#یک_تذکر_عاشقانه
آمار مبتلایان به عشق تو اما نقل یکمیلیون و دهمیلیون و صدمیلیون نیست! گفتم از الان تذکر بدهم، مبادا باز مجبور بشوی به اصلاح، هان ای حلقهی وصل انقلاب خمینی به انقلاب مهدی! و مگر عیبی دارد کوچکترین شاگردها متذکر بزرگترین استادها بشوند؟! احمقها تصور کرده بودند بعد از خمینی، کار این انقلاب تمام است لیکن آوینی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و صیاد تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و کاظمی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و طهرانی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و همدانی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و حاجقاسم تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و #کرونا هم حکایت روزگار جنگ و جنگ روزگار، عمرا حریف ملتی شود که متکی به یک پدر حکیم است! اشتباه سران آمریکا تنها در یک قلم فاجعهی بیمانند هیروشیما و ناکازاکی بود و در قلم دیگر کودتای ۲۸ مرداد! و حالا عددی را اشتباه گفته رهبر انقلاب، طرف برداشته معلوم نیست از کجای دنیا دایرکت فرستاده در اینستاگرامم که «گویا خامنهای پیر شده است!» عجب! ۳۰ سال پیش میگفتید؛ «خامنهای برای رهبری زیادی جوان است» و حالا نگران سنوسال آقای ما شدهاید! همهی محاسن این سید، سپید شد ولی بر چشم بد، لعنت! همچنان از همهی محافظانش قدبلندتر است! گویی هنوز همان سید خوشسیماست که #بهشتی با آن #عظمت اقتدا به خطبههایش میکرد و آن #جمعه که چه نازنین میخواند! کرونا ما را زمین نزد! هرگز نرفتیم از ترس قحطی، بقالی مشرجب را خالی کنیم، هرگز نرفتیم از ترس جنگ، اسلحه و تیرکمان بخریم؛ چون این قوم #پدر دارد! و این ملت #امام دارد! و این مسلمانان #مرجع دارند! چون وقتی دستت در دست خامنهای باشد، انگار دستت را #خدا گرفته، از بس این سید حکایت روحالله، فنای فیالله است! وای بر کشوری که بزرگش #ترامپ باشد! خلاصه کنم وضع امروز غرب را در یک جمله؛ «بیپدری بددردی است!» و بنازم حکمت خدا را؛ ما دههی ۶۰ پدر از دست دادیم در جنگ لیکن فیالحال بزرگترین فخرمان به همهی جوامع ماشینی، از قضا داشتن یک #پدر است؛ «بابای ماست خامنهای!» زندگی این سید، کلاسیکترین رمان عصر است که به این زودیها به فصل آخرش نخواهی رسید! رساندن سردارش از کربلای ۵ به خود کربلا، تازه میانهی داستان سیدعلی است! #رهبر_انقلاب مثل #انقلاب تازه چلچلی گرفته! آنروز که #پوتین دربست گرفت آمد «بیت» قشنگ فهمید که از «ابله» داستایوسکی #مسیح درنمیآید! سفیرت تنها نیست؛ دلبر تمام احرار عالم است! زین کن ذوالجناح #ظهور را مهدیجان!
"حسین قديانی"
#اللهم_الحفظ_قائدنا_امامنا_الخامنه_ای
@ammar_1318
entazar4_379675495513457282.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
انتظار
جامانده ام....😔😭
التماس دعای فرج و شهادت
بسم رب الشهدا🕊
دل ڪه #هوایی شود، #پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند
و اگر بال #خونیـن داشته باشی
دیگر آسمــان، طعم #ڪربلا می گیرد
دلها را راهی ڪربلای #جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت #"شهــــــداء" می رویم...
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
روزتون شهدایی ✋
حاج مهدی رسولیSorud - Hajmahdirasuli - veladathazrataliakbar97sarallahzanjan.mp3
زمان:
حجم:
12.06M
🔈 سرود | حاج مهدی رسولی
🔺 اصحاب المهدی شبابٌ، یاران مهدی از جوانان اند
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
چله بیست و یکم
🌟 💫 رزمایش محمدی صلی الله علیه وآله
مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💫🌟
#مراقبت بر
✅ 1- صد صلوات هدیه به حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها
✅ 2- دعای عهد
✅ 3- زیارت آل یاسین
✅ 4- نماز استغاثه به امام زمان علیه السلام
✅ 5- دعای هفتم صحیفه سجادیه
✅ 6- سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السلام
#مراقبه رفتاری؛
✅ 7- احیای سبک زندگی اسلامی ایرانی با تاکید بر ضرورتهای
زمان حاضر،قواعد بهداشتی
#استاد_نیلچی_زاده
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
دعای عهد:
🌺قرار عاشقی با آقا امام زمان عج، هرصبح بعد از نماز ...🌺
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
چله بیست و یکم 🌟 💫 رزمایش محمدی صلی الله علیه وآله مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💫🌟 #مر
سلام علیکم 💐
بیست و هفتمین روز از ✨چله بیست و یکم ✨ سر سفره شهید سرفراز 🌷اسماعیل صادقی 🌷هستیم
روستای «بیدهند» قم پا به عالم خاک نهاد. هنگامی که نوزادی بیش نبود، به بیماری سختی گرفتار آمد به گونه ای که او را به طرف قبله خواباندند. مادرش در این زمان دل به خدا داد و از آن قادر متعال، مدد جست و به آن مهربان یگانه عرض کرد! «خدایا! فرزندم را اسماعیل، نام نهادم و می خواهم زنده باشد و در رواج دین تو که بر حق است خدمت کنم». بالاخره دعای مادر مستجاب شد و نوزاد با عنایت الهی زندگی دوباره یافت. اسماعیل پس از گذراندن دوران طفولیّت به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش «بیدهند» به پایان برد و سپس به همراه برادرش، عازم قم شد و مدّتی در مغازه پدر به کار میوه فروشی پرداخت پس از آن مغازه را به یک تعمیرگاه رادیو- ضبط اجاره دادند و او نیز به عنوان شاگرد مغازه، نزد وی مشغول به کار شد با پایان یافتن مدّت اجاره، اسماعیل، خود اداره مغازه را به عهده گرفت و در آن به فروش و تکثیر نوارهای مذهبی همّت گماشت.
پس از آغاز نهضت اسلامی، او نیز به خیل عظیم مبارزان پیوست و به صورتی جدی فعالیت های انقلابی اش را شروع کرد. او خود در این باره می گوید: «زمان شروع انقلاب کارمان تکثیر نوارهای امام بود. وقتی نوار می آمد ما مرتّب تکثیر می کردیم. بعد، مدرسین حوزه ی علمیه قم آنها را در سراسر کشور پخش می کردند.»
ایشان در جریان مبارزات، چندین بار دستگیر و زندانی شد و مورد ضرب و شتم و شکنجه های شدید قرار گرفت. اما هر بار پس از آزادی از زندان، باز به صورت فعال تری به پیگیری مبارزات ضد رژیم پرداخت.
پس از آغاز نهضت اسلامی، او نیز به خیل عظیم مبارزان پیوست و به صورتی جدی فعالیت های انقلابی اش را شروع کرد. او خود در این باره می گوید: «زمان شروع انقلاب کارمان تکثیر نوارهای امام بود. وقتی نوار می آمد ما مرتّب تکثیر می کردیم. بعد، مدرسین حوزه ی علمیه قم آنها را در سراسر کشور پخش می کردند.»
ایشان در جریان مبارزات، چندین بار دستگیر و زندانی شد و مورد ضرب و شتم و شکنجه های شدید قرار گرفت. اما هر بار پس از آزادی از زندان، باز به صورت فعال تری به پیگیری مبارزات ضد رژیم پرداخت.
هنگام بازگشت حضرت امام از تبعیددر ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ، شهید صادقی به منظور یاری رسیدن به دست اندر کاران برپایی سخنرانی امام در بهشت زهرا و تنظیم سیستم صوتی آنجا، به تهران عزیمت نمود، و پس از آنکه حضرت امام خمینی «ره» در شهر خون و قیام- قم- مستقر شدند، مسئوولیّت تنظیم سیستم صوتی بیت شریف آن حضرت، باز به عهده ایشان بود. از آن پس شب و روز وی، در خدمت به امام عزیز می گذشت. در همین ایّام وقتی مادرش در خطابی به او می گوید: «تو آخر از این همه کار خسته نمی شوی؟» پاسخ می دهد: «مادر ! هر چقدر هم خسته شوم فقط یک برخورد محبت آمیز امام تمام خستگی های جسمی و روحی مرا برطرف می کند.»
او که با تمام وجود در خدمت جنگ بود، شب و روز و زمان و مکان برایش مفهومی نداشت تا جایی که برای تأمین امکانات لشگر، گاه نیمه های شب با استانداران، فرمانداران و فرماندهان سپاه تماس می گرفت و پس از سلام و علیک، می گفت: «جنگ است و شما خوابیده اید؟!»
ایشان هر کاری را در زمان خودش و در موقع مناسبش انجام می داد و اعتقاد داشت که نظم، مایه برکت و سبب پیشرفت، و بی نظمی، مشکل آفرین و مانع پیشرفت کارهاست؛ از این رو، انسان خوش قولی بود و به وعده اش وفا می کرد و هرگزاز اوبد قولی مشاهده نشد.
نسبت به اجرای قوانین در سپاه بسیار اصرار می ورزید. او تمامی بخشنامه های صادره از ناحیه مسئوولین سپاه را مو به مو به مرحله اجرا در می آورد. و به تمامی نیروها توصیه می کرد تا قوانین را رعایت کنند؛ همان گونه که خود در عمل اینگونه بود و اعتقاد داشت که نظم ظاهری مقدّمه نظم باطنی است.
با همه قاطعیتی که در مقام ریاست ستاد به خرج می داد اما در عین حال تواضع و فروتنی، در رفتار و گفتارش موج می زد. لبانش با تبسم الفتی دیرینه داشت و حرکات و روحیاتش سرشار از خاکساری بود. خودستا و خودپسند نبود و تنها چیزی که به آن توجهی نداشت واژه پر طمطراق «ریاست» بود.
با آنکه رئیس ستاد لشگر بود و مقام بالایی داشت، اما برای پیشرفت کار جنگ لحظه ای ملاحظه این عناوین اعتباری را نمی نمود. او هنگامی که می دید مثلاً راننده ایفا از ترس جا، مهمات را به موقع به طرف خط حمل نمی کند، خودش فوراً پشت فرمان می نشست و بدین کار اقدام می کرد.
هنگامی که سرلشگر پاسدار «مهدی زین الدین»- فرمانده لشگر ۱۷- به شهادت رسید، سردار رحیم صفوی به منظور معرفی فرمانده جدید لشگر به سراغ ایشان آمد. اما این مخلص متواضع، با همه اصراری که به او شد، این مسئوولیت را نپذیرفت. و این، نه به خاطر تمرد از دستور فرماندهی، بلکه به خاطر اخلاص و تواضعی بود که در دل جانش موج می زد.