eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 شعبه‌های خیرات ماه از فرصت‌هايي که خدای متعال در اختيار ما قرار داده است که به شفاعت نبي اکرم صلی‌الله علیه‌و‌آله مستقیماً اين فرصت در اختيار امت قرار گرفته است؛ در صلوات شعبانيه مکرر خوانديم که «هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِك‏». اين فرصت را قدر بدانيم. ... علت اينکه به ماه شعبان، شعبان مي‌گويند، 👈🏻نقل شده که اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «سَمّاهُ ربُّنا شَعبان لِتَشَعُّبِ الْخَيْرَاتِ‏ فِيهِ‏». شعبه‌هاي خيرات به سوي ما جاري و نازل مي‌شود و ابوابي از خيرات به روي ما باز مي‌شود. 💫 لذا حضرت در ادامه فرمودند: «قَدْ فَتَحَ رَبُّكُمْ فِيهِ أَبْوَابَ جِنَانِهِ» خداي متعال درهاي از بهشت را به روي شما باز کرده است. معنايش اين است که خيرات يک سرچشمه و مبدأيي دارد و شعبي پيدا مي‌کند و جاري مي‌شود. ✨ يک شعبه‌اش صلاة و يک شعبه‌اش صيام است، روزه است، زکات است، صلوات است، دستگيري از مؤمنين است و... 🌈 🌀شعب خيري که به روي ما باز شده است، يک دارد. ما بايد سعي کنيم سرچشمه را پيدا کند، از آنجا به طرف شعب بيايیم، که در ماه شعبان خود صلی الله علیه و آله هستند؛ ✔️ لذا در روايت داريم که حضرت فرمودند: شعبان ماه من است، مرا کمک کنيد به روزه اين ماه. روزه مي‌گيرد که حضرت را کمک کند. ✅ اين کمک کردن معنايش اين است که حضرت مي‌خواهند ما را شفاعت کنند، تمام ماه روزه مي‌گيرند و شب زنده‌داري مي‌‌کنند که ما را برسانند و عالم را سير بدهند. کمک ما این است دستمان را به دست حضرت بدهيم...🤝 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری🌱
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 وقتی یکی از طنزپردازان از رهبر انقلاب درخواست انگشتر کرد و با یک اشکال فنی مواجه شد! ✅ انگشتر درخواستی، یادگار عقد ازدواج رهبر انقلاب بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم بیست و یکمین روز از چله سی و دوم✨ ( )✨ سر سفره شهید 🍃🌷 شیر علی سلطانی 🌷🍃 هستیم
وصیت نامه اول: خدايا! تو مي داني که در اين راه قدم نگذاشته ام مگر براي رضاي تو. پروردگارا! تو شاهدي که فقط براي رضاي تو به جبهه رفتم نه براي رياء که تو خود ميداني من در همه عمرم از ريا بي زار بودم . خدايا! به جبهه نرفتم تا بگويند چه مرد قهرماني است؛ بلکه به خاطر اعتلاي اسلام تو و به خاطر رضاي تو به جبهه رفتم
امروز ديدم نه روز مقام طلبي است، نه روز رياست جويي،، نه روز پول جمع کردن است، بلکه روز ياري کردن قرآن است. امروز روز ياري کردن اسلام است. آري امروز که همه ابرقدرت هاي ظالم در خارج و منافقين از داخل مي خواهند اسلام را نابود کنند و اين انقلاب را از بين ببرند، ما نبايد به فکر اين باشيم تا چگونه از جنگ فرار کنيم و هر کدام به بهانه اي بخواهيم به جبهه نرويم . يکي بگويد پدرم و مادرم و زن و فرزندم ناراضي هستند ، پس چه کسي بايد به جبهه برود؟ چه کسي بايد از اسلام و قرآن و از انقلاب دفاع کند؟ هرگز ما نبايد بنشينيم تا صدام کافر بيايد به کمک عُمّالش شيراز ، اصفهان و تهران و … را از ما بگيرد و ما هم تمام فکرمان اين باشد که زمين نداريم ، پول نداريم … آيا مي دانيد که صدام کافر چه بر سر شهر سوسنگرد و خونين شهر آورده است؟ آيا مي دانيد که ناموس ما به دست ظالمان صدامي گرفتار هستند؟ غيرت و همت اسلامي شما کجا رفته است؟ در روز قيامت؛ در پيشگاه خداوند چه جوابي خواهيم داد؟ خدا مي داند که اين شهدا و اين رزمنده ها چه حق بزرگي بر گردن ما دارند که اگر فداکاري آنها نبود صدام براي مملکت ما حتي ناموس هم نمي گذاشت و حيات زندگي مان را مرهون شهدا و رزمندگان هستيم. آري بايد خون داد تا اسلام زنده بماند . من از آن خانواده و از آن زن و فرزندم و خواهرم و برادرم و دوستان و آشنايان می خواهم، اگر بخواهند براي شهادت من ناراحت بشوند و به انقلاب اسلامي و رهبر کبير انقلاب اسلامي بدبين بشوند و خداي ناخواسته حرفي پشت سر من بزنند و بگويند اگر اينجا مي ماند و تبليغ مي کرد بهتر بود و يا اگر بالاي سر خانواده اش مي ماند بهتر بود … باید بگویم ، نه اين حرف ها اشتباه محض است ، من زن و فرزندانم را بخدا مي سپارم که خدا بهترين مولا و بهترين بصير است ، اگر خدا خواست که برگشتم در خدمت اسلام و شما هستم؛ ولي اگر در راه خدا شهيد شدم مي خواهم فرياد بزنيد . خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگه دارد . تا دشمن بسوزد و کور گردد . تاريخ ۵/۹/۱۳۶۰ شير علي سلطاني . از جبهه سوسنگرد و شهر خون و شهادت . والسلام .
