✳️ اگر ائمه فقط مسئله میگفتند کسی کاری به آنها نداشت!
ما [روحانیان] در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دائم سهیم باشیم. نمیشود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چهطور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشهای از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامهٔ دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همهٔ ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلًا ائمهٔ ما «علیهم الصّلاة و السّلام» تمام زجر و مصیبتشان بهخاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ و الّا اگر امام صادق و امام باقر یکگوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسئلهٔ شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث میفرماید: «هذا أبو حنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آنحضرت داعیهٔ امامت دارد؛ اما آنها داعیهٔ امامت نداشتند. ابو حنیفه داعیهی امامت نداشت. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند. میگویند وقتی سلیمان بن عبدالملک از دنیا رفت، کتب محمّد بن شهاب زهری را از خزانهٔ او بیرون آوردند. امام زمانش سلیمان بن عبدالملک بود؛ برای او کتاب مینوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی بااینکه به حسب ظاهر، هارون و بقیهٔ خلفای جور، درسی نخوانده بودند؛ چون آنها وقت درسخواندن که نداشتند، شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلو چلو خوردن و شکار و عیاشی و این حرفها بودند تا به خلافت میرسیدند؛ موقع خلافت هم جوان بودند، مثلًا هارون الرشید ۲۲ساله بود که به خلافت رسید؛ بعضیها ۲۵ساله یا ۳۰ساله بودند و درسی نخوانده بودند؛ درعینحال همان عباد و زهادی که اسمهایشان را شنیدهاید از قبیل عمروبنعبیدها و غیر ذلک وقتیکه هارون با آنها روبهرو میشد، اعتراف میکردند که هارون افقه از آنهاست! مالک در مدینه بهوسیلهٔ استاندار مدینه سر قضیهای کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابوحنیفه که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند شروع به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات کرد. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود. اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق، امام باقر، امام موسی بن جعفر «علیهمالسّلام». آنها این را میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابلِ خلفا تقیه میکردند، اما معلوم بود که داعیهٔ امامت داشتند.
وقتیکه میخواستند در مورد موسی بن جعفر «سلاماللهعلیه» سعایت کنند تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسی بن جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج». پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع میشود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسی بن جعفر میبرند. پس درست توجه کنید، مسئله، مسئلهٔ داعیهٔ خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمهٔ ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسئله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قائل نیست؛ چطور من و شمای شیعه میتوانیم به این معنا قائل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود یعنی ریاست دین و دنیا منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند. پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما نه آن سر دنیا به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هرکسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفهٔ خود نشمارد، دروغ میگوید. [البته] وقتیکه میگوییم دروغ میگوید، یعنی اشتباه میکند و خلاف واقع میگوید؛ ولی نمیفهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامهها بر اساس دین است.
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
بیانات در جمع روحانیان لرستان ـ ۱۳۷۰/۰۵/۳۰
@Ab_o_Atash
✳️ دوش کجا بودهای؟
جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
نی غلطم؛ در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چهسان بودهام!
آه که تو دوش کهرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوش قبا بودهای
زَهره ندارم که بگویم تو را:
«بی منِ بیچاره چرا بودهای؟!»
یار سبکروح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بند بلا بودهای
رنگِ رخِ خوبِ تو آخر گُواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که ز رنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسی است
تو ز همهرنگ جدا بودهای
#مولوی
@Ab_o_Atash
✳️ شاه حقوقبگیر آمریکا
براساس يک سند جالب توجه، محمدرضا پهلوی بهطور سالانه از سران آمريکا پول دريافت ميکرده است. در تاريخ ۱۴ فوريه ۱۹۷۹ (۲۵ بهمن ۱۳۵۷) جلسه کميتههای فرعی مشترک سنای آمريکا با هدف بررسی رخدادهای ايران برگزار شد. در اين جلسه «جوزف آدابو» رئيس کميته فرعی دفاع گفت: «با شدت گرفتن ناآرامیهای ايران، آيا درباره اين واقعيت که شاه حقوقبگير ايالات متحده بوده است و سالانه يک ميليون دلار به او پرداختهايم سروصدایی از سوی شورشيان شنيده شده است؟ همچنين آيا اين موضوع در شعارهای آنها مورد استفاده قرار گرفته است؟» هرچند در آنزمان پاسخِ مقامات آمريکایی به اين سؤال منفی بود اما سالها بعد اين حقيقت برملا شد و رسوایی ديگری برای محمدرضا پهلوی به ارمغان آورد.
#غلامرضا_نجاتی
#جنبش_ملی_شدن_صنعت_نفت_ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
شرکت سهامی انتشار
صفحه ۴۸۵.
