eitaa logo
آب و آتش
463 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ من به «خدا» فحش نمی‌دهم! ماهر عبدالرشید از دور داد زد: «روی اسیر دست بلند نکنید!» استوار دست نگه‌داشت. ماهر عتاب کرد: «چرا اسیر را می‌زنید؟» استوار گفت: «به خمینی فحش نمی‌دهد!» ماهر غرید: «خُب، از آن‌طرف آمده، معلوم است فحش ‌نمی‌دهد!» گفت: «آخر این ارمنی است، مسلمان که نیست!» ماهر به مترجم منافقی که آنجا بود، گفت: «به او بگو دوتا فحش بده و خودت را خلاص کن.» سرباز ارمنی گفت: «من به خدا فحش نمی‌دهم!» ماهر با صدای بلند خندید و گفت: «نمی‌دانستم خمینی ادعای خدایی کرده!» سرباز ارمنی گفت: «او ادعای خدایی نکرده؛ اما من هروقت به چهره این مرد نگاه می‌کنم، حضرت مسیح [ع] را به‌ یاد‌ می‌آورم. ناسزا گفتن به او ناسزا گفتن به مسیح است. ناسزا گفتن به مسیح ناسزا گفتن به خداست و جسارت به خدا شرط بندگی نیست!» ماهر سر را به طرف صورتِ زخمی اسیر چرخاند و چشم‌هایش آبستن اشک شد. ماهر از جمع جدا شد و زیر لب گفت: «محمدرضا! ما داریم با کی می‌جنگیم؟!» خاطرات مرتضی بشیری، بازجو و مدیر جنگ روانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء«ص» انتشارات سوره‌ مهر صفحه ۲۶. @Ab_o_Atash
✳️ اسماعیل‌هایی برای قربانی کردن! و اکنون در «منا»یی. ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده‌ای. اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ معشوقت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانی‌ات؟ زیبایی‌ات؟... من چه می‌دانم؟ این را تو خود می‌دانی. تو خود آن را، او را -هرچه هست و هرکه هست- باید به «منا» آوری و برای قربانی، انتخاب کنی. من فقط می‌توانم نشانی‌هایش را به تو بدهم: آنچه تو را در راه ایمان، ضعیف می‌کند، آنچه تو را در «رفتن»، به «ماندن» می‌خواند، آنچه تو را در راه «مسئولیت» به تردید می‌افکند، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا «پیام» را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به توجیه و تأویل‌های مصلحت‌جویانه می‌کشاند و عشق به او کور و کرت می‌کند... اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی یک «نقطه ضعف»! انتشارات الهام صفحات ۱۴۵ و ۱۴۶. @Ab_o_Atash
✳️ عشق، عادت‌کردنی نیست وای بر آن روزی که چیزی _حتی عشق_ عادتمان شود. عادت، همه‌چیز را ویران می‌کند؛ ازجمله عظمت دوست‌داشتن را، تفکر خلاق را، عاطفه جوشان را... عاشق کم است، سخن عاشقانه فراوان. روزگاری‌ است _چه بد!_ که دیگر کلامِ عاشقانه، دلیلِ عشق نیست، و آوازِ عاشقانه‌ خواندن، دلیلِ عاشق بودن. صفحه ۷۶. @Ab_o_Atash
✳️ پدیده‌ای به نام ذبیح‌الله منصوری! جناب آقای استاد محمود حکیمی برای نگارنده تعریف می‌کردند: مرحوم مهندس بازرگان وقتی کتاب «امام صادق، مغز متفکر جهان تشیع» [نوشته ذبیح‌الله منصوری] را دید، چون به روش پردازش‌های علمی دین هم علاقه‌مند بود و مطالعاتی داشت، چندین بار به مؤسسه «خواندنی‌ها» رفته بود. ظاهراً دفتر مرحوم منصوری هم طبقه چهارم مؤسسه خواندنی‌ها بود که او را پیدا کند و بپرسد که مؤسسه اسلامی استراسبورگ که این‌‌همه مستشرق جمع شدند و راجع به امام صادق «علیه‌السلام» مطالعه و تحقیق کردند، آدرسی بدهید که ما فرانسه می‌رویم، به آنجا هم سر بزنیم. چند بار مراجعه کرده بود. هر بار طوری او را سر دوانده بودند. بعد، کسی به مهندس بازرگان گفته بود که‌ آدرس مؤسسه اسلامی استراسبورگ، ذهن آقای منصوری است و چنین مؤسسه‌ای وجود ندارد... یا کتاب «ملاصدرا»ی هانری کُربَن که واقعاً چنین کتابی ننوشته است. از کربن پرسیدند، گفته بود خبر ندارم و تکذیبیه هم صادر کرد. ولی تا حالا فکر کنم ۳۰-۲۰ بار چاپ شده است. یا کتاب «سینوهه، پزشک مخصوص فرعون» را همه می‌دانند که افسانه است، ولی می‌خوانند. جالب اینکه روی آنها تأثیر هم می‌گذارد! مقالات و گفت‌وگوها دفتر نشر معارف پاورقی صفحات ۳۹ و ۴۰. @Ab_o_Atash
