✳ نکته!
از دوستی که همیشه با من همعقیده بود، هیچ چیز یاد نگرفتهام.
#علی_شریعتی
@Ab_o_Atash
✳️ من به این دانشجویان قول دادهام!
وقتی [علامه #محمدتقی_جعفری] برای سخنرانی دعوت میشدند، اصلاً برایشان مهم نبود که جایی بروند که مثلاً دوهزارنفر بیایند.
یادم میآید قرار بود برای گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد یکی از شهرهای شمال کشور سخنرانی کنند. چند روز قبل از اینکه ایشان بخواهند برای سخنرانی به آنشهر بروند، سمیناری در انگلستان در حوزۀ اسلامشناسی برگزار شده بود و مسئولان از ایشان خواسته بودند آنجا بروند و سخنرانی کنند؛ اما ایشان نرفتند و گفتند: «[آننشست] با این روز که من قول دادم تلاقی میکند. من به این بچهها قول دادهام، به این دانشجویان قول دادهام، اینها منتظر من هستند. من نمیروم، یکی دیگر لندن برود.» اگر کسی واقعاً اخلاص نداشته باشد، چه میکند؟ دلیل میتراشد که آنجا سمینار جهانی است و اینجا محلی، اما ایشان که هدفشان هدف الهی بود، میدانستند کسی که اخلاص دارد، باید روابط اجتماعیاش نیز درست باشد و گفتند: «من قولی دادهام و باید به این قول وفا کنم.»
#عبدالله_نصری
#با_کاروان_معرفت
نگاهی به اندیشههای چند شخصیت فکری معاصر
صفحات ۱۳۳ و ۱۳۴.
@Ab_o_Atash
✳ و شهید، قلب تاریخ است...
كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد میميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی كه دارد #مسخ میشود انتخاب میكنند، شهيدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی.
و آنها كه تن به هر #ذلتی میدهند تا #زنده بمانند، مردههای خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين «ع» به قتلگاه خويش آمدهاند و مرگ خويش را انتخاب كردهاند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رها كردن حسين «ع» و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زندهاند؟ هركس زنده بودن را فقط در يك #لش_متحرك نمیبيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين «ع» را با همه وجودش میبيند، حس میكند و مرگ كسانی را كه به ذلتها تن دادهاند، تا زنده بمانند، میبيند.
آنها نشان دادند، شهيد نشان میدهد و میآموزد و پيام میدهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه میپنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف میكند»، و ای كسانی كه میگوييد: «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن #پيروز میشود و اگر دشمنش را نمیكشد، #رسوا میكند.
و شهيد، #قلب تاريخ است، همچنانكه قلب به رگهای خشك اندام، خون، حيات و زندگی میدهد. جامعهای كه رو به #مردن میرود، جامعهای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست دادهاند و جامعهای كه به #مرگ_تدريجی گرفتار است، جامعهای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعهای كه #احساس_مسئوليت را از ياد برده است، و جامعهای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندامهای خشك مرده بیرمق اين جامعه، خون خويش را میرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، #ايمان_جديد به خويشتن را میبخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟!
#علی_شریعتی
#حسین_وارث_آدم
مجموعه آثار شماره ۱۹
#پس_از_شهادت
صفحات ۲۰۳ و ۲۰۴.
@Ab_o_Atash
✳️ اشک شکارچی!
یکی بود، یکی نبود. شکارچیای بود که برای شکار به جنگل رفت. تو جنگل درختی را دید که پر از پرنده بود. با اسلحهاش به سمت آنها شلیک کرد و تعداد زیادی را هدف قرار داد. بعضی پرندهها کشته شدند، بعضی مجروح شدند. شکارچی شروع کرد به جمعآوری پرندگان کشته شده و کشتنِ پرندگان مجروح با چاقویش. در حالی که غرق این کار شده بود به خاطر سردی هوا چند قطره اشک تو چشمهاش جمع شد. یک پرنده به یکی دیگر گفت: «این شکارچی دلنازک است؛ چشمهاش را ببین؛ به خاطر ما گریه میکند.»
پرنده دیگر به او گفت: «چشمهاش را فراموش کن؛ به دستهاش نگاه کن.»
#رنده_عبدالفتاح
#جایی_که_خیابانها_نام_داشت
#مجتبی_ساقینی
نشر آرما
صفحه ۱۳۸.
@Ab_o_Atash
✳️ شرح حال!
فریادهای خسته سر بر اوج میزد
وادی به وادی خون پاکان موج میزد
بیدرد مردم ما، خدا! بیدرد مردم
نامرد مردم ما، خدا! نامرد مردم
از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند
دست علمدار خدا را قطع کردند
نوباوگان مصطفی را سربریدند
مرغان بستان خدا را سربریدند
در برگریز باغ زهرا برگ کردیم
زنجیر خاییدیم و صبر مرگ کردیم
چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما
تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما
روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشکچوب نیزهها گل کرد خورشید...
#علی_معلم_دامغانی
@Ab_o_Atash
✳️ توسل در شب اول ماه رمضان
مهمترین کاری که سالک باید انجام دهد، این است که در شب اول ماه [مبارک #رمضان] به یکی از معصومین که حامی و نگهبان آن شب است مراجعه، و با چهره آبرومند و نورانی او نزد پروردگارش به درگاه خدا روی آورد _ زیرا چهره تاریک و بیآبروی او شایستگی رو نمودن به درگاه مقدس پروردگار بزرگ و زیبا را ندارد _ و باید برای شفاعت کردن و پناه دادن، خیلی از او خواهش کرده و توسل کاملی به او پیدا نماید، و آنقدر به درگاه او تضرع و گریه و زاری کند تا او را پذیرفته و برای او وساطت نماید، و برای اینکه خداوند او را پذیرفته و او را موفق به انجام اعمالی که دوست دارد و خشنودی او در آن است، بگرداند، به درگاه خداوند تضرع کند. زیرا او کریم است و کریمها را رد نمیکند؛ بخصوص اولیایی که آنها را درهای رحمت خود و علامت راهنمایی خلقش قرار داده، و با کرامت خود تربیت و آنان را به پناه دادن پناهجویان امر کرده است.
سالک میتواند با یکساعت توسل به همراه خوشزبانی به سعادتی برسد که با عبادت یکسال نتوان به آن رسید. بنابر این فرصت را غنیمت شمار و بعد از سلام و درود و ثنا و بزرگداشت آنان به درگاهشان عرض کن: ...
#جواد_ملکی_تبریزی
#المراقبات
#ابراهیم_محدث_بندرریگی
نشر اخلاق
صفحات ۲۶۴ و ۲۶۵.
#مراقبات_ماه_مبارک_رمضان
@Ab_o_Atash
✳️ تحمل پذیرش حق بده!
اللّٰهُمَّ مَا عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَمَا قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ.
خدایا! آنچه از حق به ما شناساندی، تاب تحملش را نیز عنایت کن.
و آنچه در رسیدن به حق کوتاهی کردیم، ما را به آن برسان.
#دعای_افتتاح
#مفاتیح_الجنان
#حسین_انصاریان
@Ab_o_Atash
✳️ روشنفکران از نگاه چخوف
اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مىشناسم در جستوجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمىكنند و به درد كارى نمىخورند. همهشان بد تحصيل كردهاند، به طور جدى مطالعه نمىكنند، درباره علوم فقط پر حرفى مىكنند، از هنر هم كم سر در مىآورند. همهشان خودشان را مىگيرند و با قيافه جدى، گندهگويى و فلسفهبافى مىكنند؛ حال آنكه پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهلنفرى در يك اتاق نامناسب مىخوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مىلولند...
پر واضح است كه همه حرفهاى قشنگمان فقط براى آن است كه سر خودمان و ديگران شيره بماليم.
#آنتون_چخوف
#باغ_آلبالو
#سروژ_استپانيان
انتشارات توس
مجموعه آثار، جلد ٧، صفحه ٤٦٣.
@Ab_o_Atash
✳️ راه دوم
وقتی دو راه پيش پای آدم باشد و آدم يکی از آنها را پيش بگيرد و برود سرش به سنگ بخورد، تا عمر دارد فکر میکند که آن راه ديگر بهتر بوده.
#نادر_ابراهیمی
#آتش_بدون_دود
#گالان_و_سولماز
ج ۱، ص ۴۰.
@Ab_o_Atash
✳️ و آخرین حرفی که از کولیان فرا گرفتهام این است:
- در هیچ کجا
توقف مکن!
#احمد_عزیزی
#ناودان_الماس
کتاب نیستان
صفحه ۷۵.
@Ab_o_Atash
✳️ مقولهٔ دوم!
به غر زدن مردم در اتوبوس و تاکسی و مغازههای سلمانی کاری نداشته باشید، زیرا آنها را دچار این توهم میکند که از آزادی بیان برخوردارند و تاریخ نشان داده که عامهٔ مردم «آزادی بیان» را به «آزادی اندیشه» ترجیح میدهند، چون بهندرت با مقولهٔ دوم سروکار دارند.
#آندره_د_گیلوم
#چگونه_بر_جهان_حکومت_کنیم
#حسین_یعقوبی
نشر مروارید
@Ab_o_Atash
✳️ آشنایان ره عشق
دوش رفتم به در میکده خوابآلوده
خرقه تردامن و سجّاده شرابآلوده
آمد افسوسکنان مغبچهٔ بادهفروش
گفت: بیدار شو ای رهرو خوابآلوده
شستوشویی کن و آنگه به خرابات خِرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب، آلوده
به هوای لب شیرین پسران چند کنی
جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده؟
به طهارت گذران منزل پیریّ و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت بهدر آی
که صفایی ندهد آب ترابآلوده
گفتم: ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست
که شود فصل بهار از می ناب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت: حافظ! لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده
#حافظ_شیرازی
@Ab_o_Atash