eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
کاملاحمد کافی زادروز۱۳۱۵ زادگاهمشهد، ایران تاریخ مرگ۳۰ تیر ۱۳۵۷ محل مرگچناران، استان خراسان رضوی، ایران آرامگاهآرامگاه خواجه ربیع دیناسلام مذهبشیعه دوازده‌امامی استادانسید ابوالقاسم خویی حسین راستی کاشانی میر اسدالله مدنی سید محمود هاشمی شاهرودی
شیخ احمد کافی یزدی در عصر پهلوی اول در یک خانواده ده نفری اهل یزد به دنیا آمد، پدرش حاج میرزامحمد کافی یزدی و مادرش خانم زهرا غفور پور بود. پدربزرگش آیه الله میرزااحمد کافی یزدی، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود. در یکی از سخنرانی‌ها این طور تعریف می‌کند: «یکی از من پرسید شما اهل کجا هستید؟ من هم گفتم اهل بین‌الملل، اصلیتم یزدی هست متولد مشهد و ساکن تهران» و پدر ایشان متولد مشهد بود بعد از این جمله‌ها به شوخی به مردم می‌گوید: «ما یزدی‌ها خیلی آدمای خوبی هستیم.» در اواخر دوران حکومت پهلوی دوم کشته شد. در واقع دوران فعالیتش در زمینه‌های مختلف هم‌زمان با نابسامانی‌ها بود. ازدواج وی در سال ۱۳۳۹ با دختر آیت الله سید حسین موسوی شاهرودی ازدواج کرد.[۵] حاصل این ازدواج هشت فرزند (شش دختر و دو پسر) بود.
احمد که فرزند دوم خانواده بود، دوران کودکی را در دامان پر مهر پدر و مادر خود گذراند و در شش سالگی وارد دبستان ایمانی مشهد - به مدیریت حجه الاسلام سید حسن مؤمن زاده – شد و به فراگیری دروس متداول مشغول شد. پس از آن همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد جد خود آیه الله حاج میرزااحمد کافی یزدی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷ ش وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از بارگاه امام علی و حوزه علمیه نجف در سال ۱۳۳۳ ش به همراه جد آیه الله میرزا احمد کافی یزدی عازم نجف گردید، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف از محضر اساتیدی چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهره‌مند گردید و سپس به قم آمد و تا سال ۱۳۴۰ در قم ساکن بود و نزد استادانی همچون آیت‌الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی، آیت‌الله راستی کاشانی و آیت‌الله مدنی تبریزی (شهید محراب) درس خواند. وی علی‌رغم کشمکش‌ها و احضارهای مکرر از جانب مقامات پلیس و نیروهای امنیتی حکومت با حضور فعال خود به ارائه خدمات دینی و ارشادی و تبلیغی و حمایت از گروه‌های مبارز و پرورش نیروهایی برای مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت. کافی زمانی احضار و زمانی دیگر در بازداشت و گاهی تبعید می‌شد و این فشارها و محدودیت‌ها، باعث نشد وی دست از فعالیت و مبارزه بردارد. به طوری که دو سال قبل از مرگش یعنی در سال ۱۳۵۵ که به مدت دو سال به ایلام تبعید شد، او به خدمات اجتماعی و فرهنگی در این شهر دست زد. کافی بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف ایران تأسیس کرد. وی اواخر سال ۱۳۴۷ با کمک‌های مردمی قطعه زمینی به مساحت ۴ هزار متر در منطقه امیریه تهران خریداری و مهدیه تهران را تأسیس کرد.
