✳️ اللهُمَّ اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّي عَنْكَ
وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْك.
َ
پروردگار عزیزم!
تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم!
و با من دوستی میورزی و من با تو دشمنی میكنم!
وَتَتَوَدَّدُ اِلَيَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ
كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْك.
َ
به من محبّت میکنی و از تو نمیپذيرم!
گویيا من بر تو منّت دارم!
فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي
وَالاِْحْسانِ اِلَيَّ
وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِك.
َ
با همه اينها، چيزی تو را باز نمیدارد از رحمت و احسان بر من
و تفضّل به جود و كرمت بر من.
فَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ
وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ
اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ.
پس بر بنده نادانت رحم كن
و با فزونی احسانت بر او جود آور
زيرا تو بخشنده كريمی.
#دعای_افتتاح
#مفاتیح_الجنان
#محدث_قمی
کتابفروشی علمیه اسلامیه
صفحه ۲۴۵.
@Ab_o_Atash
✳️ اَرزَندگیِ شب قدر
در روایتی است:
قال رسول الله «صلیالله علیه و آله»:
قال موسی «علیهالسلام»:
حضرت موسی «ع» به خداوند عرض میکند:
إلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ
خدایا! #قرب تو را می خواهم. این مقامات معنوی است.
قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند به او فرمود: اگر قرب مرا میخواهی شب قدر بیدار باش!
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ
عرض میکند: خدایا! #رحمت تو را میخواهم.
قَالَ رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
رحمت من برای کسی است که در شب قدر به تنگدستان ترحم کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ
عرض میکند: خدایا! میخواهم از #صراط براحتی عبور کنم و نلغزم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند میفرماید: این برای کسی است که در شب قدر در راه من صدقهای بدهد و انفاقی بکند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا
عرض میکند: خدایا! من از درختهای #بهشت و میوههای آن میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #تسبیح من را بگوید.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ
خدایا! من رهایی از آتش میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #استغفار کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ
خدایا! #رضا ی تو را میخواهم.
قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
خداوند به او میفرماید: رضای من نسبت به کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.
از مجموعه این روایت به دست میآید که شب قدر در بین جمیع ایام سال یک امتیاز خاص دارد. به خاطر اینکه ضریب اعمال و سیر مقامات را بالا میبرد.
#مجتبی_تهرانی
#ادب_نبوی
انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی پژوهشی مصابیحالهدی
صفحه ۲۴.
شب قدر سال ۱۳۷۳.
@Ab_o_Atash
✳️ تندروی و کندروی
وَ قَالَ «علیهالسلام»: لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
و فرمود: جاهل را نمیبینی [جاهل دیده نمیشود] که یا افراط میکند یا تفریط.
#علی_بن_ابیطالب «علیهالسلام»
#نهجالبلاغه
حکمت ۷۰.
@Ab_o_Atash
✳ جواب بیادبی آقای هاشمی را سه سال بعد دادم!
... اما با مقامات کار کردم و دیگر با همه کار کردهام. منتها بعضیها را همانموقع و بعضیها را گذاشتهام سرد شود. مثلاً آقای هاشمی یک روز در نمازجمعه گفتند: «این غربیها مثل #گاو تحلیل میکنند.» خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیسجمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاد یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان باز هم گفته بود.
یک روزی هم در نماز جمعه، که اتفاقاً بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «... #خر را بسته بودند...». بعضی لاییها برادران روحانی خیلی میدهند ماشاءالله. ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک جوری بایستی جواب ایشان را بدهم.
دو سه سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمیدانم. نوشت باز هم این غربیها مثل #گاو تحلیل کردند. من بلافاصله نوشتم: #ادب ندارند. اگر ادب داشتند مثل #آدم تحلیل میکردند.
این دو کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با سه سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود جرئت کردیم از این شیطنتها بکنیم!
#کیومرث_صابری
#گل_آقا
#خاطرات_کیومرث_صابری
(چاپ اول، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]، ۱۳۸۶)
صفحات ۶۲ و ۶۳.
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی
@Ab_o_Atash
✳️ زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط!
