eitaa logo
آب و آتش
461 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ گردنه توی آلمان روی یک تابلو نوشته بود «ان‌ ربک لبالمرصاد» و زده بود به دیوار اتاقش. می‌خواست حواسش به گردنه های پرخطر آنجا باشد. بازنویسی بر اساس کتاب مجموعه خاطرات جلد ۴۱ (چاپ پنجم، تهران: انتشارات یا زهرا، مهر ۱۳۸۹) صفحه ۱۰. @Ab_o_Atash
✳️ غربت و مظلومیت حزب‌الله حزب‌الله، حتی در میان دوستان خویش غریبند، چه برسد به دشمنان؛ اگرچه در عین گمنامی و مظلومیت، باز هم من به یقین رسیده‌ام که خداوند لوح و قلم تاریخ را بدینان سپرده است. قسمت حزب‌الله از تمدنِ شهرنشینان، غربت و مظلومیت است و راستش از دنیا توقعی جز این نیز نمی‌رود. اینجا مهبط عقل است و حزب‌الله عاشق است و در میان دنیاداران با همان مشکلی روبه‌روست که هزاروچهارصد سال است اولیای خدا با آن روبه‌رو هستند. دوره دوم، شماره ۴، تیرماه ۱۳۶۹. @Ab_o_Atash
✳️ عید است و دلم خانه ویرانه، بیا! این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا! یک ماه تمام میهمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا! @Ab_o_Atash
✳️ در معرکهٔ بلا عاقلان چون گرفتار بلا شوند، گویند شکیبایی ورزیم که این نیز بگذرد، اما عاشقان چون در معرکهٔ بلا در آیند، گویند: اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ صفحهٔ ۱۳۴. @Ab_o_Atash
✳ شهری مُتحدّثان حُسنت... رفتی و نمی‌شوی فراموش می‌آیی و می‌روم من از هوش سِحرست کمان ابروانت پیوسته کشیده تا بناگوش پایت بگذار تا ببوسم چون دست نمی‌رسد به آغوش جور از قِبلت مقام عدل است نیش سخنت مقابل نوش بی‌کار بود که در بهاران گویند به عندلیب مخروش دوش آن غم دل که می‌نهفتم باد سحرش ببرد سرپوش آن سیل که دوش تا کمر بود امشب بگذشت خواهد از دوش شهری متحدثانِ حُسنت الا متحیّرانِ خاموش بنشین که هزار فتنه برخاست از حلقهٔ عارفان مدهوش آتش که تو می‌کنی محال است کاین دیگ فرونشیند از جوش بلبل که به دست شاهد افتاد یاران چمن کند فراموش ای خواجه! برو به هر چه داری یاری بخر و به هیچ مفروش! گر توبه دهد کسی ز عشقت از من بنیوش و پند منیوش سعدی همه‌ساله پندِ مردم می‌گوید و خود نمی‌کند گوش @Ab_o_Atash
✳️ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز دلا! ز معرکهٔ محنت و بلا مگریز! چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز! تو را ست معجزه در کف، ز ساحران مَهَراس! عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز! تو موج غیرت و عزمی؛ ز بحر، بیم مدار! حذر ز غرّش طوفان مکن؛ ز جا مگریز! ز سست‌عهدی ایام، دل‌شکسته مشو! نشانه باش چو پرچم؛ ز بادها مگریز! چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه! به حق سپار دلِ خویش و از دعا مگریز! تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا؛ مگریز! به نوشخند منافق، ز ره کناره مگیر! به زهرخندِ معاند، به انزوا مگریز! چو ره به قبلهٔ امن است، پایمردی کن! خطا مکن! ز توهم به ناکجا مگریز! چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین! ز کج‌روی به‌حذر باش و از خدا مگریز! «امین» ِ خلق و امانت‌گزار یزدان باش! به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز! @Ab_o_Atash
✳️ عاقل کیست؟ نقل است که [امام جعفر] صادق از ابوحنیفه پرسید که: «عاقل کی است؟» گفت: «آنکه تمییز کند میان خیر و شر‌» صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانند کرد میان آنکه او را بزنند یا او را علف دهند.» ابوحنیفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر. تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشّرین برگزیند.» به تصحیح دکتر محمد استعلامی ذکر ابن محمد جعفر الصادق «علیه‌السلام» (چاپ سیزدهم، تهران: انتشارات زوّار، ۱۳۸۲) صفحه ۱۵. @Ab_o_Atash
✳ مادر... یک رانندهٔ تاکسی عضو ، در لبنان به من می‌گفت که شما مگر انقلابتان مادر ندارد؟ چرا مثلِ دو دایه بر سرِ این نوزاد مجادله می‌کنید؟ هر دو راضی هستید به نصف‌شدنِ این نوزاد! بعد هم می‌گفت: به ایرانی‌ها بگو جدلِ شما در ایران، یعنی ذبح ما در لبنان. (تهران: نشر افق، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴) صفحه ۴۶۷. @Ab_o_Atash
✳️ غزل امید غم مخور، ايّام هجران رو به‏پايان مى‏رود اين خمارى از سرِ ما مى‏گساران مى‌رود پرده را از روى ماه خويش، بالا مى‏زند غمزه را سر مى‏دهد، غم از دل و جان مى‏رود بلبل اندر شاخسار گل، هويدا مى‏شود زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى‏رود محفل از نور رخ او نورافشان مى‏شود هر چه غیر از ذكر يار، از ياد رندان مى‏رود ابرها از نور خورشيد رُخش پنهان شوند پرده از رخسار آن سرو خرامان مى‏رود وعدهٔ ديدار نزديك است، ياران مژده باد روز وصلش مى‌رسد، ايّام هجران مى‏رود   @Ab_o_Atash
✳ متأسف نیستیم... من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن براحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن‌موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادّعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم. آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا «مرگ بر آمریکا» گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم‌های بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به‌گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‌دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‌برند. من به آنهایی که دستشان به رادیو تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم: ⬅️ تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینه‌ها کوتاه می‌کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر ده‌ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی ۲۲بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت‌زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاری‌اند. من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می‌دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم این‌همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می‌کنند سفارش و نصیحت می‌کنم که در گفتار و کلمات و نوشته‌ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.  جلد ۲۱، صفحات ۲۸۵ و ۲۸۶. @Ab_o_Atash
✳ باب المراد [تقدیم به ساحت مقدس امام جواد «ع»] «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد» شنیده‌ام که گدا موج می‌زند به درت سرای جود تو خالی ز مستمند مباد تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب بجز به‌سوی تو این ناله‌ها بلند مباد به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد جمال شمس تو در دست نیشخند مباد بساط گریه، فراهم برای مَرد غمین اگر به گریه او خنده می‌کنند مباد لب کبود تو ای وارث حسینِ عزیز! ز چوب‌دستی کفار، بندبند مباد @Ab_o_Atash
✳ آن‌که کار کرد، آن‌که عصبانی شد هرکس که کاری می‌کند هرقدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی است که کاری نمی‌کنند. هرکس که چیزی را می‌سازد، حتی لانه فروریخته یک‌جفت قمری را، منفور همه کسانی است که اهل ساختن نیستند. و هر کس که چیزی را تغییر می‌دهد، فقط به قدر جا به جا کردن یک‌ گلدان که گیاه درون آن ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد باید در انتظار سنگباران همه کسانی باشد که عاشق توقفند و ایستایی و سکون... انتشارات روزبهان صفحه ۳۸. @Ab_o_Atash