نخستین گزارش ساواک علیه وی در سال ۱۳۴۱ تهیه شد.[۸] شیخ احمد کافی یزدی در سحرگاه جمعه ۳۰ تیرماه ۱۳۵۷ مصادف با نیمه شعبان ۱۳۹۸ قمری بر اثر تصادف رانندگی به شکل مرموزی کشته شد. در این تصادف یک کامیون ارتشی با ماشین پژویی که احمد کافی خراسانی در آن قرار داشت و شخصی به نام عنابستانی رانندگی آن را به عهده داشت تصادف کرد. احتمال کشته شدن برادر احمد کافی یزدی، حسن کافی از احتمال کشته شدن احمد کافی یزدی در آمبولانس توسط عوامل ساواک، سخن گفته است. اما پس از ۳۵ سال از انقلاب هنوز ابهاماتی در مرگ مشکوک شیخ احمد کافی وجود دارد. از نعمت‌الله نصیری نقل شده است که طرح تصادف به دستور مستقیم محمدرضا پهلوی بوده است. محمدمهدی جعفری در کتاب خاطرات خود خودروی تصادف‌کننده را از اهالی برازجان معرفی و علت تصادف را انحراف خودروی حامل کافی به حاشیه جاده در اثر خواب‌آلودگی راننده عنوان می‌کند. مرگ مشکوک مرحوم کافی۱۳۵۷/۴/۳۰درپی تحریم جشن نیمه شعبان همه ساله با فرار رسیدن نیمه شعبان ، مهدیه تهران محل برگزاری یکی از باشکوه ترین جشنهای ولادت امام زمان ( عج ) بود . نیمه شعبان سال ۱۳۹۸ ه ق با روزهای پرشور حرکتهای مردمی علیه نظام سلطنتی همزمان گردید . به دنبال پرسشهای مکرر از امام خمینی در خصوص برپایی جشنهای شعبانیه ، معظم له طی اعلامیه ای ضمن تحریم برپایی جشنها فرمودند : « … رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی نگذاشته است . دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای خود نشسته ، چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند … » مسئولان مهدیه تهران که از مدتها قبل در تدارک برپایی جشن نیمه شعبان بودند ، به تبعیت از این فرمان از برگزاری جشن خودداری نمودند . این اقدام انقلابی باعث خشم و عصبانیت رژیم شد . در پی این اتفاقات حجه الاسلام کافی با فشار ساواک به مسافرتی رفت که دیگر برگشت نداشت . وی به همراه خانواده و راننده خود عازم زادگاهش مشهد مقدس گردید . در صبح روز جمعه پانزده شعبان ۱۳۹۸ ق برابر با سی تیر ۱۳۵۷ پس از اقامه نماز صبح در مسجد شیروان هنوز سی کیلومتر از شهرستان قوچان فاصله نگرفته بودند که اتومبیل آنها دچار سانحه شد. همان روز جنازه وی را به مشهد برده و در مسجد جعفری ها قرار دادند . با انعکاس این خبر در مطبوعات جمعیت زیادی خود را آماده تشییع جناز وی نمودند . خصوصاً اینکه بسیاری سانحه تصادف را توطئه ساواک می دانستند .
راننده کافی نفوذی ساواک بود حجت الاسلام محسن کافی فرزندمرحوم کافی:از تصادف مشکوک والد گرامی بگویید  ؟خبرگزاری حوزه زمینه مسافرت ایشان به مشهد، فرمان امام بود امام اطلاعیه دادند : به عنوان اعتراض به رژیم  کسی جشن نیمه شعبان نگیرد قاعدتا مهمترین جشن هم در مهدیه تهران برگزار می شد و مرحوم کافی در مصاحبه ای  رسما اعلام کردند : امسال جشن نداریم؛  ساواک فشار زیادی آورد تا این جشن برگزار شود و با مخالفت ایشان که مواجه می شود اعلام می کنند پس نباید در تهران باشی و اعلام هم کنی کجا می روید ؟! ایشان مشهد را به عنوان مقصد خود معرفی کردند و راهی مشهد شدند ؛ دو سه ماهی بود که راننده جدیدی برای حاج آقا آمده بود و راننده سابق ایشان بخاطر مشکلاتی که داشتند در خدمت حاج آقا نبودند  و بعدها معلوم شد که راننده جدید در صانحه تصادف بی تقصیر نبوده است و به نوعی عامل ساواک بوده است، نحوه تصادف به گونه ای بود که راننده اصلا صدمه ندیده بود افرادی که در ماشین بودند شنیدند که مرحوم والد خطاب به راننده می گویند : جعفر چرا چنین می کنی ! بعدها هم در اعترافات ساواک آمد که  تصادف مرحوم کافی ساختگی و بدستور شاه بوده است ، اما خصوصیات حادثه اصلا معلوم نیست چون بعد از صانحه تصادف دیگران را به  بیمارستان معمولی شهر بردند، اما حاج آقا را  به بیمارستان ارتش می برند  و از همان لحظه اول هم اعلام کردند که حاج آقا کشته شده و احتمالا  در بیمارستان ارتش ایشان را از بین برده باشند.  