هدایت شده از یا زهرا «س»
وقتی پیکر #شهید_روح_الله_قربانی را آوردند، مادر شهید رسول #خلیلی میدانست روح الله مادر ندارد درخواست کرد تا #مزارشان نزدیک هم باشد تا برای هر دو گریه و #مادری کند.
📎مادرانه
🍃🌹🍃
سلام علیکم
اعمال مستحب امروز و
چهاردهمین تلاوت مان
به نیابت از
🌷 جانباز شهید «روبرت آودیسیان»🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
وحضرت مسیح پیامبر اجدادیش
شهید اودیسیان متولد 1345,اعزامی از ارتش جمهوری اسلامی, که در تاریخ 21 بهمن 64 در گیلان غرب, مجروح می شود .
وی جانباز 70 درصد بود و از ناحیه کتف چپ, چشم چپ, گردن, آسیب شدید و مجروح شده بود, که در 6 مردادماه سال 92 مصادف با 19 رمضان به علت شدت جراحات در بیمارستان ساسان تهران به درجه رفیع شهادت نائل میشود.
مادر شهید می گوید : از اینکه فرزندم شهید شده افتخار می کنم و هر زمان که برای دعا به کلیسا میروم برای همه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و پیروزی آنها دعا میکنم.
مادر جانباز شهید «روبرت آودیسیان» میگوید: ۲۷ سال پرستار پسرم بودم و فقط میخواستم سلامتیاش را به دست بیاورد؛ احساس میکردم بعد از شهادت او زنده نمیمانم، اما خداوند کمکم کرد.
* چه شد که روبرت خواست به جبهه برود؟
باید میرفت سربازی. 18 ساله شده بود. گفت همه جوانها میروند من هم میخواهم بروم. اول خودش را معرفی کرده بود و بعد آمد و گفت: «میخواهم بروم جبهه» به او گفتم: «من چطور تحمل کنم دوری تو را؟» بعد پیش خودم گفتم که وظیفهاش است که برود و مخالفتی نکردم چون خیلی از جوانها میرفتند. بعد برای دلگرمی من میگفت: «من قوی ام، میروم جنگ و پدر عراقیها را درمیآورم».
* بعد از شنیدن خبر مجروحیت روبرت، فکر میکردید او را زنده ببینید؟
وقتی اولین بار پسرم را دیدم، تمام صورت و بدنش باندپیچی بود و امید نداشتم زنده بماند؛ حتی او را نشناختم؛ پسرم ضربه مغزی شده بود؛ بعد از مدتی که باندهای روی صورتش را باز کردند، تا یک ماه ماسه هایی که از زیر پوستش بیرون میآمد را پاک میکردم. دقیقاً دو ماه شب و روز روی صندلی نشستم و مراقب روبرت بودم.
در بیمارستان مصطفی خمینی که بودیم، مجروحان را به آنجا میآوردند؛ چشم، پا و دست نداشتند؛ با دیدن این مجروحان عذاب میکشیدم؛ وقتی مجروحان دیگر را میدیدم که وضعیتشان خیلی سختتر از روبرت بود، خدا را شکر میکردم.
تمام بدن و حتی سینه، گردن و پاهای روبرت ترکش خورده بود؛ یک چشم او را تخلیه کرده بودند؛ آسیب ترکشها به تارهای صوتی باعث شده بود که او به آرامی صحبت کند. عصب دست روبرت هم آسیب دیده بود و بعد از چند سال درمان تقریباً خوب شد، اما توانایی نداشت که بتواند کاری با آن انجام دهد.
بعد از مدتی که تقریباً حال پسرم بهتر شد، او را به آلمان اعزام کردند و برای او چشم مصنوعی گذاشتند؛ پسرم یک سال در آنجا ماند؛ در آلمان دوستان ارمنی پیدا کرده بود و او را کمک میکردند. بعد از یک سال نتوانست در آنجا طاقت بیاورد و به ایران بازگشت.
* در طول 27 سال که پرستار فرزندتان بودید،خسته میشدید؟
نه، چون فقط سلامتی او برایم مهم بود. گاهی به من میگفت: «مامان ببخشید خیلی شما را اذیت میکنم» من هم میگفتم: «تو خوب باشی خوشحال شوی، خوشحالی من است، اذیت نمیشوم». گاهی وقت ها مرا میبوسید و میگفت: «خیلی زحمت مرا کشیدید».
او برای مادرش احترام فوقالعادهای قائل بود و این اواخر نگران مادرش بود و میگفت: «بعد از من او را تنها نگذارید».
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 جانباز شهید «روبرت آودیسیان»🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
✅دلنوشته همسر شهید مدافع حرم محمد اینانلو برای مقام معظم رهبری
🔸ای مولای ما...
همان روز که در کوچه ها فاطمه سیلی خورد،
به ما فهماند؛ پای علی ایستادن آسان نیست...
🔹راه ولایت پُر است از راهزنانی که در طمعِ ایمان مردمان نشسته اند،
یک روز قیمت امامشان چند سکه طلاست،
یک روز گندمِ ری و یک روز...
🔸نمی دانم امروز شما را به چه فروخته اند که حرف هایت را نمی شنوند و هشدارهایت را نمی فهمند...
🔹چقدر شبیهِ مولایت شده ای آقای من...
خطبه هایی که می خواند و گوش هایی که نمی شنید...
🔸یک روز جانِ مسلمین را بهانه کردند تا علی را از نبرد با دشمن منصرف کنند؛
و امروز، نانِ مسلمین را...
🔹پای علی ایستادن آسان نیست،
فاطمی باید بود تا که فهمید...
پای تو ایستاده ایم آقاجان،
حتی اگر همهٔ آنها که روزی در کنارت بودند و
گوشه عزلت برگزیدند و عافیت طلبی پیشه کردند و شدند طلحه و زبیر زمان...
و دیگر به خطرهایی که اسلام را تهدید می کند کاری نداشته اند،
که تاریخ، پُـر است از داستانِ جاماندنِ اینان...
🔸پای تو ایستاده ایم، حتی اگر نیاز باشد قرمزیِ خونمان، خط های قرمزت را بیش از پیش یک به یک پر رنگ تر و رنگین تر کند...
پای تو ایستاده ایم همچون شهيدانمان...
✅اما دلمان می لرزد،...
می لرزد هروقت، تنهاییت را فریاد می زنی،
دلم می لرزد وقتی می گویی: خسته نمی شوی از گفتن این حرفها،
تنم لرزید وقتی جانباز سرافراز کشورم فریاد زد:
که به آقا بگوئید از رفتن حرف نزند,به ولله از دیشب به قلبم فشار آمده ! 😭
✅حرف رفتن نزنید ای مایه مباهات...
ما همه عمار توييم ...
🔹 این را آویزه گوششان کنند که صبر می کنیم به فرمان شما، و بساطشان را جمع می کنیم
آن روز که فرمانتان بر چیز دیگری رقم بخورد...
🔸حضرت ماه ما هرچه که داریم پای ولایت میدهیم ؛جان که برای شما قابلی ندارد...
🔹رهبرم من تکیه گاهم را همسر جوانم را ،پدر دختر یک ساله ام را برای اطاعت امر شما که فرمودید دفاع از اسلام مرز ندارد با جان و دل راهی سرزمین عشق (سوریه)کردم...
🔸او جانش را فدای ولایت کرد و وصيتش هم این بود که بی قید و شرط تا آخرین لحظه پشتیبان ولایت باشیم...
✅تا آخرین قطره خونمان پای ولایت ایستاده ایم ای مقتدای من...
🔹ما این درس را از مادرمان گرفته ايم که پای ولایت از جان و مال خود گذشتن آن حساب است ای نور چشم مسلمین...
🖊آتش به اختیاران🖊
➯ eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
◾️واینگونه بود که در عصر حاضر ، انسانیت مُرد...
در یمن روزی هزار بار انسانیت میمیرد، اگر از درد یمن بمیریم رواست...😔
پن: اشک کودک یمنی قبل از شهادت
🖊آتش به اختیاران🖊
➯ eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
🔴 در #دعای_کمیل میخوانیم: "وَاجْعَلْ لِسانى بِذِكْرِكَ لَهِجاً" خدایا زبانم را با لهجه خودت گویا کن..
بیاییم #کلمات و #عبارات ضدتوحیدی را از #زبان و #ادبیات خود پاک کنیم👍☝️
#لعنت #روزگار #دشنام #دهر #سرنوشت #تقدیر #نفرین #پیامبر #حضرت_محمد(ص) #امید #خوش_بینی #خوش_زبانی #ادب #شخصیت
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از مـــღــــهدویــت
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ ویژه
💥راز عدد چهل در قرآن و روایات و رابطه آن با گناه و ظهور امام زمان(عج)...
🎤 استاد پوراقایی
ʝσɨŋ🔽
@mahdawiat_ir
═════.💚.═