نقل است که در قرارگاه کربلا دشمن اقدام به بمباران شیمیایی کرد. همگی نیروها ماسک ضد شیمیایی داشتند غیر از یک نفر که شفیعزاده فوری ماسکش را درآورد و به او داد. بعد از پیروزی رزمندگان قرار شد برای فرماندهان یگانها هدیهای تهیه شود. مسئول تدارکات یک دستگاه تلویزیون به شفیعزاده داد. او نپذیرفت و تلویزیون را از پشت ماشین برداشت و زمین گذاشت. مسئول تدارکات تلویزیون را پشت ماشین گذاشت. این کار چند بار تکرار شد و عاقبت نظر شفیعزاده غالب آمد. او گفت:
میدانید، ناخالص بودن عمل، نقطه شروعی دارد. من نخواستم این عمل نقطه شروعی در زندگی من باشد، میخواهم ذرهای ناخالصی در عملم نباشد.
شهید شفیع زاده فردی صبور، متواضع، گشاده رو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشان می داد و در هر کاری که پیش می آمد ابتدا خود پیش قدم می گردید. به هنگام عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا می کرد، در خط اول حضور می یافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامه ریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی می کرد. در تصمیم گیری ها از نظرات دیگران سود می جست و در برخوردها و قضاوت، عدالت را رعایت می کرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا می کرد همگان را تحت تأثیر قرار می داد. شهید شفیع زاده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت می داد. اهل نماز شب بود. کم سخن می گفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می کرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می جست و سادگی و بی آلایشی را مشی خود قرار داده بود.
روز هشتم اردیبهشتماه 1366 در طی عملیات کربلای 10 در منطقه غرب شفیعزاده میخواست به دیدن برادر محتاج، فرمانده قرارگاه برود. منطقه ناآرام بود و گلولههای توپ از هر طرف به زمین میخورد و شفیعزاده مستقیم به جلو میرفت. در نزدیکی قرارگاه شهید داوود آبادی، یک دوراهی ایجاد شده بود. یک راه بهسوی قرارگاه و یک راه به سمت خطوط پدافندی میرفت. دشمن آنجا را شناسایی کرده بود و از ارتفاعات آسوس، گوجار و شیخ محمد، به آنجا دید داشت و آتش سنگینی را در آن حوالی میریخت. ایستادیم و منتظر ماندیم تا منطقه کمی آرام شود. در همین حال و وضع شفیعزاده رسید. به او گفتم: آتش توپخانه دشمن زیاد است بهتر است کمی صبر کنید. وی گفت: «به آقای عباس محتاج قول دادهام باید بروم. توپچی که از گلوله توپ نمیترسد.» بعد خندید و گفت: «نباید روحیه خود را باخته و ضعف به دل خود راه دهیم.» تصمیمش را گرفته بود و معلوم بود که هراسی از کشته شدن در راه خدا ندارد. در آن وضعیت او رفت، فقط بهاینعلت که به آقای محتاج قول داده بود. مدتی بعد از دوستان دیگر و برادر محتاج سراغ او را گرفتیم. کسی از او خبری نداشت و آقای محتاج همفکر میکرد که شفیعزاده برای سرکشی به توپخانه 25 کربلا رفته است. ساعت یک بعد از نصف شب به قرارگاه خبر دادند که یک نفر در اورژانس به هوش آمده و میگوید که برادر شفیعزاده شهید شده است. متأسفانه نرسیده به قرارگاه شهید داوود آبادی، گلوله توپی روی قسمت جلو ماشین دقیقاً زیر پای شفیعزاده اصابت کرده بود.
بدن شفیعزاده در اثر اصابت گلوله توپ قطعهقطعه شد. کاظم بختیاری - یکی از همرزمانش - دراینباره میگوید:
گلوله توپ خورده بود به برفپاککن ماشین، تنش قطعهقطعه شده بود. تکههای بدن شفیعزاده را جمع کردم... سقف ماشین حدود بیست متر آنطرفتر افتاده بود. گریه و ناله میکردم. زار میزدم، خدایا هر که را دوست داری او را بیشتر مورد محبت خود قرار میدهی.
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#فرازی_از_وصیٺ_نامہ_شهید
خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کس دگر. ... دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر. ... سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.
#شهید_شفیع_زاده در سمت فرمانده توپخانه سپاه در #عملیاتهای_بیتالمقدس، #رمضان، #مسلم_بن_عقیل، #والفجر_مقدماتی، #والفجر_یک، #والفجر_۲، #والفجر_۴، #خیبر، #بدر، #والفجر_۸، #کربلای۴،
#کربلای۵، #کربلای ۸ شرکت داشت. وی در کنار #شهیدحسن_تهرانی_مقدم از جمله فرماندهانی بودند که در بنیانگذاری #یگان_موشکی سپاه نقش اصلی را ایفا کردند.
1.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 🎥 روایت حاج قاسم از حادثهی هولناک اسپایکر و بلایی که بر سر دختران ایزدی آمد...
حتی شنیدنش هم سخته چه برسه به دیدن این صحنهها، چه ایثاری کردند مدافعان حرم
🌹 چرا دوستی با شهدا؟! 🌹
#دعای_مستجاب
🌸 ڪلام علما:
ما برای اینڪه از دعای شهدا برخوردار باشیم باید در مسیر شهدا حرڪت ڪنیم و بدانیم ڪه دعای شهدا جزو دعاهای مستجاب است.
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🔻 نامه حضرت امام رضا (علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی و توصیههای ایشان به شیعیان
بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو:
در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به من است.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.
من با خود عهد کردهام که
هر کس مرتکب اینگونه امور شود
یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند
از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد.
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه میبرم.