انسان از نظر فطرت اولیهاش «زیادهطلب» است و هیچگاه سیر نمیشود. زیادهطلبی فطری باید در کانال تکامل انسانی ریخته شود، نه در بُعد حیوانی. آن مسیر است که هرچه انسان بیشتر پیش رود، انتها ندارد و میتواند جلو برود. اما التذاذ بیش از اندازه از مادّیات، کانال زیادهطلبی انسان را عوض میکند و او را به تباهی میکشاند. جمعآوری و لذت از دنیا، اگر بیش از حد کفاف باشد، مساوی با سقوط است؛ حال آنکه زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط! با این کار انسان زمینهٔ صعود خود را تبدیل به سقوط خواهد کرد و از بالا به پایین سرازیر خواهد شد.
#مجتبی_تهرانی
#رسائل_بندگی
رسالهٔ دوم: حُبّ به دنیا
صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷.
@Ab_o_Atash
✳️ اتراق زیر باران...
صدای دعای عرفه از بلندگوهای عرفات بلند میشود. راه میافتم سمت چادر بعثه. جا گیر نمیآید. همان بیرون مینشینم. میایستم. ده دقیقه از دعا نگذشته که ابرهای کبود از راه میرسند. دقیقاً بالای سر عرفات، بالای سر این همه بنده که آمدهاند بخشیده شوند. اتراق میکنند. باران نیستند. طنابهای خیسیاند که میشود چنگ زد و ازشان بالا رفت و به آسمان رسید. گلهای سفید دشت بیشتر میشوند.
عجیبترین لحظههای عمرم را دارم تجربه میکنم. الله اکبر. اینهمه سفیدپوش! همه در احرام ایستادهاند به اشک و نیایش. راستی امروز ابرها بیشتر میبارند یا چشمهای ما؟
دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحهای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی میکند. توی دلت هی اسب شیهه میکشد، هی شمشیر تیز میزند، هی بوی سوختنی میآید. وقتی ارباب ما میگوید: «راضیام به تقدیرت»، وقتی میگوید: «با حلقومم گواهی میدهم که هستی»، «با گوشه لبهایم مطمئنم که تو خدای منی»، «نرمه غضروفهای بینیام گواهی میدهد به بودنت»، این حرفها بوی خون میدهد.
خودش دارد پیشگویی میکند. خودش دارد فهرست چیزهایی را که قرار است فدا کند، زیرپوستی بیان میکند. وقتی میگوید: انا الذی و انت الذی، دل آدم خال میزند. وقتی از طفل صغیر و شیخ کبیر میگوید، تو ناچاراً به روضه رباب فکر میکنی و من الغریب الی الحبیب.
همه آمدهاند بیرون زیر باران تا باران به جانشان بنشیند که باران آب است و آب رساناست و زودتر دعا را بالا میبرد. به خود عرفات قسم، ابرها دقیق تا آخر دعا میبارند. ما هم میباریم. وای که چه لحظاتی است. یک خواب است. باور کنید.
#حامد_عسکری
#خال_سیاه_عربی
انتشارات امیرکبیر
صفحه ۱۷۹.
@Ab_o_Atash
✳️ رابطه حکومت با مردم در جمهوری اسلامی
در جامعه اسلامی، در رابطه با خواست و تمایل مردم از یکسو و تعالیم مکتب و مصلحت آنها از دیدگاه مکتب و به تشخیص رهبری برگزیدهٔ آنها از سوی دیگر به ترتیب زیر عمل میشود:
۱- در مواردی که تمنيات مردم برخلاف ارزشهای اسلامی باشد، مسئولان هرگز نمیتوانند به این تمنیات گردن نهند و اگر عوامفریبی کنند و به عنوان «احترام به خواست مردم» به «تمنيات ضد اسلامی» آنها تن در دهند، مردم حق دارند بعد آنها را مؤاخذه کنند و به آنها بگویند وظیفه شما این بوده که ما را آگاه کنید، نه آنکه به بهانه احترام به خواست ملت، دنبالهرو تمایلات زودگذر ما شوید.
«و لئن اتبعت اهوائهم بعد الذی جاءك من العلم مالك من الله من ولی و لا نصیر» (اگر در پی آن آگاهی علمی که برایت آمده، باز هم دنبالهرو تمنيات آنان شوی، خدا نه یار تو خواهد بود، نه یاورت.)
۲- هرجا تمنيات مردم بر خلاف ارزشهای اسلام نیست و با قوانین اسلامی ناسازگاری صریح ندارد ولی مسئولان تشخیص دهند که برخلاف مصلحت آنهاست، در اینموارد باید مسئولان نخست بکوشند نقطهنظرهای خود را که به مصلحت مردم میدانند با آنها در میان گذارند و آنها را به زیانهای مربوط به تمنياتشان آگاه سازند.
