امید است که در این را ه ثابت قدم بمانیم وقیامت شرمنده شهدا نباشیم
سلام بر شهیدان انانکه از هستی خود گذشتند
دعا یم این است
که زلال شویم
چون آب
و ببخشیم
چون خورشید
و زنده شویم
بر قدم مولایم
حضرت عشق
👇👇👇👇
در روز آخر چله (امروز)
جهت شکرانه سه کار انجام دهیم:
۱)صدقه برای سلامتی امام زمان علیه السلام
۲) خواندن دو رکعت نماز شکر
۳) اطعام در حد توان
یا علی مدد ✋
42.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🎥ببینید روایت تصویری ۴۰ روز همنشینی
با ❣️شهدا❣️
در چله شانزدهم ؛ چله اهلیت
در این ۴۰ روز همنوا با امیر بیان ، امیرالمؤمنین علیه السلام ☀️خطبه متقین ☀️ را خواندیم به امید اینکه با عمل به دستورالعمل های حکیمانه حضرت ، اهلیتِ همراهی با اهل بیت طاهرین علیهم السلام را پیدا نمائیم.
#الهی_الحقنی_بالصالحین
هدایت شده از شهدای ایران
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شیوه صحیح مواجهه با بیحجابی، رقص در انظار عمومی و یا سرو مشروب در رستورانها
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57
#بسم_رب_الشهدا_والصديقين 🕊
ﺍﻭﻝ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ
ﺩﻓﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺍﻣﺎ ﻟﺒﺎﻧﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺗﺎﺏ ﺩﺍﺩ
ﺍﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻭﻟﯽ
ﻋﮑﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﺎﺑﯽ ﺳﭙﯿﺪ
ﯾﺎﺩﺵ ﺁﻣﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮔﻔﺖ
ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﭘﺎﮐﺖ ﺷﺪ ﺷﻬﯿﺪ
ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﻏﺮﻕ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺷﮏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﮐﻼﺱ
ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺗﯽ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺳﺮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻧﺎﻥ
ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﯿﺲ ﻭ ﮔﻔﺖ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺟﺎﻥ
ﺑﻌﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﺒﺰ ﮐﻼﺱ
ﻋﮑﺲ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻻﻟﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﺸﯿﺪ
ﮔﻔﺖ ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
ﺩﺭﺱ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﻭ ﻭﻓﺎ ، ﺩﺭﺱ ﺷﻬﯿﺪ
ﻣﺸﻖ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﺩ
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻧﺎﻥ ﻧﻮﺷﺖ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻓﺘﺮﺵ
ﺭﯾﺨﺖ ﺍﺷﮏ ﻭ “ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﺑﺎ ، #ﺟﺎﻥ ” ﻧﻮﺷﺖ.
#تقدیم_به_تمام_فرزندان_شهدا
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
1.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نصب پرچم حضرت زینــــــــــب سلام علیها ✨
به دست #شهید علی شبیب محمود 🌿
#لبیک_یازینب_الصبور💔
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌹 امام سجاد (ع): الهی! عمر مرا تا زمانی که صرف طاعت تو شود، دراز گردان و هرگاه عمرم چراگاه شیطان ش
✅هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...