وصیت نامه دوم: بسمه تعالى ‌ محضر محترم برادر رزمنده و مبارز فى سبیل الله، پاسدار قرآن برادر …..، مرد تقوى و فضیلت. اما بعد اى دوست عزیز! اولین وصیت من به شما این است که دست از حسین و عزادارى حسین علیه السلام برمدارى. مبادا خداى نکرده لباس مقدس سربازى امام زمان علیه السلام را از تنت بیرون نمایى که شما در این ارگان بهتر مى‌توانى از مکتب حسین (ع) دفاع نمایى البته خداوند فرموده است: « شیطان دشمن بزرگ شماست و می‌خواهد بر سر راه خیر مانع ایجاد کند». این جانب از شما تقاضا مى‌دارم تا آخر عمر خدمتت را در سپاه ادامه دهی. خانواده شما را سلام مى‌رسانم. برادرانت را با خانواده سلام مى‌رسانم. سلام مرا به تمام دوستان و برادران سپاه برسانید. ازقول حقیر برادر …… وبرادر …….وهمه دوستانت را سلام برسانید. برادر عزیز! کتاب‌ها را ازکتابخانه مصطفوى بعد از چاپ بگیرید و بفروشید پولش را کلا به مصرف صندوق خیریه‌اى که دایرکردى برسان و تعدادى کتاب حق و باطل در قم کتاب فروشى امیرالمؤمنین دارم، اگر فروش نرفته است ازحجه الاسلام حسین امام جماعت مسجد المهدى (عج) سئوال کنید ایشان اطلاع دارند و پول فروش کتاب‌هاى حق و باطل را فقط صرف ساختمان مسجد المهدى که مورد احتیاج است نمایید و یک قطعه زمین هم از پدرم به من ارث رسیده است آن زمین را هم بفروشید و باپول آن مادرم به مکه معظمه برود که مادرم خیلى حق گردن من دارد و من فرزند لایقى براى او نبودم و از او مى‌خواهم این عبد عاصى را به کرمش ببخشد . یک نامه براى مادرم نوشته و فرستاده‌ام و به ایشان بگوید اگر دیگر نامه نفرستادم مرا ببخشند. یک کلت در خانه دارم از آن سپاه مى‌باشد تحویل گرفته و به سپاه بدهید. دیگر وصیتى که دارم این دو سخن است اولا دلم می خواهد تا به عنوان پوستر وکلیشه آن‌را پخش کنند تا منافقین و ضد انقلاب بدانند ما با خونمان از ولایت فقیه حمایت خواهیم کرد. آن دو سخن این است : بارالهى! از ساحت مقدست تقاضا دارم آن هنگام که به فیض شهادتم مى‌رسانى، ابتدا قلبم را ازکار بیاندازی تا در لحظات آخرعمرم بیاد تو و امام زمانم بوده و باتمام توانم فریاد بزنم خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار. اگر ریختن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان را نزدیک‌تر مى‌کند پس اى خمپاره‌ها خونم را بریزید به امید دیدار در بهشت موعود، کنار دست امام حسین (ع) وهمه خوبان عالم. برادر شما شیر على سلطانى ۲۹/۱۲/۶۰ جبهه شوش دانیال