✳️ نکته
نخواندن، بدتر از سواد خواندن نداشتن است.
#جرمی_مرسر
#شکسپیر_و_شرکا
#پوپه_میثاقی
نشر مرکز
صفحه ۴۳.
@Ab_o_Atash
✳️ جلال آلاحمد از نگاه رهبر انقلاب اسلامی
به نام خدا. با تشکر از انتشارات رواق ـ اولاً به خاطر احیای نام جلال آلاحمد و از غربت درآوردن کسی که روزی جریان روشنفکری اصیل و مردمی را از غربت درآورد و ثانیاً به خاطر نظرخواهی از من که بهترین سالهای جوانیام با محبت و ارادت به آن جلال آل قلم گذشته است.
ـ دقیقاً یادم نیست که کدام مقاله یا کتاب مرا با آلاحمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگی» و «دستهای آلوده» جزو قدیمیترین کتابهایی است که از او دیده و داشتهام. اما آشنایی بیشتر من به وسیله و برکت مقالهٔ «ولایت اسرائیل» شد که گله و اعتراض من و خیلی از جوانهای امیدوار آن روزگار را برانگیخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً برای اینکار) تلفنی با او تماس گرفتم و مریدانه اعتراض کردم. با اینکه جواب درستی نداد، از ارادتم به او چیزی کم نشد. این دیدار تلفنی برای من بسیار خاطرهانگیز است. در حرفهایی که ردوبدل شد هوشمندی، حاضرجوابی، صفا و دردمندی کسی که آنروز در قلهٔ «ادبیات مقاومت» قرار داشت، موج میزد.
ـ جلال قصهنویس است (اگر این را شامل نمایشنامهنویسی هم بدانید)، مقالهنویسی کار دوم او است. البته محقق و عنصر سیاسی هم هست. اما در رابطه با مذهب؛ در روزگاری که من او را شناختم به هیچوجه ضد مذهب نبود، بماند که گرایش هم به مذهب داشت، بلکه از اسلام و بعضی از نمودارهای برجستهٔ آن به عنوان سنتهای عمیق و اصیل جامعهاش، دفاع هم میکرد. اگرچه به اسلام به چشم ایدئولوژی که باید در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمینگریست اما هیچ ایدئولوژی و مکتب فلسفی شناختهشدهای را هم به این صورت جایگزین آن نمیکرد. تربیت مذهبی عمیق خانوادگیاش موجب شده بود اسلام را ــ اگرچه به صورت یک باور کلی و مجرد ــ همیشه حفظ کند و نیز تحت تأثیر اخلاق مذهبی باقی بماند. حوادث شگفتانگیز سالهای ۴۱ و ۴۲ او را به موضع جانبدارانهتری نسبت به اسلام کشانیده بود و این همان چیزی است که بسیاری از دوستان نزدیکش نه آنروز و نه پس از آن، تحمل نمیکردند و حتی به رو نمیآوردند!
اما تودهای بودن یا نبودنش؛ البته روزی تودهای بود. روزی ضد تودهای بود و روزی هم نه این بود و نه آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالت قدر او همین عبور از گردنهها و فرازونشیبها و متوقفنماندن او در هیچکدام از آنها بود. کاش چند صباح دیگر هم میماند و قلههای بلندتر را هم تجربه میکرد.
ـ اگر هر کس را در حال تکامل شخصیت فکریاش بدانیم و شخصیت حقیقی او را آنچیزی بدانیم که در آخرین مراحل این تکامل بدان رسیده است، باید گفت «در خدمت و خیانت روشنفکران» نشاندهنده و معینکنندهٔ شخصیت حقیقی آلاحمد است.
در نظر من، آلاحمد، شاخصهٔ یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. اما در یک کلمه میشود آن را «توبه روشنفکری» نامید؛ با همهٔ بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» است.
جریان روشنفکری ایران که حدوداً ۱۰۰ سال عمر دارد با برخورداری از فضل «آلاحمد» توانست خود را از خطای کجفهمی، عصیان، جلافت و کوتهبینی برهاند و توبه کند؛ هم از بدفهمیها و تشخیصهای غلطش و هم از بددلیها و بدرفتاریهایش.
آلاحمد، نقطه شروع «فصل توبه» بود و کتاب «در خدمت و...» پس از غربزدگی، نشانه و دلیل رستگاری تائبانه. البته این کتاب را نمیشود نوشته سال ۴۳ دانست. به گمان من، واردات و تجربیات روزبهروز آلاحمد، کتاب را کامل میکرده است. در سال ۴۷ که او را در مشهد زیارت کردم، سعی او در جمعآوری مواردی که «کتاب را کامل خواهد کرد» مشاهده کردم. خود او هم همین را میگفت.
