eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مراقبه به زیارت عاشورا تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
🕊🌺 مستاجر بود،برای تامین زندگی زیر بار خیلی از شغل ها که موجب گرفته شدن حریتش میشد نرفت، وقتی هم دستش خالی بود به میدان کارگران شهر میرفت و بعنوان کارگر بنایی سرکار میرفت، گاهی به تن داشت و دست‌هایش اثر کچ کاری! جمله سردار ذوالنور در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر زیبایی بود؛ "گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود.
شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱۶، سوریه، باغ زیتونی حوالی حلب. گلزار شهید: گلزار شهدای کرج. علی سال ۱۳۵۵ به دنیا آمد. درس حوزه را از ۱۸ سالگی به بعد و پس از گرفتن دیپلم شروع کرد. اول به حوزه ایروانی واقع در چهارراه مولوی رفت و بعد هم وارد حوزه علمیه‌ی کرج شد. در همین راستا به انجام کارهای فرهنگی نیز مشغول شد و دست به قلم بود. وی مدت ۱۵ سال به امر تبلیغ دین در زمینه‌ها و عرصه‌های مختلف از گویندگی و امام جماعت تا تهیه نشریه مدافعان حرم و وب‌سایت و فعالیت در مجامع فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اشتغال داشت‌. این اواخر نیز پیرو مسئله سوریه راجع به شهدای فاطمیون و شهدای افغانستانی تا جایی که می‌توانست کار کرد. در همین مدت توانست دو سه نشریه را به چاپ برساند. اولین نشریه ویژه شهادت ابوحامد بود که منتشر شد. وی همراه تیپ فاطمیون سه بار به سوریه اعزام شد و هر بار چهل روز آنجا بود که در تاریخ ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۹۴ در سن ۳۹ سالگی در سوریه بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسید و در گلزار شهدای کرج به خاک سپرده شد. از او دو فرزند به نام‌های فاطمه و محمدهادی به یادگار مانده است. "ابوهادی" نام مستعار این شهید بزرگوار است.
سفر به سوریه زبان افغانستانی یاد گرفت. شهید تمام زاده چندین مرتبه تلاش کرده بود از مسیرهای مختلفی وارد سوریه شود و از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند. شرایط خاص این منطقه طی ماه‌های اخیر به نحوی رقم می‌خورد که ورود به سوریه بسیار سخت شده بود. یکی از مشکلات پیش روی علی، این بود که ایرانی بود و ورود برای ایرانیان بسیار سخت شده و مسئولین ایران به سختی اجازه خروج برای رفتن به سوریه را می‌دادند، از سوی دیگر معمولا در خروج روحانیون بیشتر سخت‌گیری می‌کردند و این مشکل، خروج برای شهید علی تمام زاده را دو چندان کرده بود. یادم نمی‌آید چطور متوجه شدم اما پی بردم که مدتی‌ست کتاب‌ها و سی‌دی‌های آموزش زبان افغانستانی را گوش می‌دهد و مدام تمرین می‌کند. خیلی تعجب کردم. واقعا هم جای تعجب داشت تمام‌زاده به زبان‌های انگلیسی و عربی آشنایی داشت اما دنبال جواب بودم که چرا زبان افغانستانی را می‌خواهد یاد بگیرد. بعدا متوجه شدم برای ورود به سوریه می‌خواهد از مسیر گردان فاطمیون ورود کند و می‌گفت نقطه قوتی که دارم این است که قیافه‌ام شبیه برادران افغانستانی‌ است و خیلی امیدوارم که بتوانم از این طریق به سوریه بروم. 
عشق و ایمانی که به شهادت ختم شد شهید تمام زاده یک روحانی مبلغ بود. شهید ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت. در ایام شهادت حضرت خیلی منقلب می‌شد و محزون بود. در منبرها و سخنرانی‌هایش مصائب حضرت را مطرح می‌کرد. به همه‌ ائمه ارادت داشت اما ارادتش نسبت به حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بیشتر بود. در دعای قنوتش همیشه صلوات خاصه‌ حضرت زهرا (س) را می‌خواندند: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها و ...» شاید دلیل ارادتش به حضرت زهرا (س)، جوان بودن حضرت، نحوه‌ شهادت مظلومانه‌ی ایشان و مدافع حرم اهل‌بیت شدن حضرت بود. به نظر من علت ارادت برخی از شهدا ازجمله شهید تمام زاده، به‌صورت ویژه به حضرت زهرا (س)، این است که این شهدا به درجه‌ی ویژه‌ای از ایمان رسیدند. در احادیث داریم کسی که شهادت را درک کند، مقام حضرت زهرا (س) را درک می‌کند و هر کس مقام حضرت زهرا (س) را درک کند، شب قدر را درک کرده است.
