eitaa logo
آب و آتش
461 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ غزل امید غم مخور، ايّام هجران رو به‏پايان مى‏رود اين خمارى از سرِ ما مى‏گساران مى‌رود پرده را از روى ماه خويش، بالا مى‏زند غمزه را سر مى‏دهد، غم از دل و جان مى‏رود بلبل اندر شاخسار گل، هويدا مى‏شود زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى‏رود محفل از نور رخ او نورافشان مى‏شود هر چه غیر از ذكر يار، از ياد رندان مى‏رود ابرها از نور خورشيد رُخش پنهان شوند پرده از رخسار آن سرو خرامان مى‏رود وعدهٔ ديدار نزديك است، ياران مژده باد روز وصلش مى‌رسد، ايّام هجران مى‏رود   @Ab_o_Atash
✳️ آزادی‌خواهی یا براندازی؟! مگر آزادی‌خواهی به‌طور کلی، حمله به نظام موجود و حاکمِ بر امور نیست؟ واقعیتی که من حرفش را می‌زنم این است که آزادی‌خواهی روسی حمله به نظام حاکم بر امور نیست، بلکه حمله به اصل امور است، به خود امور، نه به نظام برقرار. آزادی‌خواهی ما کاری به نظام برقرار در روسیه ندارد، می‌خواهد خود روسیه را براندازد. آزادی‌خواهی که من صحبتش را می‌کنم کار را به جایی رسانده که روسیه را انکار می‌کند، از مادر خود بیزار است و برای نابودی آن شمشیر کشیده است. واقعیات نابسامانی‌های روسیه اسباب خنده‌، و می‌شود گفت وجد او می‌شود. او از عادات توده و رسوم روسی بیزار است. به تاریخ روسیه و هر چه روسی است کینه می‌ورزد. وای که چه بسیار در کشورمان به آزادی‌خواهانی برمی‌خورید که طرف تأیید و تشویق دیگرانند ولی در حقیقت شاید خود ندانسته مرتجعانی بسیار سبک‌مغز و کوتاه‌فکر و خطرناکند. بعضی از آزادی‌خواهان ما تا همین چندی پیش این بیزاری از روسیه را می‌شود گفت یک‌جور عشق حقیقی به میهن می‌شمردند و به خود می‌نازیدند که بهتر از دیگران به ماهیت این عشق پی‌ برده‌اند، اما امروز دیگر بی‌پرده حرف می‌زنند و حتی از عبارت عشق به میهن شرم دارند و حتی مفهوم آن را مطرود می‌دانند و کنار گذاشته‌اند، چون آن را زیان‌بخش و بی‌معنی می‌شمارند. این جور آزادی‌خواه که حتی از وطن خود بیزار باشد هیچ‌جا پیدا نمی‌شود. (چاپ دهم، تهران: نشر چشمه) صفحات ۵۳۹ و ۵۴٠. @Ab_o_Atash
✳️ اگر ائمه فقط مسئله می‌گفتند کسی کاری به آنها نداشت! ما [روحانیان] در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دائم سهیم باشیم. نمی‌شود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چه‌طور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشه‌ای از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل می‌شد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم. اقامهٔ دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همهٔ ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلًا ائمهٔ ما «علیهم الصّلاة و السّلام» تمام زجر و مصیبتشان به‌خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ و الّا اگر امام صادق و امام باقر یک‌گوشه می‌نشستند و چندنفر دور خودشان جمع می‌کردند و فقط یک مسئلهٔ شرعی می‌گفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث می‌فرماید: «هذا أبو حنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس چرا به آنها کاری ندارند؟ چون می‌دانند که آن‌حضرت داعیهٔ امامت دارد؛ اما آنها داعیهٔ امامت نداشتند. ابو حنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند. می‌گویند وقتی سلیمان بن عبدالملک از دنیا رفت، کتب محمّد بن شهاب زهری را از خزانهٔ او بیرون آوردند. امام زمانش سلیمان بن عبدالملک بود؛ برای او کتاب می‌نوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی بااینکه به حسب ظاهر، هارون و بقیهٔ خلفای جور، درسی نخوانده بودند؛ چون آنها وقت درس‌خواندن که نداشتند، شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلو چلو خوردن و شکار و عیاشی و این حرف‌ها