ـ به نظر من سهم جلال [در انقلاب اسلامی ایران] بسیار قابل ملاحظه و مهم است. یک نهضت انقلابی از «فهمیدن» و «شناختن» شروع میشود. روشنفکر درست آن کسی است که در جامعهٔ جاهلی، آگاهیهای لازم را به مردم میدهد و آنان را به راهی نو میکشاند و اگر حرکتی در جامعه آغاز شده است؛ با طرح آن آگاهیها، بدان عمق میبخشد.
برای اینکار، لازم است روشنفکر اولاً جامعهٔ خود را بشناسد و ناآگاهی او را دقیقاً بداند. ثانیاً آن «راه نو» را درست بفهمد و به آن اعتقادی راسخ داشته باشد، ثالثاً خطر کند و از پیشامدها نهراسد. در این صورت است که میشود: «العلماء ورثه الانبیا».
آلاحمد، آن اولی را به تمام و کمال داشت (یعنی در فصل آخر و اصلی عمرش). از دوم و سوم هم بیبهره نبود. وجود چنین کسی برای یک ملت که به سوی انقلابی تمامعیار پیش میرود، نعمت بزرگی است و آلاحمد براستی نعمت بزرگی بود. حداقل، یک نسل را او آگاهی داده است. و این برای یک انقلاب، کم نیست.
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
#از_چشم_برادر
#شمس_آلاحمد
انتشارات کتاب سعدی
با کمی تلخیص از صفحات ۵۳۱ و ۵۳۲.
@Ab_o_Atash
✳️ آرزوی مائو برای چین
پس از انقلاب کمونیستی چین در سال ۱۹۴۹، به دستور مائو دیوارهای کهنسال شهر را برچیدند و میدانگاه تنگی را که در برابر شهر ممنوع بود به میدان عظیمی بدل کردند که چهارصد هزار متر مربع وسعت دارد.
میگویند معماری پیر که از زیبایی و ارزش باستانی شهر آگاه بود، نقشه شهر را در مقابل «صدر مائو» گسترد و با توصیف هنر و ظرافتی که در معماری آن بهکار رفته بود، به التماس از او خواست که از نابودکردن بافت سنتی شهر منصرف شود و آن را به صورت گردشگاهی باستانی بر جای گذارد، و بناها و خیابانهای تازه را در آن سوی دیوارها بسازد.
ولی مائو دستی به سراسر نقشه کشید و گفت: «میخواهم بهجای این دیوارها و باغها همهجا کارخانههایی ببینم که دودشان آسمان را سیاه کرده است.»
امروز آرزوی مائو تحقق یافته و آسمان پکن سراسر غرق در دود و دمی است که کارخانهها و اتومبیلها بهپا کردهاند.
#محمد_دهقانی
#یادداشتهای_پکن
نشر نگاره آفتاب
صفحات ۵۲ تا ۵۴.
@Ab_o_Atash
✳️ سعادتهای شیرین زندگی...
او حق داشت که میگفت سعادت راستین در زندگی، یکی بیش نیست و آن این است که انسان برای دیگری زندگی کند. پیش از آن، این حرف او برایم عجیب بود و معنی آن را نمیفهمیدم. اما اعتقاد به این اصل، بیآنکه خود آگاه باشم در دلم ریشه میگرفت. او دلم را بر یک دنیا شادی در زمان حال گشود بیآنکه تغییری در زندگیام بدهد، یا چیزی به آن بیفزاید. فقط وجود خودش بود که بر یکیک احساسهای من افزوده میشد.
هر آنچه از کودکی در اطراف من بیصدا و جماد بود، با آمدن او جان گرفت و به زبان آمد و شتاب داشت و میخواست در جان من راه یابد و آن را سرشار از شیرینی کند.
#لئو_تولستوی
#سعادت_زناشویی
#سروش_حبیبی
نشر چشمه
صفحه ۳۱.
@Ab_o_Atash
✳️ پنج نصیحت پیغمبر«ص»
يا اباذر! إغْتَنِم خَمساً قَبلَ خَمس؛ شَبابَكَ قَبلَ هرَمِكَ، وَ صِحَّتَكَ قَبلَ سُقْمِكَ، وَ غِناكَ قَبلَ فَقْرِكَ، وَ فَراغَكَ قَبلَ شُغْلِكَ، وَ حَياتَكَ قَبلَ مَوْتِكَ.
ای ابوذر!
پنج چیز را پیش از آنکه پنج چیز به تو روی آورد، غنیمت دان:
۱- جوانیات را پیش از پیری،
۲- تندرستیات را پیش از بیماری،
۳- توانگریات را پیش از نیازمندی،
۴- فراغت بالت را پیش از گرفتاری،
و
۵- زندگیات را پیش از مرگ.