«و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم والله یعلم و أنتم لاتعلمون» (چه بسا از چیزی بدتان بیاید و همان برایتان خوب باشد، و چه بسا از چیزی خوشتان بیاید و همان برایتان بد باشد، که خدا میداند و شما نمیدانید.)
اگر روشنگری مسئولان سودمند افتاد و اکثریت مردم پذیرای نظر آنها شد که چه بهتر، وگرنه باید با رعایت سه نکته زیر تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند:
الف: رعایت خواست مردم در مواردی که مخالف صریح احکام الهی نباشد، خود مصلحتی است پرارزش که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت میکند. بنابراین در مقام مقایسه، باید مصلحت هماهنگی حکومت با مردم با مصلحت مورد نظر حکومت که مردم آن را پذیرا نیستند مقایسه شود و آنچه ارزشمندتر است انتخاب شود.
ب: مسئولان همواره به یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردمی که با تعهد مکتبی و وجدان بیدار به مسائل سرنوشتساز خود بیندیشند بسیار زیاد است و میتواند از تشخیص افرادی معدود که در مقام مسئول قرار گرفتهاند به واقعیت و حقیقت نزدیکتر باشد. ما این برد نیرومند تشخیص مردم را در موارد متعدد در جریانهای انقلاب تجربه کردهایم.
ج: آن دسته از تصمیمات حکومت که برخلاف خواست مردم است، هر چند موافق با مصالح آنها باشد، در مقام اجرا با دشواریهایی روبهرو میشود، بنابراین در اینگونه موارد همهجا عملاً تأمین مصالح واقعی مردم میسر نیست.
مسئولان وظیفه دارند با رعایت این سه جهت، متعهدانه تصمیم لازم را بگیرند و اگر با رعایت همه این جهات باز هم بدین نتیجه رسیدند که رعایت تمنيات مردم به قیمت فدا کردن مصالح بسیار مهم تمام میشود، شجاعانه تصمیم بگیرند و دچار «وسوسه عوامفریبی» نشوند که نزد خدا و خلق مسئول خواهند بود.
#سیدمحمد_حسینی_بهشتی
#مواضع_تفصیلی_حزب_جمهوری_اسلامی
صفحات ۳۹۲ - ۳۹۴.
@Ab_o_Atash
✳ از عرفه تا قربان
وقتی برای خاکسپاریِ شهید [#عباس_بابایی] رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمبها را رها کرده بودیم و داشتیم برمیگشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه سردشت رسیدیم. بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد. حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز #عید_قربان بود.
[بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند بابایی شهید شده، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و شهید شده، چون من ایشان را روز #عرفه ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چطور؟ گفت «به جان سه تا بچههام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک میریزد و دعا میخواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا میخواند.»
#فاطمه_دهقان
#شهروند_آسمان
خاطرات امیر سرتیپ خلبان #محمود_انصاری
(تهران: انتشارات موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴)
صفحات ۴۳۴ تا ۴۳۶.
@Ab_o_Atash
✳️ داروی رنجها
دوستان را در دلها رنجها باشد که آن به هیچ داروی خوش نشود، نه به خفتن، نه به گشتن، نه به خوردن، الا به دیدار دوست.
#جلالالدین_محمد_مولوی
#فیه_ما_فیه
#بدیعالزمان_فروزانفر
(چاپ سیزدهم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۹)
صفحهٔ ۲۲۴.
@Ab_o_Atash
✳ یک ماجرای عجیب از احمدآقا
من از دوستان احمدآقا بودم. خاطرم هست یکروز در این سالهای آخر، در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود!
من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمدآقا مخفیانه به من گفت: شما دو تا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه، موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی یا نه.
من خیلی تعجب کردم. ایشان به من توصیه کرد: اگر میخواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبه خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. بعد ایشان ادامه داد: یکی از این حاجتها را خدا برای این #عاشورا روا خواهد کرد به شرط مراقبه.
خدا را شکر، من آن سال حال خوبی داشتم. خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. #محرم آغاز شد. در روزهای دهه اول مراقبت خودم را بیشتر کردم. در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند.