✳️ کتاب‌سوزان بزرگ فرانسه در الجزایر در نهم ژوئن ۱۹۶۲ بر اثر آتش‌سوزي بزرگ دانشگاه الجزيره در پايتخت کشور الجزاير، بيش از ۵۰۰ هزار نسخه از کتاب‌هاي نفيس کتابخانه اين دانشگاه از بين رفت. بيشتر اين کتاب‌ها، از منابع و مآخذ مهم و کم‌نظير بود. آتش‌سوزي دانشگاه الجزيره و کتابخانه آن توسط افراد ارتش سرّي فرانسه در الجزيره انجام گرفته بود. ارتش سري، از نظاميان فرانسوي مخالف اعطاي استقلال به الجزاير تشکيل شده بود. اين حريق يکي از ده‌ها مورد آتش‌سوزي‌ای بود که در اين روز در الجزاير روي داد و در اغلب آنها، افراد ارتش سرّي فرانسه دست داشتند. ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ @Ab_o_Atash
بیانیه جالب ۶۴ سال پیش فداییان اسلام درباره صنایع دستی ایرانی! سیل تجارت امتعه خارجی به سوی بازارهای ایران، تمام کارخانه‌های بزرگ و کوچک و ملی و دولتی و صنایع دستی ما را تعطیل کرده، هزاران هزار برادران و خانواده‌های آنان را بیکار و گرسنه و پریشان کرده، حیات و استقلال ما را در معرض خطر و دستخوش نفوذ شوم بیگانگان قرار داده است. بنابراین بر فرزندان مسلمان ایران از زن و مرد و کوچک و بزرگ، به حکم عقل و حب وطن و عواطف دینی و ملی، ضروری و حتمی است که از این پس هر متاعی و جنسی اعم از پوشاکی و خوراکی و تمام‌ آلات و ادوات کار و زندگی را که مورد نیازشان بوده و مشابه و مانند آن به دست برادران مسلمان ایرانی و داخل تهیه می‌شود، از محصولات داخلی و دسترنج برادران عزیزشان تهیه نمایند و با خدا و محمد و آل‌ محمد تعهد کنند که محصول ممالک بیگانه را نخرند و گرچه با مشقاتی روبه‌رو شوند، تا سایر ممالک اسلامی نیز از ما سرمشق گرفته، حیات و استقلال خویش را از فقر و پریشانی به یاری خدا نجات قطعی بخشیم. ای فرزندان مخترع و صنعتگر و کارگر اسلام و ایران! ما شما را به همت و غیرتِ سوزان دینی تشویق کرده، به قلوب مجروحتان مرهم عواطف برادری می‌نهیم، شما هم در راه تهیه مصنوعات داخلی دلسرد نگردیده، مأیوس نشوید و کوتاهی نکنید. به یاری خدا بکوشید تا همه با هم بنیاد حیات و استقلال وطن عزیزمان را حفظ کرده، به دل‌های سوخته برادران بیکار و خانواده‌های پریشانشان مرهم نهیم. ۲۹ آذرماه ۱۳۳۱ @Ab_o_Atash
✳️ نگارش کتاب‌های نفیس با کاغذ و مُرّکب ممالک اسلامی شیخ آقابزرگ تهرانی در شرح حال علامه بزرگ مرحوم میرحامدحسین هندی صاحب «عبقات‌الانوار» می‌گوید: «امری عجیب است که میرحامد حسین این‌همه کتاب‌های نفیس و این دایرةالمعارف‌های بزرگ را تألیف کرده است، در حالی که جز با کاغذ و مُرکب اسلامی (یعنی کاغذ و مرکبی که در سرزمین‌های اسلامی و به دست مسلمانان تهیه می‌شده است) نمی‌نوشته است و این به دلیل تقوای فراوان و ورع بسیار او بوده است. اصولاً دوری وی از به‌‌کار بردن صنایع غیرمسلمان مشهور همگان است. انتشارات بوستان کتاب صفحه ۲۲۲. @Ab_o_Atash
بخشی از خطبه غدیریه حضرت رسول«ص» از جبرئیل «علیه‌السلام» خواستم که از خداوند متعال معافیت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ چون می‌دانستم که در میان مردم، پرهیزگاران اندک و منافقان بسیارند و از مفسده‌جوییِ گنه‌آلودگان و نیرنگ‌بازیِ آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزا گرفته‌اند، آگاهی داشتم؛ همان‌ها که خداوند در قرآن کریم چنین توصیفشان کرده است: «تَقولونَ بِأفواهِکُم ما لَیسَ لَکُم بِهِ عِلمٌ وَ تَحسَبونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَاللهِ عَظیمٌ» [چیزهایی به زبان می‌گویید که به آنها علم و آگاهی ندارید و به پندار خود، این امر را سهل و آسان گرفته‌اید؛ در حالی که نزد خداوند، کاری عظیم است.]