شهید «حسین ابراهیمی» 19 دی سال 1336 در سمنان دیده به جهان گشود. وی پیش از انقلاب در فعالیت های مختلف مبارزاتی شرکت داشت که به دلیل علاقه بسیار به خدمت و کمک به مردم، در 11 مهر 1357 به استخدام آتش نشانی تهران درآمد و با رشادت و فداکاری در عملیاتهای امدادرسانی در حوادث و اطفای حریق زیادی شرکت کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفت و به عنوان جهادگر جهاد سازندگی به جبهههای حق علیه باطل شتافت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شبی با فریاد حسین همه از خواب بیدار شدیم. آن زمان خانه ما برق نداشت. مادرم به سرعت چراغی روشن کرد و
این ماجرا به هفت یا هشت سال قبل از شهادت حسین برمیگشت و ما آن را فرموش کردیم.
آتشنشانی که در جبهه سقای رزمندگان بود
بار آخر از طرف سازمان آتشنشانی تهران به منطقه اعزام شد. عملیات شروع شده بود و حسین در خط مقدم با کامیون آب، سقای رزمندگان بود. با تانکر آب تانکرهای کوچک را پر میکرد؛ که در یک لحظه، تک تیرانداز عراقی، حسین را مورد هدف قرار میدهد. تیر به پهلویش اصابت کرده بود. وی را به عقب انتقال دادند. محمد برادر بزرگم آن زمان در جبهه حضور داشت. حسین را به بیمارستان اهواز برد. شرایط حسین وخیم بود. دکترها قصد داشتند او را به تهران اعزام کنند ولی به علت ازدحام بیمار، بیمارستانها پذیرش نداشتند
حسین را به بیمارستان قائم (عج) مشهد بردند و بستری کردند. از دست دکترها هیچ کاری بر نمیآمد. هر دو کلیههای حسین از کار افتاده بود و خونریزی شدیدی داشت، به همین خاطر نمیتوانستیم به او آب بدهیم. برادرم با آن جثه درشت، مدام تقاضای آب میکرد. با این که خودش سقای جبههها بود، اما نمیتوانست آب بنوشد. لبهایش ترک خورده و خشک شده بود. حسین التماس میکرد قطرهای آب به او بدهم. تنها کاری که از دستم برمیآمد این بود که دستمال مرطوبی را روی لبهایش بگذارم.
این امر ما را بسیار ناراحت میکرد با محمد بیرون اتاق میآمدیم، گریه میکردیم. روز آخر، محمد وارد اتاق میشود میبیند حسین لبخند میزند، میگوید: فکر میکنید الان از شما آب میخواهم؟ نه برادر، آب نمیخواهم. مولایم مرا سیراب کرد.
حسین شهید شد. برای مراسم تشییع و مقدمات کار به تهران برگشتیم. پسر عمهام در بیمارستان مانده بود تا کارهای لازم برای انتقال را انجام دهد. پیکر را با هواپیما به تهران آوردند. در مراسم باشکوهی پیکر حسین را تا بهشت زهرا تشییع کردیم.
به محض باز کردن کفن، دیدیم یک بسته بر روی قلب حسین است. سوال کردم. پسر عمهام که شاهد موضوع بود، جریان را تعریف کرده و گفت: بعد از اتمام کار، تابوت را به حرم امام رضا (ع) بردیم و چند بار دور ضریح حضرت طواف دادیم. همین که تابوت را به حیاط حرم آوردیم یکی از خدام امام رضا (ع) جلو آمد و گفت: تابوت را زمین بگذارید. کفن را باز کرد و تربت امام رضا (ع) را بر روی قلب حسین گذاشت. به یاد خواب چند سال پیش حسین افتادم. مادرم همان لحظه از هوش رفت و ما بسیار منقلب شدیم.
👤 توییت استاد #رائفی_پور :
در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد در حرم مطهر #امام_رضا (ع) منبری با شکوه موسوم به منبر صاحب الزمان (عج) وجود دارد که چشم نوازی میکند
استاد محمد نجار خراسانی منبتکار عصر فتحلعی شاه آن را ساخت به نیت روزی که مولای ما بر روی آن خطبه بخواند
خدایا چقدر دیر شد ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
5c47441bb9a5a7c99f757bfe_4288662952976476928.mp3
زمان:
حجم:
3.73M
#حاج_میثم_مطیعی🎤
🌸 #سرودزیبا(میپیچه صدای نقاره...)
🌸ویژه #ولادت_امام_رضا
💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠
@rahbaram_seyed_ali
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 " امام رضا علیهالسلام گفت اول به دیدار #مادر بوداییات برو! "
🔻روایت زوج #تازه_مسلمان تایلندی از یک اتفاق عجیب
@behjat135