eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️خبرنگار ترکیه ای: ایران دیشب پایگاهی را در اربیل با موشک زد، امروز پایگاهی را در پاکستان. فردا شاید نوبت باکو باشد!
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
⛔️خبرنگار ترکیه ای: ایران دیشب پایگاهی را در اربیل با موشک زد، امروز پایگاهی را در پاکستان. فردا شای
چه معنی داره وقتی قدرت یک موشکی دنیا هستی چهارتا پاپتی برای ما شاخ بشن بزنید تا بزرگاشون چرتکه بندازن شاید سر عقل اومدن والا که باید سر مار کوفتت
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰نظر کمال تبریزی درباره حاج قاسم سلیمانی 🔹کارگردان سینما در گفت‌وگو با مجله تصویری قاف: 🔻همه عاشقش بودند، الان هم هستند؛ زیرا همه فکر می‌کردند این آدم بسیار خاصی در نظام جمهوری اسلامی است. 🔻دلیلش این بود که پشت بود و همه‌جا شما او را نمی‌دیدید. در خط مقدم بود اما دیده نمی‌شد.
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
😁😁😁
حالا فهمیدید کت تن کیه؟ راستش بخاطر گند کاری دولتی‌ها چه اینوری چه انوری قصد داشتم برای اولین بار رای ندم که نظام مجبور بشه هزینه جراحیشو بده ولی چون این آدم گل کاشت و نسبت به حمله قبلی دقت و قدرت موشکشو بالا برد به امید اینکه لانه تروریست‌های اقتصادی و فرهنگی هم منفجر بشه و ایرانی آباد داشته باشیم
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
😁😁😁
قبل حاج قاسم میخواستن تورو بزنن ولی خدا نخواست دیگه وقت.....
هدایت شده از کاوش مدیا
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ جواب های منطقی کارشناس ایرانی به کارشناس عراقی: 📍زمانی هم ادعا میکردید هیچ معارض مسلح ایرانی در خاک اقلیم وجود ندارد اما امروز همه شما به صحت این مساله اعتراف میکنید/مگر خونتان از مردمی که در ایران به واسطه برنامه ریزی همین جاسوسان شهید شدند رنگین تر است؟!/حضور موساد در خاک اقلیم به استدلال من نیاز ندارد به حرف های مسئولین خودتان در این رابطه مراجعه کنید... 🆔 @Kavoshmedia
🔺آیا در این اتفاق پیامی نهفته است !؟
کمال شرف یه باشرف اهل یمنه
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥این خاطره خنده دار از شیخ حسین انصاریان رو از دست ندید
هدایت شده از حمید رسایی
. 🔹 استدلال محکم قاضی دادگاه بدوی در رأی به عدم توهین توسط نوباوه ♻️ رییس مجلس تا این اندازه نازک نارنجی! 🔰 این متن حکم دادگاه بدوی شکایت قالیباف از نماینده تهران (نوباوه) است. قالیباف در شکایتش نوشته که استفاده از عبارت "بازگشت حیثیت مخدوش" در توئیت نوباوه، توهین به من است! حتما متن حکم قاضی و استدلال ایشان که چرا این عبارت توهین نیست را بخوانید و بعد آن را با حکم نهایی مقایسه کنید. خودتان به نتیجه خواهید رسید که حکم بدوی چقدر مستدل و مستحکم و حکم نهایی چقدر سست است. البته شکایت قالیباف بابت نشر اکاذیب و افترا هم بود که منع تعقیب صادر شد. یعنی ادعای نوباوه مبنی بر دست بردن در بیانیه نمایندگان به نفع قالیباف درست بوده است. 👈 این پست‌ها را ببینید: eitaa.com/rasaee/12200 eitaa.com/rasaee/12202 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
🔰وقتی نواب شربت شهادت به سیدعلی خامنه ای داد 🔰برگی از خاطرات امام خامنه ای درباره نواب صفوی: «نواب صفوی را اولین بار در مشهد بود که شناختم. تصور می کنم سال 1331 یا 1332 بود. شنیدم که او و فدائیان اسلام، وارد مهدیه مشهد شده اند. جاذبه ای پنهانی، مرا به سوی او می کشاند و بسیار علاقه داشتم که نواب را از نزدیک ببینم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد برای بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم، بیاید. آن روز، مدرسه را با آب و جارو مرتب کردیم. هرگز آن روز از یاد و خاطر من بیرون نمی رود و جزو روزهای فراموش نشدنی زندگی من است. مرحوم نواب آمد. یک عده از فدائیان اسلام هم با او بودند که از روی کلاهشان مشخص می شدند، کلاه های پوستی بلندی سرشان می گذاشتند. آن ها دور و بر نواب را گرفته بودند و او همراه با جمعیت وارد