بودند تا به خلافت می‌رسیدند؛ موقع خلافت هم جوان بودند، مثلًا هارون الرشید ۲۲ساله بود که به خلافت رسید؛ بعضی‌ها ۲۵ساله یا ۳۰ساله بودند و درسی نخوانده بودند؛ درعین‌حال همان عباد و زهادی که اسم‌هایشان را شنیده‌اید از قبیل عمروبن‌عبیدها و غیر ذلک وقتی‌که هارون با آنها روبه‌رو می‌شد، اعتراف می‌کردند که هارون افقه از آنهاست! مالک در مدینه به‌وسیلهٔ استاندار مدینه سر قضیه‌ای کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابوحنیفه که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند شروع به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات کرد. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود. اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق، امام باقر، امام موسی بن جعفر «علیهم‌السّلام». آنها این را می‌فهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابلِ خلفا تقیه می‌کردند، اما معلوم بود که داعیهٔ امامت داشتند. وقتی‌که می‌خواستند در مورد موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» سعایت کنند تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسی بن جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج». پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع می‌شود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسی بن جعفر می‌برند. پس درست توجه کنید، مسئله، مسئلهٔ داعیهٔ خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمهٔ ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسئله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قائل نیست؛ چطور من و شمای شیعه می‌توانیم به این معنا قائل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود یعنی ریاست دین و دنیا منتها شرایط جور نمی‌آمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند. پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما نه آن سر دنیا به وجود آمده است؛ آیا می‌شود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی می‌شود؟ هرکسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفهٔ خود نشمارد، دروغ می‌گوید. [البته] وقتی‌که می‌گوییم دروغ می‌گوید، یعنی اشتباه می‌کند و خلاف واقع می‌گوید؛ ولی نمی‌فهمد. بعضی‌ها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامه‌ها بر اساس دین است. بیانات در جمع روحانیان لرستان ـ ۱۳۷۰/۰۵/۳۰ @Ab_o_Atash
✳️ دوش کجا بوده‌ای؟ جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای؟ نی غلطم؛ در دل ما بوده‌ای دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام ای که تو سلطان وفا بوده‌ای آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام! آه که تو دوش که‌را بوده‌ای! رشک برم کاش قبا بودمی چونکه در آغوش قبا بوده‌ای زَهره ندارم که بگویم تو را: «بی منِ بیچاره چرا بوده‌ای؟!» یار سبک‌روح! به وقت گریز تیزتر از باد صبا بوده‌ای بی‌تو مرا رنج و بلا بند کرد باش که تو بند بلا بوده‌ای رنگِ رخِ خوبِ تو آخر گُواست در حرم لطف خدا بوده‌ای رنگ تو داری، که ز رنگ جهان پاکی، و همرنگ بقا بوده‌ای آینهٔ رنگ تو عکس کسی است تو ز همه‌رنگ جدا بوده‌ای @Ab_o_Atash
✳️ شاه حقوق‌بگیر آمریکا براساس يک سند جالب توجه، محمدرضا پهلوی به‌طور سالانه از سران آمريکا پول دريافت مي‌کرده است. در تاريخ ۱۴ فوريه ۱۹۷۹ (۲۵ بهمن ۱۳۵۷) جلسه کميته‌های فرعی مشترک سنای آمريکا با هدف بررسی رخدادهای ايران برگزار شد. در اين جلسه «جوزف آدابو» رئيس کميته فرعی دفاع گفت: «با شدت گرفتن ناآرامی‌های ايران، آيا درباره اين واقعيت که شاه حقوق‌بگير ايالات متحده بوده است و سالانه يک ميليون دلار به او پرداخته‌ايم سروصدایی از سوی شورشيان شنيده شده است؟ همچنين آيا اين موضوع در شعارهای آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته است؟» هرچند در آن‌زمان پاسخِ مقامات آمريکایی به اين سؤال منفی بود اما سال‌ها بعد اين حقيقت برملا شد و رسوایی ديگری برای محمدرضا پهلوی به ارمغان آورد. و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شرکت سهامی انتشار صفحه ۴۸۵. @Ab_o_Atash