سعی می‌کرد به ‌صورت غیرمستقیم امر به ‌معروف کند طوری که طرف مقابل ناراحت نشود اما در جامعه به طور علنی موضع خودش را اعلام می‌کرد. او یکی از پرچم‌داران مبارزه با جبهه نفاق در کرج بود. ازنظر سیاسی و فرهنگی کارهای متعددی انجام می‌داد. در مقابله با اغتشاشات در صف اول قرار داشت. در مقابله با فرقه‌های ضاله‌ای که در کرج بود مثل بهاییت و صوفیه خیلی تلاش می‌کرد و مجالسی برای آگاه ساختن جوانان برگزار می‌کرد. یکی از برنامه‌های اصلی او پاسخگویی به شبهات در مجالس و اماکن متعدد، ازجمله مدارس بود. یک‌بار در یک نشریه به خانواده‌ی شهدا توهین شده بود، از نماز جمعه یک راهپیمایی راه‌اندازی کرد. شهید تمام زاده روحانی مبارز استان البرز بود.
در لشکر فاطمیون هم کارهای فرهنگی انجام می‌داد. در ایران، یک سری فیش‌نویسی در مورد جهاد داشت که برای بالا بردن روحیه رزمندگان از این احادیث استفاده می‌کردند. در مورد مدافعان فاطمیون می‌گفت: «بااینکه خط مقدم در دست مجاهدان افغان است اما مظلوم واقع‌شده‌اند.» برای مدافعان حرم یک نشریه به نام «مطیعون» منتشر کرد و به ‌وسیله‌ی رزمندگان به دستشان رساندند. آن‌ها خیلی خوشحال شده بودند. بار اول بسیجی‌وار و از طریق فاطمیون به سوریه رفت. برای دفعه‌ بعد سردار سلیمانی نامه‌ای ارسال کردند و رفت‌وآمد او را تسهیل کردند. دفعه‌ دوم و سوم، به‌عنوان ایرانی و از طرف سپاه رفت.
لشکر فاطمیون، با سربند یا زهرا (س) از ناحیه پهلو تیر خورد و به شهادت رسید. در معراج شهدا که دیدم‌اش، صورتش نیلی بود. این موارد برای من جالب بود چون معمولاً شهدا به هر معصومی که ارادت داشته باشند، مثل او شهید می‌شوند.
با نام و یاد خداوند مهربان و با درورد به ارواح طیبه شهدای جهان اسلام و با سلام و دعای خیر به پیشگاه آقا صاحب الزمان(عج) و آرزوی سر سلامتی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای(دام عزه) شب عملیات است و رزمندگلن با تجهیزات عازم خط نبرد حق علیه باطل هستند. این عملیات از آنجا اهمیت فراوان نسبت به دیگر عملیات ها دارد که برای دفاع از شیعیان مظلوم شهرهای سوریه تدارک دیده شده است، مردم مظلومی که ماه ها در محاصره هستند و تنها از طریق هلیکوپتر آذوقه دریافت می کنند. امشب دوم محرم است؛ ماهم اقتدا کردیم به امام حق طلبان و کربلایی شدیم حتی از اینکه کی یک شکم سیر نان خالی بخورند عاجزند و بقدری در مضیقه هستند که آرد را با پوست درختان دیگر خمیر می کنند تا حجم زیادی پیدا کند و بتوانند چند روزی بیشتر محاصره را تحمل کنند. انشالله با غیرت رزمندگان حزب الله، برادران ایرانی، فاطمیون، حیدریون، زینبیون و ... این محاصره خواهد شکست و پیروزی از آن مومنین و متقین است. چند کلامی با پدر و مادر عزیزم. پدر خوب و مهربانم و مادر عزیزتر از جانم از شما به خاطر اینکه فرزندتان را با راه و مکتب اهل بیت(صلوات الله علیهم) آشنا کردید تشکر می کنم و ممنونم. ممنونم از اینکه پدر مهربان من با نان حلال مرا بزرگ کرد و مادر خوبم با مجلس روضه اهل بین و محبت آنها تربیتم نمود. هیچ گاه عرق های پدرک را زیر تیغ تابستان و در اوج گرما که با زبان روزه کارگری می کرد تا نان حلال و طیب و طاهری بر سر سفره خانواده خود بگذارد را فراموش نمی کنم، کودک بودم اما آن زحمان هیچگاه فراموش شدنی نیست و هیچگاه محبت مادرانه را که با اشک روضه اهل بیت عجین شده بود را از یاد نخواهم برد. همه چیز ما از اهل بیت است چرا که این ها وسیله هستند، اسباب و وسیله نجات همه انسان ها به صوری کشتی نجات اهل بیت هستند و بس. امشب دوم محرم است و بچه ها برای امام حسین (علیه السلام) سید و سالار و سرور همه آزادمردان جهان عزاداری می کنند. ماهم اقتدا کردیم به امام حق طلبان و کربلایی شدیم.