لباس ساخت ایتالیابر تن روحانی! لباس ساخت ایتالیای روحانی در هوای بادی نهاد ریاست‌جمهوری مسئولی که لباس ایتالیایی بر تن میکنه چه میفهمه تولید ملی یعنی چه،منافع ملی یعنی چه،مهم نیست براش چه بر سر منافع ملی میاد ،مهم نیست عده ای ساعت ها در صف مرغ و روغن می ایستن.....مهم نیست گرانی... مهم هدف و اهداف اوست که به هر قیمتی شده بهش برسه با گره زدن آن به معشیت مردم و گروگان گیری.... حتی قسم جلاله هم میخوره!!! #روحانی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI #اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی

🔺خریت اگر در ثریا هم باشد، غرب‌لیسانی از جبهه ی اصلاحات به آن دست خواهند یافت... "آدم" 🔸وعده سرخرمن و فریب افکار عمومی بس است؛ اتفاقا دیپلماسی دولت تاکنون جاده یک طرفه به نفع غرب بوده، امتیازاتی داده‌ و اقدامات هسته‌ای را محدود کرده‌، اما غرب تحریم ها و فشارها را تشدید کرده است... #بایدن هم در دوره معاون اولی و ریاست‌جمهوری فرصت کافی داشته اما کاری نکرده و نمی‌کند! #انتخابات 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI

❁❁ 🌟شب میلاد علمدار حسین اسٺ ✨میلاد گل فاطمہ سردار حسین اسٺ 🌟لبخند بہ لب‌هاے مَلڪ، گل ڪند هر دم ✨زیرا همہ دم خنده بہ رخسار حسین اسٺ #باب_الحوائج✨❣️ #میلاد_حضرت_ابوالفضل(ع)✨❣️ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI

صفحه ۱۵۲

❣ #سلام_امام_زمانم ❣ اے ڪه روشن✨ شود از نـور تو هر #صبح جهان روشنـــاے دل من♥️ حضرتـــ خورشـید #سلام یا#صاحب الزمان❤️ روز میلاد#علمدار است و دلم بی تاب شد 💐 چون بگفت #شاعر در وصف امروز این چنین ✍ #عیدی ما نوکران باشد همین 🎉 یه سفر به کربلا در اربعین 😔 #اللﮩم_عجل_لولیڪ_الفـرجـ🌸 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA

ختم صلوات امروز به نیت #شهید_رضا_حق_شناس 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا

🌹🍃 شهید رضا حق شناس سال 1349 در خانواده‌اي مذهبي در روستاي«حاجي‌كلاه» شهرستان محمود‌آباد كودكي چشم به جهان گشود. 🌹🍃هفت ساله بود كه وارد دبستان شد. سال دوّم بود كه باور كودكانه‌اش در حجمي از احساس و شعور به گُل نشست. او آموخت با همان زبان كودكي كه بايد ديو سياه پليدي را دشمن باشد و او از همان كودكي عكس شاه را پاره مي‌كرد. دو سال بعد در طلوع خورشيد آزادي همراه با برادر به قم آمد تا امام خميني را ببيند. وقتي آن سيماي آسماني را ديد شيفتة آن پير مراد دل شد. 🌹🍃 سال پنجم ابتدایی رضا آموزش‌هاي نظامي را فراگرفت، اما او را به جبهه نبردند. دو سال بعد خواهرزاده‌اش به شهادت رسيد و رضا را بي‌تاب رفتن كرد، به هر ترتيبي بود به جبهه رفت. در آن محيط عارفانه بود كه تمام خوبي‌ها را به تماشا نشست. اولين باري كه به جبهه رفت بر اثر موج انفجار از قله پرت شد و پايش شكست. پس از بهبودي به دليل علاقه‌اي كه به طلبگي داشت وارد حوزة علميه فريدون‌كنار شد. 🌹🍃رضا چهار سال عاشقانه سعي بين صفاي شهر و مروة جبهه كرد. آنقدر شجاع بود كه به عنوان فرماندة گردان انتخاب شد. سرانجام در حماسه‌ايي خونين در عمليات غرور آفرين «والفجرده» شربت شهادت را نوشيد. پيكر مقدسش دو روز بعد در روستاي«حاجي‌كلاه» به خاك سپرده شد. «روانش غريق رحمت جاودانه انوار خدايي باد»