بعد از دو سه روز احمدآقا من را در مسجد امینالدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت، دستم را فشار داد و به من گفت: بارکالله وظیفهات را خوب انجام دادی. خداوند یکی از آن حاجتهایت را به تو میدهد. بعد به من گفت: میخواهی بگویم چه حاجتی داری؟ من از روی اعتمادی که به او داشتم و از شدت علاقهای که به ایشان داشتم گفتم: نه؛ نیازی نیست.
چند روز بعد، حاجت اول من روا شد.
گذشت تا ایام #اربعین. ایشان مجدداً به من گفت: خداوند میخواهد حاجت دوم را به شما بدهد. منتها منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت میکنی.
من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین. اما در روز اربعین، یک اشتباهی از من سر زد. آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به #غیبت کردن و من آنجا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. اما به دلیل ملاحظهای که داشتم چیزی نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم. خیلی سریع به خودم آمدم و متوجه اشتباهم شدم. بعد از آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد از اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم.
بعد از اربعین به خدمت احمدآقا رسیدم. از ایشان درباره خودم سؤال کردم. گفت: متأسفانه وضعیت شما خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلاً به شما نمیدهد. بعد با اشاره به مجلسِ غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبهای که باید، داشته باشی!
#عارفانه
زندگی و خاطرات عارف شهید
#احمدعلی_نیری
(چاپ سیزدهم، تهران: نشر امینان، ۱۳۹۴)
صفحات ۶۸ تا ۷۰.
راوی این خاطره: دکتر #محسن_نوری
@Ab_o_Atash
✳️ تعلل در انجام وظایف کوچک، مانع دستیابی به خیرات بزرگ
یکی از عواملی که مانع موفقیت انسان و مانع دستیابی او به خیرات -در آن لحظههایی که باید دست بیاید- میشود، تعلل در انجام وظیفه است. این تعللها و تأخیرها و تسویفها، حالتی را در روح انسان ایجاد میکند که انسان قدرت بهرهبردن از فرصتها را از دست میدهد. این عقب انداختن از کوچکها آغاز میشود، تا به بزرگها میرسد.
کار مشکلی نیست که آدم، اول وقت نمازش را بخواند و تأخیر در انجام این وظیفه نکند، یا دِینش را که میخواهد بدهد، اول وقت بدهد و قضای عبادتی که باید بهجا بیاورد... انسان نماز اول وقت خود را بهخاطر خواب و غذا، گفتوگو و گعده از دست میدهد و از این فضیلت محروم میشود، تا کمکم کار به جایی میرسد که انسان از فضیلتِ نصرت و یاری معصوم، که همه به آن غبطه میخوردند، محروم میشود.
#سیدمحمدمهدی_میرباقری
#تربیت_ولایی
انتشارات تمدن نوین اسلامی
صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷.
@Ab_o_Atash
✳ نامه به خبرنگار
آقای محترم!
من از همه چیز باخبرم! در این هفته، شش آتش سوزی بزرگ و چهار آتش سوزی کوچک رخ داده است. جوانی به خاطر عشق آتشینش به یک دختر با تپانچه خودکشی کرده و دختر پس از مطلع شدن از ماجرا، دیوانه شده است. سپوری به نام گوسکین [غازنژاد] به دلیل خوردن بیش از حد نوشیدنیهای الکلی خود را دار زده است. دیروز قایقی با دو مسافر و یک بچه خردسال، غرق شده است... طفلکی بچه! در «آرکادیا» کمر تاجری را با یک جسم داغ، سوراخ کردهاند و کم مانده بوده که گردنش را هم بشکنند. چهار کلاهبردار خوشپوش را دستگیر کردهاند و یک قطار باری هم از خط خارج شده است.
من از همه چیز باخبرم، آقای محترم! این همه اتفاقهای مطلوب افتاده است؛ این همه پول گیرتان آمده است، اما شما حتی یک پول سیاه هم به من ندادهاید!
این رفتار، شایسته انسانهای شریف نیست!
خیاط شما – زمیرلُف
#آنتون_چخوف
#به_سلامتی_خانمها
#حمیدرضا_آتش_برآب
#بابک_شهاب
(چاپ سوم، تهران: مؤسسه انتشاراتی آهنگ دیگر، پاییز ۱۳۸۶)
صفحه ۱۵۰.
@Ab_o_Atash