eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین را به بیمارستان قائم (عج) مشهد بردند و بستری کردند. از دست دکترها هیچ کاری بر نمی‌آمد. هر دو کلیه‌های حسین از کار افتاده بود و خونریزی شدیدی داشت، به همین خاطر نمی‌توانستیم به او آب بدهیم. برادرم با آن جثه درشت، مدام تقاضای آب می‌کرد. با این که خودش سقای جبهه‌ها بود، اما نمی‌توانست آب بنوشد. لب‌هایش ترک خورده و خشک شده بود. حسین التماس می‌کرد قطره‌ای آب به او بدهم. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که دستمال مرطوبی را روی لب‌هایش بگذارم.  این امر ما را بسیار ناراحت می‌کرد با محمد بیرون اتاق می‌آمدیم، گریه می‌کردیم. روز آخر، محمد وارد اتاق می‌شود می‌بیند حسین لبخند می‌زند، می‌گوید: فکر میکنید الان از شما آب می‌خواهم؟ نه برادر، آب نمی‌خواهم. مولایم مرا سیراب کرد.
حسین شهید شد. برای مراسم تشییع و مقدمات کار به تهران برگشتیم. پسر عمه‌ام در بیمارستان مانده بود تا کارهای لازم برای انتقال را انجام دهد. پیکر را با هواپیما به تهران آوردند. در مراسم باشکوهی پیکر حسین را تا بهشت زهرا تشییع کردیم.  به محض باز کردن کفن، دیدیم یک بسته بر روی قلب حسین است. سوال کردم. پسر عمه‌ام که شاهد موضوع بود، جریان را تعریف کرده و گفت: بعد از اتمام کار، تابوت را به حرم امام رضا (ع) بردیم و چند بار دور ضریح حضرت طواف دادیم. همین که تابوت را به حیاط حرم آوردیم یکی از خدام امام رضا (ع) جلو آمد و گفت: تابوت را زمین بگذارید. کفن را باز کرد و تربت امام رضا (ع) را بر روی قلب حسین گذاشت. به یاد خواب چند سال پیش حسین افتادم. مادرم همان لحظه از هوش رفت و ما بسیار منقلب شدیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نماز روزهای #یکشنبه ماه ذی‌قعده 🌸التماس دعا🌸 🆔 @resale_ahkam
👤 توییت استاد #رائفی_پور : در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد در حرم مطهر #امام_رضا (ع) منبری با شکوه موسوم به منبر صاحب الزمان (عج) وجود دارد که چشم نوازی میکند استاد محمد نجار خراسانی منبت‌کار عصر فتحلعی شاه آن را ساخت به نیت روزی که مولای ما بر روی آن خطبه بخواند خدایا چقدر دیر شد ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا مهــدی(عج) کسی چه می داند شاید یک روز صبــح به همین زودی ها نقاره چی های حرم امام رضا آمدنِ تــو را به تمــامِ شهر مژده بدهند ان شاءالله.... اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ
5c47441bb9a5a7c99f757bfe_4288662952976476928.mp3
زمان: حجم: 3.73M
#حاج_میثم_مطیعی🎤 🌸 #سرودزیبا(میپیچه صدای نقاره...) 🌸ویژه #ولادت_امام_رضا 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 @rahbaram_seyed_ali
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 " امام رضا علیه‌السلام گفت اول به دیدار #مادر بودایی‌ات برو! " 🔻روایت زوج #تازه_مسلمان تایلندی از یک اتفاق عجیب @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم💐 دوازدهمین روز از چله ی پانزدهم🌟 اعمال مستحبی ، ومراقبتهای این چله را از طرف ، ❣شهیدسید ابوالفضل کاظمی مزدآبادی ❣ هدیه می کنیم به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
شهید سید ابوالفضل کاظمی فروردین 1339 در یکی از روستاهای اردستان متولد شد. وی در مرداد 59 وارد سپاه پاسداران شد و با شروع قائله کردستان به غرب رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در جنوب، سید ابوالفضل به این منطقه اعزام شد و پس از مدتی فرماندهی گردان میثم از لشگر 27 محمد رسول الله(ص) را بر عهده گرفت. سید ابوالفضل در حالی که از آموزش‌دهندگان پادگان امام حسین(ع) بود با شروع عملیات‌ها سریع خود را به خط مقدم می‌رساند. زمستان 62 با شروع عملیات خیبر شهید کاظمی به جزایر مجنون رفت و تا شروع عملیات بدر آنجا حضور داشت. عاقبت همین جزایر مجنون بود که شهید سید ابوالفضل کاظمی را به آرزویش رساند و او مزد زحماتش را از خداوند گرفت و به شهادت رسید.