#رسول_اعظم «ص»
#ای_ابوذر
پندهای گرانمایه پیامبر اکرم«ص» به #ابوذر_غِفارى
#ابوطالب_تجلیل_تبریزی
(چاپ دوم، تهران: انتشارات پیام آزادی، ۱۳۶۴)
صفحه ۱۲.
@Ab_o_Atash
4_5911095796505254517.MP3
زمان:
حجم:
9.86M
🎵🎵 نام قطعه: #بوی_گل
با صدای زندهیاد: #ایرج_بسطامی
شعر از: #علی_آذرشاهی (آتش)
آهنگساز: #حسین_پرنیا
گروه همایون
نام آلبوم: #تحریر_خیال
@Ab_o_Atash
✳️ بوی گُل
یک نفس با ما نشستی، خانه بوی گُل گرفت
خانهات آباد کاین ویرانه بوی گُل گرفت
از پریشانگوییام دیدی پریشانخاطرم
زلف خود را شانه کردی، شانه بوی گُل گرفت
پرتو رنگ رُخت با آن گلافشانی که داشت
در زیارتگاهِ دل، پروانه بوی گُل گرفت
لعل گلرنگ تو را تا ساغر و مِی بوسه زد
ساقی اندیشهام پیمانه بوی گل گرفت
عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه زد
تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت
از شمیم شعر شورانگیز آتش، عاشقان!
ساقی و ساغر، می و میخانه بوی گل گرفت...
#علی_آذرشاهی (آتش)
@Ab_o_Atash
✳️ دو پاراگراف در یک بند!
۱- جلد اول این کتاب [پرتوی از قرآن] را با این دو آیه که مقدمه تغییر قبله است پایان میدهم. جلد دوم از دستور تغییر قبله آغاز میشود. از برادرانی که در انتظار چاپ این کتاب بودند و از تأخیر آن نگرانی داشتند عذر میخواهم، زیرا موانع مختلف را عموماً میدانند و به وضع محیط و دشواریهای چاپ کتاب آن هم تفسیر قرآن آشنا هستند. بیش از موانع و دشواریهای عادی، از آغاز شروع به چاپ کتاب، پیوسته موانع دیگر و حوادثی دامنگیر شد و تکالیف و مسئولیتهای دیگری پیش آمد.
(پرتوی از قرآن، شرکت سهامی انتشار، جلد اول، صفحه آخر)
۲- خواننده عزیز! اگر در مطالب این مقدمه و قسمتی از کتاب، اشتباه یا لغزشی یافتید، تذکر فرمایید و معذورم بدارید، زیرا در مدتی نگارش یافته که از همهجا منقطع بوده و به مدارک دسترسی ندارم و مانند زندهای در میان قبر بسر میبرم.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
فَرَّج الله عن الاسلام والمسلمین بمنّه و فضله و رحمته
ربیعالاول ١٣٨٣ - مرداد ١٣۴٢
#سیدمحمود_طالقانی
#پرتوی_از_قرآن
پایان مقدمه جلد اول
شرکت سهامی انتشار
صفحه ٢٢.
@Ab_o_Atash
✳️ داروی رنجها
دوستان را در دلها رنجها باشد که آن به هیچ داروی خوش نشود، نه به خفتن، نه به گشتن، نه به خوردن، الا به دیدار دوست.
#جلالالدین_محمد_مولوی
#فیه_ما_فیه
#بدیعالزمان_فروزانفر
(چاپ سیزدهم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۹)
صفحهٔ ۲۲۴.
@Ab_o_Atash
✳️ برادرانِ نامردِ جنبش فلسطین!
اشتباه دیگری که پیشینیان ما مرتکب شدند این بود که جنبش ملی فلسطین را به نظامهای عرب که دارای انگیزههای خودخواهانه بودند متکی کرده و انگیزههای آنها را با انگیزههای شرافتمندانه تودههای عرب مخلوط کردند.
اغلب حکومتهای عرب منطقه، آن زمان زیر سیطره یا تحت تأثیر نفوذ انگلیس بودند و طبعاً نمیتوانستند همپیمانان صادق جنبش آزادیبخش باشند که دقیقاً علیه جهانخواری انگلیس مبارزه میکرد.
شیخ عزالدین قسام این مجاهد اصیل و شریف راه آزادی که قبل از آنکه سال ۱۹۳۲ به جنگلها پناه برد، محرومترین اقشار مردم را سازماندهی کرده بود، بالاخره به دلیل آنکه نتوانست کوچکترین حمایتی از جانب یکی از کشورهای «برادر» به دست آورد، سه سال بعد قهرمانانه شهید شد. او در سال ۱۹۳۵ طی نبردی که از پیش محکوم به شکست بود، به دست انگلیسیها کشته شد اما بخصوص همزیستی اعراب با مقامات انگلیسی بود که شرایط کشتن وی را برای انگلیسیها فراهم کرد.
