eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی ازهمرزمان شهید مصطفی عارفی تعریف می کرد ؛وقتی سوریه بودیم برای عملیات، گاهی که آتش بس بود وفرصتی پیش می آمد که مصطفی گوشیشو برداره📱،عکس ها وفیلم های، امیر علی وطاها فرزندانش روتماشا می کرد به من هم نشون می دادولبخند رو لباش می اومد☺️ ،می گفتم، چراتلفنی باهاشون صحبت نمی کنی؟ آخه چند بار متوجه شدم که بچه ها می خوان با پدرشون صحبت کنن اما مصطفی سریع گوشی رو قطع می کرد که صداشونو نشنوه😢،می گفت اگه صداشونو بشنوم می ترسم ته دلم خالی بشه😔 بعدش از وظیفه ای که رو دوشمه شونه خالی کنم باید یکی رو تو این راه انتخاب کنم،یاجنگ بااین حرامی ها👹 ،که سوء قصد به حرم حضرت زینب رو دارند ،ودیگه مردم مظلوم اینجا رو خصوصا بچه هارو قتل عام می کنن ، هدف ما از این جنگ اینه که اول از حرم محافظت کنیم نذاریم یه خشت از حرم کم بشه☝️،ودوم اینکه جنگ به طرف مرزهای خودمون نزدیک نشه ،واین بلا ی آسمونی سر مردم وزن وبچه های خودمون نیاد،...خدا بزرگه ان شاالله مأموریت تموم بشه برمی گردم می بینمشون
طاها خیلی شبیه پدرش است؛ دلتنگی‌هایش را بروز نمی‌دهد. ولی امیرعلی، گاهی خیلی بی‌تابی می‌کند. زمان شهادت پدرش، خیلی نمی‌توانست حرف بزند، ولی تا عکس آقا مصطفی را می‌دید، می‌گفت «بابا!». یک سال و نیمه که بود، یک شب خیلی بهانه بابایش را می‌گرفت؛ تا نیمه‌شب در آغوشم بود و گریه می‌کرد. چند ساعتی که گذشت، بهانه‌گیری‌اش شکل دیگری به خود گرفت و با التماس می‌گفت «بریم بابا!». خیلی شب سختی بود. به آقا مصطفی گفتم «من نمی‌دانم! خودت بچه را آرام کن.». چند لحظه بعد، بچه آرام شد و خوابید. صبح که بیدار شد، مي گفت «بابا آمد، رفت.
خواب صادقه همسرشهیدمصطفی عارفی شب شهادت ایشان🍂🍃 بعد از آخرین مکالمه تلفنی ساعت یازده ونیم یعنی دوساعت قبل ازشهادت آقامصطفی باایشون💔 در شب یکشنبه95/2/4 خواب دیدم آقامصطفی اومدن خونه وباعجله بهم گفتند برو و یه پرچم سبز بیارمیخوام بزنم سر در خونه🏠 من یه پرچم سه گوش آوردم ودادم به ایشون گفتند نه این کوچیکه☝️ ورفتند از توخونه یه پرچم سبز خیلی بزرگ آوردندو بالای بام نصب کردند👌 روش نوشته بود: کلنا عباسک یازینب🌹و گفتند خونه باید بابقیه فرق داشته باشه... وقتی ازخواب بیدارشدم نزدیک نمازصبح بود😔😔😔
پنج نفری نشسته بودیم سر سفره گفتم از ما پنج تا یکیمون خمس این راه میشه .... 🕊 میگن امام حسین علیه السلام و بقیه اهل بیت اون لحظه آخر میان .... بیاین یه قراری بزاریم هرکس شهید شد و اهل بیت رو دید یک کاری کنه بقیه بفهمن که دیده...😉قرار بر این شد هرکس شهید شد لبخند بزنه ....😊 بعد از چند ساعت که رفتیم برا باز پس گیری و آوردن پیکر شهدا دیدم مصطفی به صورت رو زمین بود ...😔 همین که مصطفی رو برگردوندم دیدم خون تازه از مصطفی ریخت رو زمین😢 انگار همین الان شهید شده... و دیدم یک لبخند نازی رو صورت مصطفی ست ....❤️ اونجا یاد اون شوخی سر سفره افتادم ....😌 با اینکه خیلی پیکر جابه جا شد اما هنوز لبخند مصطفی بود.....😭 خدارو شکر تمام لباسای من متبرکبه خون شهید مصطفی شده بود.....🌹 هنوز لبخند اون صحنه که دیدمش جلو چشامه.... ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢📢📢📢📢 سلام علیکم💐 بزرگواران قربانی برای سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام 💫🌟 برای دفع بلا و بیماری از بلاد مسلمین ویژه شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام 👌 صدقه سر سلامتی حضرت سلامتی همه مومنین و مومنات 🙏🙏 👇👇👇👇 👈 ان شاالله قربانی در روز جمعه همین هفته(12 اردیبهشت ) انجام می شود عزیزان ! بیمه کنید خودتان واهل بیتتان را👌 ولو به اندکی 👉 یاری کنید مارا سهم خود را به این شماره ی کارت واریز فرمایید: 6037 9973 5313 3474 خدیجه مولوی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✅ قربانی این هفته ان شاالله از طرف خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه می شود به بقیه الله الاعظم عج 👉 واریز تا 9 صبح جمعه ان شاالله
شهید ، بر کرانه‌ی خلیج فارس ۱۰ اردیبهشت ، روز ملی خلیج فارس گرامی باد🌷