✳️ واقعیت و توهم هر چه از واقعیت‌های این دنیای زمینی کمتر خیر می‌دید، بیشتر در دنیای وهم غرق می‌شد و در آن تسلا می‌جست؛ هر چه آخرین اُمیدهایش بیشتر نابود می‌شد، رؤیاهای تحقق‌ناپذیرش جذبهٔ بیشتری می‌یافتند. (چاپ سوم، تهران: نشر هرمس) صفحه ۳۵۶. @Ab_o_Atash
✳️ یارانِ در کنار حروف منظوم را پهلوی هم‌دگر می‌نویسی، چگونه خوش می‌آید؛ تا بدانی که خوشی در جمعیت یاران است، پهلوی هم‌دگر می‌نازند، و جمال می‌نمایند. @Ab_o_Atash
✳️ قصاب! زمان شاه رسم بود که اصناف روز بیست‌وهشتم مرداد را به هم‌صنف‌های خود و همچنین به شاه تبریک می‌گفتند. در یکی از این سال‌ها، صنف قصاب پلاکارد بزرگی در یکی از خیابان‌های تهران می‌آویزد که روی آن با حرف درشت نوشته شده بود: «۲۸ مرداد، روز قیام ملی ایران را به عموم قصابان ایران علی‌الخصوص شاهنشاه آریامهر تبریک می‌گوییم.» صفحه ١٢٤. @Ab_o_Atash
✳️ وقتی جلال ذوق‌زده شد! با جلال رفتیم قم. سر یک‌کوچه‌ نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک ‌دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می‌روم پیش خمینی!» -بعد از ۱۵ خرداد بود؟ بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می‌گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه‌ای آل‌احمد آمد. دیدیم یک کتابش را این‌طرفی پرت کرد، یکی را آن.طرفی. گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « [جگر] دارد این.قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد... [کتاب ماه] شماره سوم: شهریور، مهر و آبان‌ ۱۳۸۷ ؟ گفت‌وگو درباره مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران صفحه ۷۴. @Ab_o_Atash
✳ من به «خدا» فحش نمی‌دهم! ماهر عبدالرشید از دور داد زد: «روی اسیر دست بلند نکنید!» استوار دست نگه‌داشت. ماهر عتاب کرد: «چرا اسیر را می‌زنید؟» استوار گفت: «به خمینی فحش نمی‌دهد!» ماهر غرید: «خُب، از آن‌طرف آمده، معلوم است فحش ‌نمی‌دهد!» گفت: «آخر این ارمنی است؛ مسلمان که نیست!» ماهر به مترجم منافقی که آنجا بود گفت: «به او بگو دوتا فحش بده و خودت را خلاص کن.» سرباز ارمنی گفت: «من به خدا فحش نمی‌دهم!» ماهر با صدای بلند خندید و گفت: «نمی‌دانستم ادعای خدایی کرده!» سرباز ارمنی گفت: «او ادعای خدایی نکرده؛ اما من هروقت به چهرهٔ این مرد نگاه می‌کنم، حضرت مسیح [ع] را به‌ یاد‌ می‌آورم. ناسزا گفتن به او ناسزا گفتن به مسیح است. ناسزا گفتن به مسیح ناسزا گفتن به خداست و جسارت به خدا شرط بندگی نیست!»  ماهر سر را به طرف صورتِ زخمی اسیر چرخاند و چشم‌هایش آبستن اشک شد. ماهر از جمع جدا شد و زیر لب گفت: «محمدرضا! ما داریم با کی می‌جنگیم؟!» خاطرات مدیر جنگ روانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء «ص» انتشارات سوره‌ مهر صفحه ۲۶. @Ab_o_Atash
✳️ با آمریکا لاس نمی‌زنیم! موضع ما در سياست خارجى اين است كه جامعۀ مسلمان‌ها، جامعه‌ای با استقلال كامل است. ما مسلمان‌ها روى دو پاى خودمان، بدون تكيه‌دادن به هيچ غول و غول‌بچۀ دنيا، می‌خواهيم بايستيم و غول‌ها و غول‌بچه‌ها هم براى ما ترس‌آور نيستند. نه محاصرۀ اقتصادى و نه محاصرۀ نظامى و نه هيچ چيز ديگر. ما وقتى شعارِ استقلال مى‌داديم، تا عمق معناى آن را مى‌فهميديم. بنابراين، ما جنگمان با آمريكا تمام‌عيار است، اما همراه با لاس‌زدن با شوروى نيست. و مقابله‌مان با شوروىِ تجاوزگرِ در افغانستان و خيلى جاهاى ديگر تمام‌عيار است، اما معنايش لاس زدن با آمريكا نيست. صفحه ۵۸. @Ab_o_Atadh