روی منبر گفته اند : که  اگر من وسط هفته مردم جنازه مرا تا جمعه نگه دارید و درکنار جنازه من دعای ندبه بخوانید و شهادت ایشان هم روز جمعه و نیمه شعبان بود،متاسفانه نگذاشتند به وصیت عمل شود/پایان مصاحبه صبح مورخ ۳۱/۴/۵۷ مراسم تشییع از میدان فردوسی مشهد به طرف حرم مطهر امام رضا (ع) آغاز گردید . مراسم تشییع به تظاهراتی علیه رژیم تبدیل و به سبب تیراندازی چند نفر کشته و مجروح گردیدند . پس از طواف جنازه در حرم مطهر و اقامه نماز میت توسط آیه الله سید عبدالله شیرازی ، برای آرام کردن جو عمومی مشهد جنازه در همان روز به تهران منتقل گردید . مردم زیادی در فرودگاه منتظر بودند ولی جنازه با نظارت ساواک به سرعت به پزشکی قانونی منتقل گشت . ساواک تهران و شهربانی به سرعت تشکیل جلسه داده و با توجه به نگرانیهای استاندار خراسان در مورد بازگشت جنازه به مشهد و ایجاد ناآرامی در شهر از یک سو و احتمال بروز ناآرامی در تهران از سوی دیگر تصمیم به دفن بدون تشریفات وی در خواجه ربیع مشهد گرفتند . تنها به خانواده وی اجازه دادند که در ساعت ۱۰ شب مورخ ۱/۵/۵۷ جنازه را بدون اطلاع هیچکس به مهدیه برده و مراسم مختصری را برگزار نمایند .پس از مراسم جنازه به فرودگاه منتقل و در ساعت یک بامداد ۲/۵/۷۵ وارد مشهد و شبانه در خواجه ربیع دفن گردید . از آنجا که ساواک بیم ربوده شدن جنازه را توسط مردم می داد کلیه جریانات مزبور با نظارت دقیق ساواک صورت گرفته و پس از دفن نیز تذکرات شدیدی را مبنی بر عدم برگزاری هر گونه مراسمی در خواجه ربیع به خانواده وی دادند . آیات عظام گلپایگانی ، مرعشی نجفی ، سید احمد خوانساری و بسیاری دیگر از علماء با انتشار اعلامیه هایی ضمن عرض تسلیت با خانواده وی و مردم داغدار اظهار همدردی نمودند . شهر مشهد در غم فرو رفت ***                                             
آیت الله مرعشی نجفی  می گفتند : خدمتی که مرحوم کافی به اسلام کرد کمتر مرجعی بعد از غیبت کبری کرده است . کافی دعای ندبه را به همه شناساند . الان مهدیه های رشت و سیرجان و گرگان و کرمان و تهران و…همه از آثار باقی مانده ایشان است
دیروز شنبه تیرماه۱۳۹۷ سی و هشتمین سالگرد شهادت ، عزیزی است که نسل ما ،با کلامش ، و سوز نوایش ،با امام عصر ارواحنا فداه انسی عجیب گرفته ایم . نسل ما با نوار کاست ، ضبط صوت هستیم که زینت بخش طاقچه های اتاق هایمان بود . و آنقدر که همدم ضبط صوت بودیم ، پای تلویزیون نمی نشستیم . چه صفایی و چه هوایی زلالی .. آن زمان فلش و موبایل و تب لت و... فضای مجازی و اینستاگرام و تلگرام و.... 😱نبود ، ما بودیم و ضبط صوتی که نابستانها در ایوان خانه و زمستانها نقل مجلس شب نشینی ها و مهمان طاقچه و کرسی های خانه بود ... اما نوای این شهید عزیز ، گرم گننده محافل مان بود ، و تنها صوتی که سکوت و خلوت رانندگی در جاده ها را می شکست و قلبها را متوجه میکرد و چشمه زلال اشکها را روان... امروز روز عروج کافی است ، بلبل پرسوز و گداز مهدیه تهران ، نوایی و یادی ماندگار برای نسل اول انقلاب یا نسل چهارم انقلاب مرحوم شیخ احمد کافی یکی از ان خطیبان و منبری های از یاد نرفتنی تاریخ ایران است. او را جوان‌هاي زمان انقلاب با سخنراني هاي پر شورش و لطیف های اموزنده اش مي شناسند و جوانهاي امروز با مهديه اي كه در محله نسبتا جنوبي تهران قرار دارد. ⁉️⁉️⁉️اما کافی چرا کافی شد⁉️⁉️ یکی از دوستان مرحوم کافی از وی نقل می کند: «روزی به آقای کافی گفتم ما با هم شروع به تحصیل علوم دینی کردیم، با هم بحث می کردیم و با هم منبری شدیم، چه شد که شما آقای کافی شدید؟! ♻️ایشان با زبان طنز به من گفتند: «هر چه از منبر و سخنرانی به من دادند، من به مهدیه بردم و تو هر چه از منبر درآوردی خرج زن و بچه‌ات کردى.» 📣📣هنوز هم هستند کسانی که حیات دوباره خود را در این ظلمات مدرنیته و اسارت هوای نفس ،مدیون دم مسیحایی اویند . 🌷🌷شهادت: جمعه 15 شعبان 🌷🌷 ☘یادش مستدام و دعای همیشگیش مستجاب