در جریان قیام خلقی سال ۱۹۳۶ نیز هیچیک از رژیمهای عربی به کمک مردم فلسطین نیامدند. اعتصابات عمومی که یکی از آنها شش ماه دوام یافت، تظاهرات و جنگهای منظم که تا آستانه جنگ دوم جهانی به دنبال یکدیگر آمدند، به خون کشیده شد. نهتنها دولتهای عرب هیچ اقدامی برای جلوگیری از کشتار به عمل نیاوردند و نهتنها هیچ کمک مادی به این جمعیت بیدفاع که به مقابله با توپها و تانکهای انگلیسی برخاسته بود نکردند، بلکه به عوض تمام اینها، بیانیهای خطاب به خلق فلسطین منتشر کرده و طی آن دعوت به متوقف کردن جنگ علیه آنچه «همپیمان بزرگ ما انگلیس» نامیدند، کردند و در عین حال سعی کردند با معرفی کردن یهود [و نه اسرائیل] به عنوان دشمن اصلی، انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف سازند.
#اریک_رولو
#فلسطینی_آواره
[خاطرات #ابوایاد مسئول بخش اطلاعات و امنیت ساف]
#حمید_نوحی
انتشارات گام نو
صفحات ۹۳ و ۹۴.
@Ab_o_Atash
✳️ مرام بلشویکی عروس پس پرده است
در نتیجه جنگ بینالملل ۱۹۱۴ رشته انتظام در روسیه گسیخت. لنین و تروتسکی از خستگی و آزردگی سپاهی استفاده کرده، حکومت بلشویکی ساز کردند. حقد و حسد و بغض حکمفرما شد. عامه به جان اشراف افتادند و کردند آنچه کردند.
میگویند روسیه بهشتی است. اساس آن است که هیچکس مالک هیچ چیز نباشد، محصول مملکت در بیتالمال جمع شود، مایحتاج همه را دولت مهیا کند: منزل، خورش، لباس، کالا، افزارکار و غیره (آزادی افرادی و غیره ملحوظ نیست). اگر بشود به دست عمال از مردمی که میشناسیم، اسهام را به صحت و عدالت رساند شاید بتوان زندگی بهشتی را تصدیق کرد. اگر اسهام به تناسب لیاقت و هنر نباشد، هنرمند شاکی خواهد بود و اگر باشد بیهنر. باز رقابت باقی است و امتیاز ناگزیر.
افراد ناس [در مرام بلشویکی] در فکر و عمل تا چه اندازه آزادی دارند، نمیدانیم. کسی زحمت فکر و تتبع بیش از وظیفه به خود میدهد یا نمیدهد، معلوم نیست... تا این ساعت مرام کمونیستی عروس پس پرده است؛ زشت است یا زیبا، نمیدانیم. در بسته است و از پشت در تطمیع دیگران میکنند.
استاد علی نجار برای من کار میکرد. اوایل امر روزی به فرزندان من گفته بود: کی بشود که بلشویکها به تهران بیایند. گفته بودند: وقتی آمدند چه خواهد شد؟ گفته بود: شنیدهام روزی یک امپریال به آدم میدهند. این همه امپریال از کجا میآید و چرا میدهند و چه کسی این فکر را در خاطر استادعلی تزریق کرده است، معلوم نیست.
هرچه میشود [فقط] در عنوان دموکراسی است. زرد و کبود و سرخ همه کوس انا و لا غیری میکوبند و دم از آزادی میزنند. معلوم نیست آزادی چه رنگ است...
#مهدیقلی_هدایت (مخبرالسلطنه)
#خاطرات_و_خطرات
انتشارات زوّار
صفحات ۳۰۴ و ۳۰۵.
@Ab_o_Atash
✳️ کتابهایی برای خودِ خودِ شما
بعضی وقتها شما کتابی را میخوانید و آن کتاب برایتان الهامبخش میشود و شما را سر ذوق میآورد و به این فکر میکنید که دنیای درهمریخته و خرابشدهٔ حال، هیچوقت درست نمیشود مگر اینکه شما به تمام آدمهای روی زمین پیشنهاد کنید این کتاب را بخوانند.
ولی کتابهایی هم هستند که نمیشود در موردشان با بقیه حرف زد؛ کتابهای خاص و نایابی که فقط مخصوص خودت هستند و تبلیغ کردنشان یک جور خیانت است.
#جان_گرین
#خطای_ستارگان_بخت_ما
#میلاد_بابانژاد و #الهه_مرادی
نشر پیدایش
صفحه ۴۵.
@Ab_o_Atash