7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگی به وقت کربلا😭
حسین جانم توام اشکامو میبینی🙏🏼
السلامعلیٰساکنکـربــلا... :)💔
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
⬇️⬇️⬇️
می گویند:گریه نکن! برو امام حسین(ع)را بفهم...!
برخی تا می بینند شما برای امام حسین (ع) گریه میکنید،می گویند: نمیخواهد گریه کنی؛برو امام حسین را بفهم،اینها احساسات است،میگذرد.
ما همین قدر که امام حسین(ع) را فهمیده ایم، داریم برایش گریه میکنیم
اگر بیشتر بفهمیم که خون گریه میکنیم😔💔
😭😭😭😭😭
#استادعلیرضاپناهیان
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خبر خوشی که چشمها را بارانی میکند!
#دلتنگ_حاج_قاسم
صدای پای کاروان کربلا نزدیک است؛
امسال را کجا روضه خواهی رفت حاجی؟!
حاج محمود میگفت
این نوحه را خیلی دوست داشتی:
«خونه خراب شدم*
از غصه آب شدم *
شرمنده تو و روی رباب شدم».
کاش روضهخوان امسالت، عباس نباشد!
کتیبهها همه دم گرفتهاند:
«سقای حرم؛ میر و علمدار نیامد».
بیچاره لشکر دلهای ما
که علمدارش ارباًاربا برگشت ....
حاجی #التماس_دعا
سلام علیکم💐
سی ومین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷 رضا شکری پور 🌷 هستیم.
شهید حاج رضا شکری پور متولد یازدهم اسفند ماه 1335 در همدان بود وی در 29 خرداد ماه 1365 در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نایل آمد . شهید حاج رضا شکری پور در طول دوران فعالیت خود سمت های مختلفی داشت از جمله فرماندهي پادگان آموزشي، فرماندهي پادگان قدس، فرماندهي گردان ۱۵۱ مسلم ابن عقيل(ع) در عملیات والفجر5، با حفظ سمت مسئوليت واحد آموزش نظامي و فرمانده گردان ۱۵۴ حضرت علي اكبر (ع).
در مردادماه ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همدان درآمد. او را به نام حاج رضا شکری پور میشناختند، در حالیکه به سرزمین وحی نرفته بود و اعمال حج را نیز انجام نداده بود. به گفته دوستان و همرزمانش روح بزرگ او در طواف خانه خدا و سعی صفا و مروه شركت كرده و حاجی شده بود. در یك مقطع زمانی در همه جا از او به نام حاج رضا یاد میشد. بعد از شهادتش یكی از دوستان نزدیك او به نیت ایشان اعمال حج عمره مفرده را انجام داد.
پس از عضویت در سپاه مدتی آموزش نظامی دید. بعد از پایان این دوره آموزشی به دلیل موفقیت در دوره به فرماندهی یکی از گردانهای آموزشی و مدتی بعد به فرماندهی پادگان آموزشی منصوب شد.
او فرماندهی بود که هر آموزشی را به نیروهای تحت امر خود میداد، خود نیز رعایت میكرد. او در پشت جبهه بود اما علاقه زیادی به شركت در جبهه و جنگ داشت. در همین مدتی که فرمانده پادگان آموزشی بود موفق شد چند بار در عملیات و خط مقدم جبهه حضور یابد.
او در امر پاكسازی مناطق آلوده كردستان به ضد انقلاب، در تیپ ویژه شهدا به فرماندهی سردار شهید "کاوه" مجاهدات زیادی انجام داد. پس از مدتی به همدان آمد و به فرماندهی پادگان آموزشی قدس انتخاب شد. پس از مدتی انجام وظیفه در این سمت بهخاطر شوق علاقهای كه به حضور در جبهه داشت به لشکر انصارالحسین(ع) رفت و در عملیات "والفجر ۵" فرماندهی گردان ۱۵۱ مسلمابن عقیل را بهعهده گرفت
خصوصيات اخلاقي او اين بود که اکثر اوقات با وضو بود و علاقه عجيبي به اهل بيت عصمت و طهارت داشت و همواره به برادران مداح سفارش مي کرد که هميشه نوحه و مصيبت اهل بيت را بخوانند. حاج رضا بسيار افتاده حال و متواضع بود و به جرات مي توان گفت که در منطقه هر کاري را که پيشنهاد مي کرد امکان نداشت که خودش در آن کار شرکت وکمک نکند و چون روح او درعالم ديگري پرواز مي کرد برايش مسئله فرمانده و مسئوليت اصلا مطرح نبود.
اکثر اوقات در منزل بچه هاي فاميل راجمع کرده با آنها بازي مي کرد و کشتي مي گرفت و به عبارت ديگر مثل خود آنها اعمال بچه گانه انجام مي داد و به بچه هاي بزرگتر سفارش مي کرد که قران بخوانند و اقامه نماز اول وقت را تاکيد مي كرد. با بي حجابي و بي بند و باري جوانان سخت مخالف بود و از آن رنج مي برد و مي گفت مي ترسم ما برويم و اين مسائل حل نشود.
در صحبت ها و نيز در بحث هايش تاکيد داشت که پيامها و رهنمودهاي امام بزرگوار را بايد اطاعت کنيم و به حضرت امام و قائم مقام رهبري عشق و علاقه وافري داشت. از دروغ و غيبت سخت بيزار بود
بالاخره او در شب عمليات ( که قصد تصرف خاکريزهايي که عراق در يک تک محدود آنها را متصرف شده بود) يعني شب مورخ 28/3/65 از ناحيه دست و پا مورد اصابت ترکش قرار مي گيرد ولي به پشت جبهه بر نمي گردد تا عمليات به نتيجه رسيده و خاکريزهاي مورد نظر پس گرفته شود.
در صبح روز عمليات يعني صبح مورخ 29/3/65 درحاليکه از مواضع تصرف شده پدافند مي کرد و درحال تيراندازي بود ضمن اظهار تشنگي از ناحيه سر مورد اصابت گلوله غناسه دشمن قرار مي گيرد و به تبعيت از سرور شهيدان و مولايش اباعبدالله الحسين (ع) که هميشه شوق ميهماني خوان او را داشت روح بزرگش به سوي معشوق پر کشيده و به درجه عظماي شهادت نايل مي گرد