۱ هنوز آن آزارها را که این گروه، بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده‌ام. تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوانِ با من و توجهی که به او داشتم،‌ به عیب‌جوییِ من برخاستند و مرا مردی زودباور که هرچه می‌شنود، بی‌اندیشه می‌پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزوجل، این آیه را نازل فرمود: «وَ مِنهُمُ الذّینَ یُؤذونَ النّبیَ وَ یَقولونَ هُوَ أذُنٌ. قُل: أذُنُ خَیرٌ لَکُم یَؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ» [از این مردم کسانی هستند که پیامبر را می‌آزارند و می‌گویند: او گوش است و هر سخنی را بی‌تأمل باور می‌کند. به آنان بگو: اگر گوش است به سود شما می‌شنود؛ به خدا ایمان دارد و سخن مؤمنان را باور می‌کند.]۲ من هم‌اکنون می‌توانم یک‌یک این گروه را به نام و نشان معرفی کنم، لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد، بزرگوارانه رفتار کرده و می‌کنم. با این حال، اینها همه خدای را از من راضی نمی‌سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا ایُّها الرّسول بَلّغ ما أُنزِلَ اِلَیک...» یافته‌ام، به انجام رسانم. حال که چنین است، پس: ای مردم! بدانید که خداوند را ولی و صاحب اختیار شما فرموده و او را امام و پیشوای واجب‌الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده‌ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موحدی، فرض و واجب فرموده و فرامین و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم‌الاجرا مقرر کرده است. هر کس با علی به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی کند، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود. ۱. سوره نور، آیه ۱۵. ۲.سوره توبه، آیه ۶۱. «ص» «ص» (چاپ اول، تهران: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، بهار ۱۳۷۷) صفحات ۳۷ تا ۴۱. @Ab_o_Atash
عادی‌شدن جوشش را متوقف می‌کند در هر حرفه‌ای‌گری، نوعی دوری از حقیقت آن امر وجود دارد. حرفه‌ای‌شدن وجه دیگری از حادثه شگفت عادی‌شدن است. به‌ محض حرفه‌ای‌‌شدن در کاری، جوشش متوقف می‌شود و ارتباط وجودی با یک حقیقت، به تکرار یک آیین بدل می‌شود. حرفه‌ای‌شدن نتیجهٔ ماندن و یک‌جا ایستادن است؛ همان چیزی که شیخ‌مرتضی [انصاری] از آن فرار می‌کرد. آن‌ گروه از طلبه‌های حرفه‌ای که در دامنه کوه مرجعیت خانه کرده بودند، خود هیچ‌وقت توان رسیدن به قله را نداشتند و نیز توان تحمل آن که به ‌سمت قله می‌رود را. انتشارات جمکران صفحه ۱۴۴. @Ab_o_Atash
حکمتی از امام هفتم امام موسی کاظم علیه‌السلام فرمود: کسانی که در کودکی به اندازه کافی «بازی» نکرده باشند، در بزرگسالی عجول، شتابزده و بی‌ظرفیت می‌شوند. «ع» جلد ۶، صفحه ۳۶۲. @Ab_o_Atash
نذر جناب حر کنار دفتری که یادداشت سخنرانی‌ها را می‌نوشتم حاشیه زده بودم: «هر سال می‌ترسیم از اشکی که تمام شود، از دلی که راه نیابد، نلرزد، خودش را بین بهشت و دوزخ مخیر نبیند. هر سال برای اشک‌های سال بعد نذر می‌کنیم. نذر جناب حر.» در تمام کارهایی که آدم قبل محرم می‌کند، این هول روبه‌رو شدن با عظمت هست. همیشهٔ خدا در اوج شور نوحه‌خوانی به این فکر می‌کنم که برای چه گریه می‌کنم؟ برای خودم؟ برای مصیبت؟ برای حاجت و نیاز؟ برای تخلیه‌ هیجان‌های کاذب؟ برای دلتنگی و غربت و سختی‌های زندگی؟ برای آینده‌ نامعلوم؟ پیچیدگی‌های روانی؟ بعد می‌بینم که رویم نمی‌شود برای خودم و درگیری‌های شخصی گریه کنم. بعد می‌بینم همه‌چیز در برابر این اتفاق حقیر می‌شود. نشر اطراف صفحه ۷۹. @Ab_o_Atash
✳️ عزای اشرف اولاد آدم... باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است؟ این صبح تیره باز دمید از کجا کز او کار جهان و خلق جهان جمله در هم است؟ گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین بند اول @Ab_o_Atash