مدرسه سلیمان خان شد. راهنمائیشان کردیم و آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود، نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا هم گرم بود. نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانیش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می شد، می ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می کرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابه لای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم. همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش می دادم. موقعی که شربت به من داد، گفت: «بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.» او بنا کرد به شاه و به انگلیس بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام، باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این هایی که در رأس کار هستند، دروغ می گویند، اینها مسلمان نیستند. من برای اولین بار، این حرفها را از نواب صفوی می شنیدم و آن چنان، این حرف ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم. بعد گفتند که نواب فردا به مدرسه نواب می رود. من هم به آنجا رفتم تا بار دیگر او را ببینم. گفتند از مهدیه به طرف آنجا راه افتاده است. من راه افتادم و به استقبالش رفتم تا هر چه زودتر او را ببینم. یک وقت دیدم دارد از دور می آید. در پیاده رو، در دو طرفش مردم صف بسته بودند و از پشت سر فشار می آوردند و می خواستند او را ببینند. من هم رفتم و نزدیک او قرار گرفتم جذب حرکات وی شدم. نواب همین طور که راه می رفت، شعار می داد. نه که خیال کنید همین طور عادی راه می رفت. در همان راه، منبری شروع کرده بود، می گفت: «اسلام را حاکم کنیم. برادر مسلمان! برادر غیرتمند! اسلام باید حکومت کند!» از این گونه سخن ها می گفت و با صدای بلند شعار می داد و چون به افرادی می رسید که کروات زده بودند می گفت: «این بند را اجانب به گردن ما انداختند. باز کن برادر!» به کسانی که کلاه شاپو سرشان بود می گفت: «این کلاه را اجانب بر سر ما گذاشته اند برادر!» من می دیدم کسانی را که به نواب می رسیدند و در شعاع صدای او و اشاره دست او قرار می گرفتند، کلاه شاپو را بر می داشتند و مچاله می کردند و در جیبشان می گذاشتند. سخن و کلامش آنقدر نافذ بود. من واقعاً به نفوذ نواب، در عمرم کمتر کسی را دیده ام. خیلی مرد عجیبی بود. یک پارچه حرارت بود. یک تکه آتش. با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد آنجا شدیم. جمعیت زیادی جمع شده بود. باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمی، نواب را می پاییدم. شروع به سخنرانی کرد. با همه وجودش حرف میزد. آن جور نبود که فقط زبان و سر و دست کار کنند. بلکه زبان و سر و دست و پا و بدن همه وجودش حرکت می کرد. شعار می داد و مطلب را می گفت. بعد هم که سخنرانیش تمام شد، چون ظهر شده بود. پیشنهاد کردند نماز جماعت بخوانیم. نواب از آقا سید هاشم درخواست کرد که امامت نماز کنند و او که از همراهان و حامیان نواب بود. نماز را اقامه کرد و یک نماز جماعت حسابی هم آنجا خواندیم. بعد نواب رفت. ما دیگر بی خبر بودیم و اطلاعی نداشتیم تا خبر شهادتش را به مشهد رسید. حدود تقریباً دو سال از سفر نواب به مشهد می گذشت و ما در مدرسه نواب بودیم که خبر شهادتش را شنیدیم. یادم هست که یک جمع طلبه بودیم و چنان خشمگین و منقلب شدیم که علناً در مدرسه شعار می دادیم و به شاه دشنام می دادیم وخشم خودمان را به این صورت، اظهار می کردیم. باید عرض کنم که مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی، روی همان آزادگی و بزرگ دلی عجیبی که داشت، تنها روحانی مشهد بود که در مقابل شهادت نواب عکس العمل نشان داد و به هنگام درس به مناسبتی، حرف را به نواب صفوی و یارانش برگرداند و از دستگاه انتقاد شدیدی کرد و تأثر عمیق خود را نشان داد. باید گفت که  اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی، به وسیله نواب در من به وجود آمد وهیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.»