@Ab_o_Atash
✳️ واقعیت و توهم
هر چه از واقعیتهای این دنیای زمینی کمتر خیر میدید، بیشتر در دنیای وهم غرق میشد و در آن تسلا میجست؛ هر چه آخرین اُمیدهایش بیشتر نابود میشد، رؤیاهای تحققناپذیرش جذبهٔ بیشتری مییافتند.
#فئودور_داستایوفسکی
#کتاب_ناشناس
(چاپ سوم، تهران: نشر هرمس)
صفحه ۳۵۶.
@Ab_o_Atash
✳️ یارانِ در کنار
حروف منظوم را پهلوی همدگر مینویسی، چگونه خوش میآید؛ تا بدانی که خوشی در جمعیت یاران است، پهلوی همدگر مینازند، و جمال مینمایند.
#شمس_تبریزی
#مقالات_شمس
@Ab_o_Atash
✳️ قصاب!
زمان شاه رسم بود که اصناف روز بیستوهشتم مرداد را به همصنفهای خود و همچنین به شاه تبریک میگفتند. در یکی از این سالها، صنف قصاب پلاکارد بزرگی در یکی از خیابانهای تهران میآویزد که روی آن با حرف درشت نوشته شده بود: «۲۸ مرداد، روز قیام ملی ایران را به عموم قصابان ایران علیالخصوص شاهنشاه آریامهر تبریک میگوییم.»
#علی_صلحجو
#نکتههای_ویرایش
صفحه ١٢٤.
@Ab_o_Atash
✳️ وقتی جلال ذوقزده شد!
با جلال رفتیم قم. سر یککوچه نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم میروم پیش خمینی!»
-بعد از ۱۵ خرداد بود؟
بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً میگویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقهای آلاحمد آمد.
دیدیم یک کتابش را اینطرفی پرت کرد، یکی را آن.طرفی.
گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! #خمینی [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « #مصدق [جگر] دارد این.قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد...
#محمود_گلابدرهای
#یادآور [کتاب ماه]
شماره سوم: شهریور، مهر و آبان ۱۳۸۷
#مگر_روشنفکر_بود_که_بترسد؟
گفتوگو درباره #جلال_آلاحمد
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
صفحه ۷۴.
@Ab_o_Atash
✳ من به «خدا» فحش نمیدهم!
ماهر عبدالرشید از دور داد زد: «روی اسیر دست بلند نکنید!» استوار دست نگهداشت. ماهر عتاب کرد: «چرا اسیر را میزنید؟» استوار گفت: «به خمینی فحش نمیدهد!» ماهر غرید: «خُب، از آنطرف آمده، معلوم است فحش نمیدهد!» گفت: «آخر این ارمنی است؛ مسلمان که نیست!» ماهر به مترجم منافقی که آنجا بود گفت: «به او بگو دوتا فحش بده و خودت را خلاص کن.» سرباز ارمنی گفت: «من به خدا فحش نمیدهم!» ماهر با صدای بلند خندید و گفت: «نمیدانستم #خمینی ادعای خدایی کرده!» سرباز ارمنی گفت: «او ادعای خدایی نکرده؛ اما من هروقت به چهرهٔ این مرد نگاه میکنم، حضرت مسیح [ع] را به یاد میآورم. ناسزا گفتن به او ناسزا گفتن به مسیح است. ناسزا گفتن به مسیح ناسزا گفتن به خداست و جسارت به خدا شرط بندگی نیست!»
ماهر سر را به طرف صورتِ زخمی اسیر چرخاند و چشمهایش آبستن اشک شد. ماهر از جمع جدا شد و زیر لب گفت: «محمدرضا! ما داریم با کی میجنگیم؟!»
#فاطمه_بهبودی
#پوتین_قرمزها
خاطرات #مرتضی_بشیری مدیر جنگ روانی قرارگاه خاتمالانبیاء «ص»
انتشارات سوره مهر
صفحه ۲۶.
@Ab_o_Atash
✳️ با آمریکا لاس نمیزنیم!
موضع ما در سياست خارجى اين است كه جامعۀ مسلمانها، جامعهای با استقلال كامل است. ما مسلمانها روى دو پاى خودمان، بدون تكيهدادن به هيچ غول و غولبچۀ دنيا، میخواهيم بايستيم و غولها و غولبچهها هم براى ما ترسآور نيستند. نه محاصرۀ اقتصادى و نه محاصرۀ نظامى و نه هيچ چيز ديگر. ما وقتى شعارِ استقلال مىداديم، تا عمق معناى آن را مىفهميديم. بنابراين، ما جنگمان با آمريكا تمامعيار است، اما همراه با لاسزدن با شوروى نيست. و مقابلهمان با شوروىِ تجاوزگرِ در افغانستان و خيلى جاهاى ديگر تمامعيار است، اما معنايش لاس زدن با آمريكا نيست.
#سیدمحمد_حسینی_بهشتی
#حزب_جمهوری_اسلامی
صفحه ۵۸.
@Ab_o_Atadh
✳ واکنش آیتالله العظمی خویی به شعارهای بعد از نماز
در مجلسی که جمع کوچکی از فضلای معتمد نزد آیتالله خویی حضور داشتند، یک نفر از حاضرین میگوید که چندی است در ایران مسئله جدیدی رسم شده است. ایشان میپرسند: چه رسم شده است؟
آن طلبه میگوید: رسم انداختهاند که بعد از نمازها بگویند: خدایا خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا!
آیتالله خویی میگوید: خوب چه اشکالی دارد؟ یکی از حاضرین میگوید: [احتمالاً] نوعی بدعت بعد از نماز در تعقیبات نماز ایجاد شده…
ایشان در جواب میگوید: دعاست و بدعت نیست.
یک نفر از حاضرین میگوید: بنابراین شما این امر را صحیح میدانید؟
آیتالله خویی میفرمایند: بلکه واجب میدانم.
#سیدعبدالهادی_شاهرودی
#تداوم_اندیشه
خاطرات و مبارزات آیتالله سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی
(تهران: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
صفحات ۱۷۱ و ۱۷۲.
@Ab_o_Atash
✳ انتقادهای علامه مصباح یزدی به انجمن حجتیه
اگر در زمان رژیم شاه به شماها (مخصوصاً آن آخوندهایی که این حرفها را میزنند) یکصدم آنچه امروز در سایه این نظام، آبرو و عزت پیدا کردهاید، اگر شاه یک صدم این را به شما میداد، وظیفه شرعی خود نمیدانستید که از شاه ترویج بکنید؟ با مختصر احترامی که گاهی از روحانیت و اسلام به خاطر مقاصد خودش میکرد، عدهای وظیفه خودشان میدانستند که از «شاهنشاه اسلامپناه!» ترویج کنند. و میگفتند یک کشور شیعه داریم، یک پرچمدار شیعه داریم! آیا نظام اسلامی امروز به اندازه شاه طرفدار شیعه نیست؟! شما در تاریخ کجا سراغ دارید که بعد از امام معصوم، یک فردی برای اسلام و برای تشیع اینهمه مایه برکت شده باشد؟ سراسر تاریخ را بگردید یک نمونه به ما نشان دهید.
یکی از آرزوهایی که در دل هر روحانی در بیست سال قبل وجود داشت این بود که یک وقتی مرجع تقلید ما بتواند یک اثری در دستگاه حکومت بگذارد. هیچوقت به خاطرشان خطور نمیکرد که مرجع تقلید در رأس حکومت قرار بگیرد. آرزو داشتند که مرجعیت شیعه طوری باشد که اگر یک وقت خواهشی از شاه بکند، شاه قبول کند. این نهایت آرزوهایشان بود! اکنون این حکومت، اینهمه خدمات برای شیعه میکند، زیر لوای یک روحانی این بزرگترین افتخار برای روحانیت در طول تاریخ است که چنین شخصی توانسته چنین انقلابی را بهوجود بیاورد. آیا این آبرو برای شما نیست؟ آیا اگر شما رأس حکومت قرار میگرفتید، بهتر از این عمل میکردید؟ یا ترجیح میدادید که همان حکومت شاه باشد؟!
گاهی میگویند: ما چون نمیتوانیم بهتر از این عمل کنیم، میگذاشتیم همان حکومت شاه باشد و هرچه میخواهد بشود تا خود امام زمان «عج» بیاید و اصلاح کند! چطور شما برای کارهای خودتان صبر نمیکنید تا امام زمان «عج» تشریف بیاورد؟ چرا برای تصرف در اموال امام صبر نمیکنید تا امام زمان بیاید؟! اینهمه سهم امامهایی که در طول عمرتان مصرف کردید، چرا احتیاط نکردید که شاید امام زمان راضی نباشد؟ مگر گرفتن سهم امام «ع» از شئون امامت و حکومت نیست؟ آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از کیان اسلامی و حقوق مسلمین را هم مشروط به آمدن امام زمان میدانید؟! خدای متعال انشاءالله دلهای ما را نورانی کند، از هواهای نفسانی پاک کند، بصیرت کافی به ما مرحمت کند که نعمتهای مادی و معنوی خودش را بهتر بشناسیم و در صدد شکرگزاری آنها برآییم.
#محمدتقی_مصباح_یزدی
#گفتمان_مصباح
#رضا_نعمتی
(چاپ دوم، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز ۱۳۸۹)
صفحه ۱۶۷.
به نقل از #روزنامه_اطلاعات مورخ ۶۴/۲/۲۸
@Ab_o_Atash