سمانه: گناه😉 داشت چرا اینجوری باهاش صحبت کردی زینب:چیزی نگفتم که مگر نمی بینی مامان منتظره ؟ احتمالا مامان میخواد بره خرید عید شمام اگه میاین سر راه شما رو می رسونیم فاطمه:نه ما چند جا کارداریم مزاحمتون نمیشیم دیگه خدافظ زینب :هر جور راحتین خدافظ زینب:سلام مامان چطوری آقا محسن بالاخره اومدی زیارت شهدا مامان :سلام دخترم خسته نباشید محسن :خیلی خوب بود دستت دردنکنه آبجی جون اولش که حاج خانم راضی نمیشد منو بیاره می گفت باید بری مدرسه همینکه تو زنگ زدی به مامان به حرف یکی ع دونش کردو مارو با خودش آورد زینب:ای بابا نه اینجوریا م که فکر می کنی نیست
سوار ماشین🚘 شدیم مامان:مطب بابا هم باید بریم باباتم کلی خرید داره دودست کت وشلوار باید براش بگیریم پنج ساله که کت نگرفته مثلا دکتره بخدا زینب:ولی فک نکنم بابا این کارو بکنه میگه تا اینا به وصله خوردن نیفتن دست به کت جدید نمی زنم مامان :میگه اسرافه آخه به این میگن اسراف رسیدیم مطب بابا رفتم داخل منشی پیش پام بلند شد سلام خانم محمدی زینب:سلام بابا اتاقن ؟ منشی :نه عمل اضطراری بهشون خورد رفتن بیمارستان زینب:عه بیمارستان حالا جواب مامانو چی بدم منشی :میتونم کمکتون کنم ؟ زینب:نه خیلی ممنون خدافظ منشی:خدافظ مامان:کو پدرت ؟ زینب:عمل داشته رفته بیمارستان مامان :ای خدا چی کارکنم از دست شما یه روز پدرت هماهنگه تو نیستی یه روز تو هماهنگی بابات نیست😠 . زینب:خودمون میریم کت شلوارخوشگل براش میگیریم وسوپرایزش می کنیم رفتیم بازار من یه مانتو قرمز برداشتم وکلی لباس بچه گونه واسباب بازی👖 👗🎀👕🚗🚜مامانم دودست کت شلوار به رنگای سورمه ای وخاکستری برا بابا و چهار تام روسری برا خودش برداشتو ومحسنم تا میتونست تیشرتای رنگاو رنگ و شلوارای کتون واسپرت گرفت مامان ومحسن رو رسوندم خونه رفتم بهزیستی
همینکه وارد حیاط بهزیستی شدم بچه ها دورم وگرفتن زینب جون زینب جون کلی ماچ 😘😘😘وبوسم کردن هدیه ها رو بهشون دادم نرگس این مال تو آیدین این ماشین خوشگلم برا تو ساسان اینم یه هواپیمای 🚀جنگی برا مرد عنکبوتیه خودم راستی سپیده کجاست ؟ آرزو :تو اتاقه نشسته داره گیه😭 میکنه زینب:برا چی آرزو:خانم الکیه الکی زینب:الان می رم حسابشو میرسم الکی گیه میکنه #ابریشم_سرخ
#داستان_واقعی
#قسمت_۸
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅
Haj Meysam Motiee7866672_426.mp3
زمان:
حجم:
29.04M
مناجات #شعبانیه با نوای میثم مطیعی
🌱🌈براےهمہ #دعاڪنیم ✨
امیرالمؤمنین عليه السلام:
از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند، با قطعه گوشتى سخن مى گوید، با استخوانى مى شنود و از شکافى تنفس مى کند!
اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
حکمت 8 نهج البلاغه
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهیدی که بعد از ده سال قبرش را نبش و تعمیر نموده و دیدند که بدنش کاملا سالم و حتی خون تازه از آن می آید #عبدالنبی_یحیایی
🌻 ولادت: ۱۳۴۲
🍂 شهادت: ۶۲/۵/۸
🕊 محل شهادت: ارتفاعات حمزه کردستان عراق
🍁 نحوه شهادت: در عمليات والفجر 2 برای خاموش كردن آتش مسلسل يكی از سنگرهای دشمن نارنجكی برمیدارد و به طرف سنگر میرود. اما ميان خاكريز دشمن و نيروهای خودی مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگيرد و به شهادت میرسد. به دليل اينكه دشمن به منطقه تسلط داشته، جنازه عبدالنبی ۱۸ روز در همان جا میماند و پس از اين مدت او را به بوشهر انتقال میدهند و نهايتاً پس از 28 روز بدون آنكه جنازه فاسد شود، دفن میشود.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهیدی که بعد از ده سال قبرش را نبش و تعمیر نموده و دیدند که بدنش کاملا سال
🍃🌹از زبان پدر محترم شهید ⬇️
عبدالنبی هرچه داشت از #امام_حسين(علیه السلام) داشت.
🍃🌹از زبان مادر محترمه شهید ⬇️
🌷خواست خدا بود كه چنين بچه دل پاكی را به ما هديه بدهد. عبدالنبی ذات خوبی داشت و ما هم سواد آنچنانی نداشتيم كه بخواهيم روی تربيتش كار خاصی انجام دهيم. روستايی بوديم و غير از رزق حلال و انجام امور مذهبی خودمان چيزي نداشتيم كه به او ياد بدهيم. اما اين بچه از همان دوران كودكی اش به نماز و روزه اهميت زيادی میداد و با اينكه به مدرسه نرفته بود، سعی میكرد قرآن ياد بگيرد و آن را تلاوت كند.
🌷پسرم طور خاصی به ما احترام می گذاشت. از همان بچگی تا وقتي كه بزرگ شد به ياد ندارم خلاف حرف ما حرفی زده باشد.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI