eitaa logo
آب و آتش
464 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ مگر شوهر شما فرمانده ارتش نیست؟! یادم است یک‌بار سیب‌زمینی کم شده بود. به مستخدم مدرسه‌مان گفتم آقای فلانی! اگر فروشگاه سیب‌زمینی آورد، برای من هم بگیر. مدیر مدرسه بهم گفت: «عجب! ما فکر می‌کردیم حالا که شوهر شما فرمانده است، اگر چیزی کم‌وکسر داریم باید به شما بگوییم، اما ظاهراً این طور نیست.» بعد از شهادتش یکی از کارکنان ساکن در قصر فیروزه می‌گفت: آن‌زمانی که سیب‌زمینی کم شده بود، خود تیمسار ستّاری ماشین باری آورد و خودش رفت بالای ماشین و سیب‌زمینی تقسیم کرد، به همه هم یک‌اندازه داد. در حالی که هرکس دیگری بود، می‌گفت اول یک گونی از این را ببرید دم خانه ما. کتاب منصور ستاری (فرمانده نیروی هوایی ارتش) انتشارات روایت فتح صفحه ۵۸. @Ab_o_Atash
✳️ وقتی پول به جان بسته است! توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیک‌خواهان گفتندش: مصلحت آن است که ختم قرآن کنی از بهر وی، یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: مصحفِ مهجور* اولیٰ‌تر است که گلهٔ دور. صاحبدلی بشنید و گفت: ختمش به علّتِ آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میانِ جان! دریغا گردنِ طاعت نهادن گرش همراه بودی دستِ دادن به دیناری چو خر در گل بمانند ور اَلْحَمدی بخواهی، صد بخوانند! *مصحف مهجور: قرآنِ کنار گذاشته‌شده باب ششم: در ضعف و پیری (حکایت هفتم) @Ab_o_Atash
✳️ مه‌رویان و بدگویان! یکی را از علما پرسیدند که یکی با ماه‌رویی است در خلوت نشسته، و درها بسته، و رقیبان [نگهبانان] خفته، و نفسْ طالب، و شهوت غالب، چنانکه عرب گوید: اَلتَّمرُ یانِعٌ وَ النّاطورُ غیرُ مانعٍ [خرما رسیده است و باغبان هم مانع نیست]. هیچ باشد که به قوّت پرهیزگاری ازو به سلامت بماند؟ گفت: اگر از مه‌رویان به سلامت بماند، از بدگویان نماند! شاید پسِ کار خویشتن بنشستن لیکن نتوان زبان مردم بستن باب پنجم: در عشق و جوانی، حکایت دوازدهم انتشارات امیرکبیر صفحه ۱۳۶. @Ab_o_Atash
✳️ امام صادق«ع»؛ مرد تشکیلات امام صادق«ع» مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‌اید؛ محفل درس امام صادق«ع» و میدان آموزشی که آن بزرگوار به‌وجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌نظیر بود. همه‌ حرف‌های درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به‌وسیله‌ مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه‌ آنها را امام صادق«ع» به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد دشمن از او احساس خطر کند. اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق«ع» مشغول یک مبارزه‌ دامنه‌دار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه‌‌کردن حکومت و قدرت و به‌وجودآوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق«ع» زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از بین ببرد و به ‌جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. اما آن بعد سوم را که اصلاً نشنیده‌اید، «مرد تشکیلات» بودن امام صادق«ع» است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان به خود و از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی امام صادق«ع» اراده می‌کند آنچه را که او می‌خواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم می‌گویند تا بدانند. یعنی از همه‌جا وجوهات و بودجه برای اداره‌ مبارزه‌ سیاسی عظیم آل ‌علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه‌ شهرها باشند، که مردم پیرو امام صادق«ع» به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن‌‌حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب‌الاجراست. آن‌کسی که برای ما واجب‌الاطاعه و ولی امر است، فتوای مذهبی و اسلامی‌اش در باب نماز، زکات، روزه و بقیه واجبات، با فتوای سیاسی‌اش و فرمان سیاسی‌اش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور و همه مسائل یکسان است؛ همه واجب‌الاطاعه است. مؤسسه جهادی، مرکز صهبا صفحات ۲۶۲ و ۲۶۳. @Ab_o_Atash
✳️ صلوات! با نام تو باد، می‌فرستد صلوات تا روز معاد، می‌فرستد صلوات این یاس، گل محمّدی خواهد شد از بس که زیاد می‌فرستد صلوات @Ab_o_Atash
✳️ خطاب‌های خداوند به جوانان، میانسالان و پیران پیامبر«ص» فرمود: خداوند تعالی فرشته‌ای را خلق کرده است که در هر شب ندا می‌کند: ای ۲۰ ساله‌ها! هم جدیت و تلاش فیزیکی کنید و هم تلاش علمی. [یا ابناء العِشرین! جِدّوا واجتَهدوا] ای ۳۰ ساله‌ها! زندگی دنیا فریبتان ندهد. [لا تَغُرنّکُمُ الحیاة الدنیا] ای ۴۰ ساله‌ها! برای دیدار پروردگارتان چه آماده کرده‌اید؟ [ماذا اَعدَدتُم لِلِقاءِ ربِّکم؟] ای ۵۰ ساله‌ها! هشدار از عذاب، به سویتان آمده است (خطر به بالای سرتان رسیده است). [اتاکُمُ النّذیر] ای ۶۰ ساله‌ها! شما به‌منزله زرعی هستید که زمان درو کردنش فرا رسیده است (زمان مرگتان نزدیک شده است). [زَرعٌ آنَ حَصادُه] ای ۷۰ ساله‌ها! برای رفتن، صدایتان می‌زنند؛ پس جواب این منادی را بدهید. [نودیَ لکم فَاَجیبوا] ای ۸۰ ساله‌ها! لحظه مرگ فرا رسیده و هنوز غافلید؟ [اَتَتکُمُ السّاعة وَ اَنتم غافلون؟] سپس این فرشته ادامه می‌دهد: اگر بندگان اهل طاعت و عبادت خدا و مردان خاشع و خاضع در برابر پروردگار و کودکان شیرخوار و حیوانات بی‌گناه نبودند، عذابی بسیار سخت بر شما نازل می‌شد [لَوْ لَا عِبَادٌ رُکَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْیَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ، لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّ]. «ص» جلد ۲، صفحه ۳۵۳. @Ab_o_Atash
✳️ خاطراتی برای دلبستگان سراب مارکسیسم چنانکه در مقدمه کتاب حاضر تصریح شده، مضمون این کتاب منعکس‌کننده خاطرات و دیدگاه‌های اینجانب است و لذا مدعی نیستم که یک تحقیق تاریخی عرضه داشته‌ام. هدف آن افشای حزب توده و بیان مشاهدات خود در کشورهای سوسیالیستی است، لذا مسائل آن از نظرگاه شخصی به میان می‌آید. از آنجا که مدت ۵۰ سال (از زمان فعالیت دکتر تقی ارانی و بازداشت گروه ۵۳ نفر در بهار ۱۳۱۶ شمسی) مستمراً در عرصه فعالیت کمونیسم، در زندان و خارج از کشور و در مرحله اخیر (پس از انقلاب اسلامی) در کشور حاضر و گواه بوده‌ام، به همین جهت امکان داشته‌ام که خاطرات متکی بر واقعیات عرضه دارم و امید است که این گواهی‌ها بتواند اذهان غافل را به راه راست رهنمون باشد. اکثریت مطلق قریب به تمام مردم ایران به جمهوری اسلامی و خط انقلابی و شریف و پر از تقوا و مردمی آن، بر حسب تجارب بسیار، باور دارند ولی ممکن است کسانی باشند که هنوز تحت تأثیر تبلیغات پوچ شرق و غرب قرار گیرند و هنوز به رؤیاهای پنداربافانه دلبسته‌اند و به «سراب مارکسیسم» می‌اندیشند. امید است مطالعه این کتاب که از روی صدق نگاشته شده بتواند این افراد را بیدار کند. والسلام علی من اتبع الهدی - خرداد ۶۶ انتشارات امیرکبیر صفحه ۷. @Ab_o_Atash
✳️ کمبود بمب و خلبان در ایالات‌متحده آمریکا ۲۰ سال است ملتی کهن در جنوب شرقی آسیا پیکار می‌کند، زیرا می‌خواهد به میل خود و بدون مداخله دولت‌های بزرگ زندگی کند. ۲۰ سال است سرزمین زیبای ویتنام، صحنه زورآزمایی‌ها و کشمکش‌های سیاسی و نظامی گردیده و محل آزمایش جدیدترین و مخرب‌ترین سلاح‌های جنگی شده است. آمریکا با اتکا به قدرت عظیم خود و با صرف هزینه‌ای بالغ بر ۲ هزار میلیون دلار در ماه، به منظور حمایت از حکومت ژنرال‌ها، درگیر جنگ ویتنام شده ولی مدرن‌ترین ماشین‌های جنگی و ورزیده‌ترین واحدهای نظامی آن‌ کشور نتوانسته‌اند مشتی چریک گرسنه را از پای درآورند. آمار رسمی فرماندهی نیروی آمریکا حاکی است که تنها طی سال ۱۹۶۶ بالغ بر ۵ هزار نفر افسر و سرباز آمریکایی در ویتنام کشته و بیش از ۴۰ هزار نفر مجروح شده‌اند. خبرگزاری ویتنام شمالی تعداد تلفات ارتش آمریکا را بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر ذکر می‌کند. ادامه جنگ ویتنام موجب شده که همه توجه و تلاش سازمان‌های رهبری آمریکا معطوف به ویتنام شود و آمریکا یک‌تنه بار جنگ را به عهده بگیرد و هر روز بیش از گذشته احساس تنهایی کند. هزینه سرسام‌آور جنگ ویتنام باعث ایجاد تورم پول، افزایش مالیات‌ها و وقفه در اجرای بسیاری از طرح‌های فرهنگی، بهداشتی و اجتماعی آمریکا شده و اقتصاد آن‌ کشور را در معرض تهدید قرار داده است. شروع جنگ تصاعدی و توسعه بمباران ویتنام شمالی، آمریکا را در معرض انتقاد جهانیان قرار داده است و بدون آنکه آن‌ دولت از جنبه نظامی پیروزی چشمگیری به ‌دست آورده باشد، با کمبود بمب و خلبان روبه‌رو شده و طبق ادعای رادیو هانوی، از آغاز بمباران ویتنام شمالی تاکنون ۱۵۶۰ هواپیمای آمریکایی سرنگون شده است و با این‌همه، طبق اعتراف مقامات نظامی آمریکا، از قدرت مقاومت چریک‌های «ویت‌کنگ» کاسته نشده است... کارزار ویتنام بزرگ‌ترین حادثه زمان و یکی از عبرت‌های تاریخ است. در این مبارزه، بدون توجه به ایدئولوژی‌های طرفین متخاصم، بار دیگر این حقیقت به ثبوت رسید که: یک ملت زنده و متحد هرگز نابود نخواهد شد. کتابفروشی جهان‌آرا ـ بهار ۱۳۴۶ از مقدمه مترجم. @Ab_o_Atash
✳️ نام خوب دختران ایرانی لقب معصومه را امام رضا«ع» به خواهرشان دادند و فرمودند: «هر کسی خواهرم معصومه را در قم زیارت کند، مثل کسی است که مرا زیارت کرده باشد» و فرمودند: «هر که او را زیارت کند، بهشت از آن او است.» قبل از آن هم کسی فاطمه«س» را به این‌نام نمی‌خواند؛ او را با عناوین و لقب‌هایش می‌خواندند: «طاهره»، «حمیده»، «رشیده»، «تقیه»، «نقیه»، «رضیه»، «مرضیه»، «اخت‌الرضا» و... اما پس از فرمایش امام رضا«ع»، دیگر «معصومه» نام کاملی بود. حالا بیش از هزار سال است که مردم ایران و بویژه اهل قم، به همسایگی حضرت معصومه«س» افتخار می‌کنند و در طول این ۳۰ نسل که از وفات فاطمه معصومه گذشته است، همواره نام او را بر دختران پاک و معصوم خویش گذاشته‌اند. مگر نه این است که خدا و پیامبرش هم همین نام‌ها را دوست دارند؟ و امام صادق«ع» نفرمود که مگر «دین» چیزی است بجز محبت؟ محبت دودمان پاک پیامبر خدا؟ مؤسسه میراث اهل قلم(کتاب دانشجویی) صفحه ۳۵. @Ab_o_Atash
✳️ آوینی، هیچکاک و باقی قضایا آقای معززی‌نیا! علت توجه خاص شهید آوینی به هیچکاک را ناشی از چه می‌دانید؟ آیا انتخاب او دلیل خاصی داشت؟ چرا هیچکاک؟ - توجه به هیچکاک در ابتدا با شهید آوینی آغاز نشد. در آن ایام، ماهنامه‌ فرهنگی «سوره» در هر فصل، یک ویژه‌نامه‌ سینمایی منتشر می‌کرد به ‎نام «سوره‌ سینما». ویژه‌نامه‌ تئاتر، ادبیات داستانی و موضوعات دیگر هم منتشر می‌شد اما انتشار «سوره‌ سینما» منظم‌تر از آنها بود. شماره‌ اول تا سوم «سوره‌ سینما» به موضوعات متنوعی ‌پرداخته بود اما برای چهارمین شماره، مسعود فراستی پیشنهاد داد ویژه‌نامه‌ مختص یک موضوع واحد منتشر شود: «آلفرد هیچکاک». یعنی کل یک شماره درباره‌ آثار هیچکاک باشد. آوینی پذیرفت؛ ابتدا با کمی تردید. فیلم‌های هیچکاک را قبل از انقلاب در سینما دیده بود اما سال‌ها دیگر تماشایشان نکرده بود. به فراستی گفت کار را شروع کند اما خودش انتظار داشت بعد از تماشای دوباره، یادداشتی بنویسد درباره‌ اینکه هیچکاک صرفاً از نظر تکنیکی فیلمساز ماهری است و می‌شود او را استاد «فن» دانست اما در طول هفته‌هایی که به‌تدریج فیلم‌ها را دوباره می‌دید، بسیار شگفت‌زده شده بود از اینکه هیچکاک برایش جلوه‌ تازه‌ای پیدا کرده است. می‌گفت مضامین فیلم‌های هیچکاک و نوع نگاه او به دنیا را دوست دارد و خودش هم حیرت‌‌زده بود چرا میان تلقی هیچکاک از مفهوم خیر و شر یا گناه و عقوبت با دیدگاه‌های دینی خودش تعارض جدی نمی‌بیند. چند هفته‌ پرهیجان و همراه با نوعی کشف و شهود را گذراند تا درنهایت مقاله‌ خود را نوشت. من از نزدیک شاهد مراحل شکل‌گیری این مقاله [عالم هیچکاک] بودم و در طول چندهفته‌ای که ایشان فیلم‌ها را می‌دید و روی مقاله کار می‌کرد، درباره‌اش با آوینی صحبت می‌کردم... بسیاری [مهدی نصیری و دیگران] توجه خاص شهید آوینی را نسبت به هیچکاک به معنای گردش ایشان از فضای انقلابی به تعادل و غربگرایی می‌دانند. نظر شما چیست؟ - راستش این «بسیاری» مورد نظر شما، تحلیل‌های من‌درآوردی و بی‌مبنا درباره‌ شهید آوینی داشته‌اند، دارند و خواهند داشت؛ همان‌طور که درباره‌ هر موضوع یا پدیده‌ دیگری از این نظریه‌ها صادر می‌کنند. مصاحبه با ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ @Ab_o_Atash
✳️ هاشمی رفسنجانی: آمریکایی‌ها مثل «گاو» تحلیل می‌کنند آمریکایی‌ها و اینهایی که در مَصادر تصمیم‏گیری کشورهای بزرگند، مثلاً در ستاد و شورا و مجلس و دولتند، خبر دارند! گزارش می‏دهند و می‏گیرند و خبرهایشان هم در همه‌جا پخش ‏می‏شود. چقدر خوب می‏فهمند! و عجب شیطان‌هایی هستند! در ایران که ‏نیستند، مثل تحلیل می‏کنند! یک چیزهایی برای خودشان فرض می‏کنند که امروز جنگ این‏جور شده! آن روز جور دیگری شده! ایران به‏ داخل عراق ‏رفته! به داخل عراق نرفته! آواکس‏ها نشان می‏دهند که ایرانی‏ها امروز ۱۰ کیلومتر جلوترند، فردا نشان می‏دهند که عقب‏ترند! اصلاً نمی‏فهمند که ما داریم‏ چه می‏کنیم؛ ولی ما می‏فهمیم چه کار می‏کنیم. به‏سراغ بنی‏صدر و رجوی و بختیار می‏روند و از آنها تحلیل می‏خواهند! «بوق» را می‏گیرند درِ دهان هر یکی‏شان که آیا به‏ عقیده شما، ایران داخل خاک ‏عراق می‏شود؟ اگر ایران به‏ خاک عراق وارد شود، چه می‏شود؟ که او هم ‏برایشان تحلیل کند! خوب! اگر او می‏فهمید و می‏توانست تحلیل کند، در ایران‏می‏ماند! آدمی که دستش را گرفتیم آوردیم در شورای انقلاب، بعد برخی از روحانیت حمایتش کردند و رئیس‌جمهور شد، یازده میلیون رأی آورد، و این‏قدر هم وکیل در مجلس داشت؛ اگر «شعور» داشت، این ملّت را می‏فهمید و مانده بود! کسی که فرار کند، سبیل‌هایش را بتراشد و از «مستراح» بیرون بیاید و به‏ آنجا برود، دیگر تحلیلش چقدر به‏ درد شما می‏خورد؟! داستان آن مریضی است‏که «اسهال» گرفته بود، رفت پیش یک دکتر علفی (همین طبیب‌های قدیمی)، گفت: یک چیزی به‏ ما بدهید که مُردیم! عجله هم داشت که زودتر برود دست به‏ آب برساند! او هم گفت: برو فرنی بخور. مریض در راه فکر کرد که فرنی به‏ این ‏شُلی، اگر می‏توانست خودش را حفظ می‏کرد! حالا چه کاری می‏تواند برای ما بکند؟! واقعاً شاپور بختیار و بنی‏صدر و رجوی و ازهاری و امثال اینها، همه‌چیز دستشان بود؛ اگر ایران را می‏فهمیدند، دیگر آنجا نمی‏رفتند! فرار نمی‏کردند که‏ به‏ این بدبختی بیفتند! حالا شما می‏روید آنجا که از اینها تحلیل بگیرید، و روزنامه‏های واشنگتن‌پست و تایمز بردارند صفحاتی پر کنند که آنها چه‏ گفته‏اند! ۹ مرداد ۱۳۶۱ صفحات ۱ و ۱۱. [خطبه‌های نماز جمعه ۸ مرداد ۱۳۶۱] @Ab_o_Atash
۳سال بعد جرئت کردم جواب بی‌ادبی آقای هاشمی را بدهم! من با همه مقامات کار کرده‌ام [طنز نوشته‌ام و نقد کرده‌ام]. منتها بعضی‌ها را همان‌موقع و بعضی‌ها را گذاشته‌ام سرد شود. مثلاً آقای هاشمی یک روز در نمازجمعه گفتند: این غربی‌ها مثل تحلیل می‌کنند. خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیس‌جمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاد یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان باز هم گفته بود. یک روزی [هم] در نماز جمعه، که اتفاقاً بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «... خر را بسته بودند»! بعضی لایحه‌ها [لایی‌ها؟]‌ برادران روحانی خیلی می‌دهند ماشاء‌الله، ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک‌جوری بایستی جواب ایشان را بدهم. دو سه سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمی‌دانم. نوشت: باز هم این غربی‌ها مثل تحلیل کردند. من بلافاصله [در ستون ی روزنامه اطلاعات] نوشتم ندارند. اگر ادب داشتند مثل آدم تحلیل می‌کردند... این دو کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با سه سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود [جرئت کردیم]‌ از این شیطنت‌ها کردیم! (چاپ اول، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]، ۱۳۸۶) صفحات ۶۲ و ۶۳. @Ab_o_Atash