eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.4هزار عکس
13.9هزار ویدیو
363 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️تفاوت بزرگراه های تهران و هیوستونِ آمریکا ➕علاوه بر هزینه های سنگینی که مردم آمریکا برای استفاده از بزرگراه و همچنین موارد مختلف دیگر باید بدهند، طبق قانونِ آمریکا یک سوم(۳۰درصد) از درآمد مردمِ آمریکا به عنوان مالیات از حقوق شان کم و به حساب دولتِ آمریکا واریز میشود.
انالله‌واناالیه‌راجعون مصیبت وارده در عدم صحت خبر هدف قرارگرفتن پهپاد ایرانی توسط آمریکا، توقیف نفتکش انگلیس و توقیف کشتی متعلق به شرکت انگلیسی که همگی طی یک روز رخ داد را به تمامی جامعه براندازی تسلیت عرض میکنم ما را در غم واندوه خود شریک بدانید چون غمتون خیلی بهمون حال داد:))) 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
❓حقوق کدام بشر؟ 🌹 امام خمینی: حقوق بشر! همه‌اش شعر[است]. همه اين حرف‌هايى كه اين دولت‌هاى بزرگ مى‌زنند و جامعه‌هايى درست كرده‌اند براى حقوق بشر، براى امنيت،نه امنيت‌شان به امنيت آدم می‌برد و نه حفظ حقوق بشرشان به حفظ حقوق آدم می‌برد همه‌اش براى اين است كه اين ملل ضعيف را ببلعند. 📗 صحیفه امام؛ ج۳ ص۵۱۸ نوفل‌لوشاتو؛ ۲۱ مهر ۱۳۵۷
هدایت شده از یهتدون
درسته سپاهیان امام زمان (عج) مرد عملن و اهل تکبر و عکس و تبلیغات رسانه ای نیستن اما من به آرزوی دیدنشون روی عرشه نفتکش انگلیسی رسیدم😍✌️✌️✌️ 😏 ✍ مـحـمــ🔆ــد 💯%یهتدونی باشيم 😎 👇 @yahtadoon
2.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظه توقیف نفتکش انگلیسی توسط تکاوران دریایی سپاه
جزئیات جدید از توقیف نفتکش انگلیسی سخنگوی سپاه: 🔹نفتکش انگلیسی «Stena Impero» تحت اسکورت ناوچه جنگی انگلیسی که با بی‌توجهی به قوانین و مقررات دریایی در حال ورود به تنگه هرمز بود با درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توسط یگان شناوری منطقه یکم نیروی دریایی سپاه توقیف شد. 🔹نفتکش انگلیسی بر خلاف قوانین و مقررات دریانوردی دستگاه موقعیت یاب خود را خاموش و به جای حرکت به سمت ورودی خلیج فارس در تنگه هرمز از مسیر خروجی در جنوب در حال ورود بود. 🔹پس از بی توجهی به هشدارها و تذکرات یگان دریایی سپاه و حتی مقاومت و نیز دخالت ناوچه جنگی نیروی دریایی سلطنتی انگلستان و به پرواز در آوردن ۲ فروند بالگرد و تلاش برای بازداشتن تکاوران دریایی سپاه از اجرای مأموریت خود، با قاطعیت و سرعت عمل نیروهای خودی متوقف و جهت بررسی ها و اقدامات لازم قانونی به لنگرگاه ساحلی هدایت شد. 🔹در اعمال قانون و حاکمیت ملی در خلیج فارس و تنگه هرمز قاطعانه عمل می کنیم.
قفل صفحه قفل صفحه های باحال و سخت . هکر هم بازش نمیکنه 🍃 https://eitaa.com/Ghofle
امام صادق علیه السلام : نگاه حرام ، تیری مسموم از تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت طولانی به بار می آورد الکافی، ج ۵، ص ۵۵۹ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️"طنز تلخ" به جنبه‌ها منفی می‌پردازد و سعی می‌کند طوری با آن‌ها شوخی کند که غیرمنتظره و تکان‌دهنده باشدو انتقاد از مسائل یا بیان حقایقی است که پرداخت جدی به آن‌ها یا خطرناک و یا بی‌تاثیر است‼️ گروه زیر با نام تلخند با محوریت طنز انتقادی سیاسی احتماعی تشکیل شده تا این مطالب از کانالهای متعدد با همکاری شما در یک گروه متمرکز و نشر داده شوند ‼️♨️ ⭕️ لطفا همه عضو شن تا فعالیت گروه اغاز بشه ممنون از حمایت شما👇 http://eitaa.com/joinchat/112525333C94e6dbc62f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷 قسمت انسان های عجیب پدر، الهام رو از ما گرفت ... و گرفتن الهام، به شدت مادرم و سعید رو بهم ریخت ... مادر که حس مادرانه اش و ورود الهام به خونه زنی که بویی از انسانیت نبرده بود ... و می خواستن همه جوره ... تمام حقوقش ضایع کنن ... و سعید از اینکه پدر دست رد به سینه اش زده بود ... کسی که تمام این سال ها تشویقش می کرد و بهش پر و بال می داد ... خیلی راحت توی صورتش نگاه کرد و گفت ... با این اخلاقی که تو داری ... تف سر بالا ببرم توی خونه زنم؟ ... مریم هم نمی خواد که ... سعید خورد شد ... عصبی، پرخاشگر و زودرنج شده بود ... با کوچک ترین اشاره و حرفی بهم می ریخت ... جواب کنکور اومد ... بی سر و صدا دفترچه انتخاب رشته و برگه کدها رو برداشتم ... رفتم نشستم یه گوشه ... با دایی قرار گذاشته بودیم، بریم مشهد ... خونه مادربزرگ ... دست نخورده مونده بود ... برای فامیل که از شهرهای مختلف میومدن مشهد ... هر چند صدای اعتراض دو تن از عروس ها بلند شد ... که این خونه ارثیه است ... و متعلق به همه ... اما با موافقت همون همه و حمایت دایی محمد... در نهایت، قرار شد بریم مشهد ... چه مدت گذشت؟ نمی دونم ... اصلا حواسم به ساعت نبود... داشتم به تنهایی برای آینده ای تصمیم می گرفتم ... که تا چند ماه قبل، حتی فکر زیر و رو شدنش رو هم نمی کردم... مدادم رو برداشتم ... و شروع کردم به پر کردن برگه انتخاب رشته ... گزینه های من به صد نمی رسید ... 6 انتخاب ... همه شون هم مشهد ... نمی تونستم ازشون دور بشم ... یک نفر باید مسئولیت خانواده رو قبول می کرد ... وسایل رو جمع کردیم ... روح از چهره مادرم رفته بود ... و چقدر جای خالی الهام حس می شد ... با پخش شدن خبر زندگی ما ... تازه از نیش و کنایه ها و زخم زبان ها ... فهمیدم چقدر انسان های عجیبی دور ما رو پر کرده بودن ... افرادی که تا قبل برای بودن با ما سر و دست می شکستن ... حالا از دیدن این وضع، سرمست از لذت بودن ... و با همه وجود، سعی در تحقیر ما داشتن ... هر چقدر بیشتر نیش و کنایه می زدن ... بیشتر در نظرم حقیر و بیچاره می اومدن ... انسان های بدبختی که درون شون به حدی خالی بود ... که بر ای حس لذت از زندگی شون ... از پیش کشیدن مشکلات بقیه لذت می بردن ... . ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