهادت داشت اما اصلیترین هدفش دفاع از حرم اهل بیت(علیه السلام) بود.
🌷همسرم به خاطر تسلط بر کارهای زرهی و ادوات توپخانه توانست مسئولیت عملیات زرهی در خطوط نبرد سوریه را بر عهده بگیرد.
🍃🌹فرازی از وصیت نامه شهید ⬇️
اینجانب دفاع از حرم اهل بیت را با علم و آگاهی به اینکه وظیفه هر مسلمانی دفاع از حرم اهل بیت(علیه السلام) است که همان اجر و مزد رسالت نبی اکرم است که در قران کریم آمده، انتخاب نمودم. خدای را شاهد و ناظر میگیرم که مسائل مادی و هیچ نوع اجباری در این راه نبوده است.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI