eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم💐 چهلمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید🌷ذوالفقار عزالدین 🌷 هستیم.
ذوالفقار عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان و متولد یازدهم اردیبهشت ماه سال 1374 بود که در اولین روزهای درگیری‌های منطقه غوطه سوریه توسط اصابت مین مجروح شد و به اسارت تکفیری‌‏ها درآمد و تروریست ها او را به شهادت می‌رسانند. تروریست‌های تکفیری قبل از به شهادت رساندن ذوالفقار چندین سؤال از او می‌پرسند و پس از آن, ذوالفقار را مانند سرور و سالار شهیدان امام حسین(علیه‌السلام), سر از تنش جدا کرده و او را به شهادت می‌رساندند. 
ذوالفقار قبل از  شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده می‌شود.او بیدار می‌شود و مجدداً به خواب می‌رود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که ایشان به ذوالفقار می‌فرماید: «عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت». چندی بعد, خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(علیه‌السلام) شتافت.
پیکر ذوالفقار 5 سال در دست تروریست‌های تکفیری می‌ماند و جاویدالاثرمی‌ماند. زمانی که مادر خبر شهادت فرزندش را می شنود به فرماندهان می گوید: «پسرم را مانند حسین(علیه‌السلام) ذبح کردند چون او به من و چند تن از دوستانش گفته بود».او در ایام جاویدالاثری فرزندش تصویر آن لحظه را بزرگ، قاب کرده و در اتاقش زده و می‌گوید «ما نمی‌بینیم، اما پسر فاطمه اینجاست و سر پسرم را بر دامن دارد.
در همان ایام, مادر ذوالفقار در تاب دوری از فرزندش نامه ای برایش می‌نویسد و در سخنانی سرتاسر شکوه و اقتدار می‌نویسد:«فرزندم ذوالفقار..خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل زهرا(س) روسفید کردی...من روز قیامت با افتخار می‌ایستم در حالی‌که سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب می‌کنم تا فرشتگان با خون تو بال‌های خود را آراسته کنند...شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش(تشییع جنازه) محروم کردند به امیرمؤمنان(ع) خواهم کرد..فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است
ذوالفقار حسن عزالدین رزمنده ۱۷ ساله حزب‌الله در سوریه توسط مین زخمی شد و به اسارت تکفیری‏ها درآمد. شهید عزالدین هنگام اسارت بیهوش شده و بعد از به هوش آمدن و سؤال‌های پیاپی، تروریست‌های داعش از وی؛ او را مانند سرور و سالار شهیدان به شهادت رساندند. در ویدیویی کوتاه که پایگاه‌های وابسته به تروریست‌ها تکفیری از زمان به اسارت درآمدن این رزمنده‌ حزب‌الله منتشر کرده‌اند: تروریست‌ تکفیری: اسمت چیه؟ ذوالفقار: محمد ــ : اهل کجایی؟ ذوالفقار حسن: از زهیران ــ : لبنانی؟ ذوالفقار: آره لبنانیم ــ : جز ارتش حزب‌الله هستی؟ ذوالفقار درحالی که به آنان نگاه می‌کند سخنی نمی‌گوید… ــ : برای چی آمدی اینجا؟ ما در راه خدا اینجا هستیم ذوالفقار در حالی که درد دارد، با لبخندی جواب جهل و ظلمشان را میدهد..  ــ : تو برای چی اینجا هستی؟ در راه حزب خدا؟ به خاطر بشار اینجا هستی؟ ذوالفقار: نه به خاطر بشار نیست ــ : به خاطر چی اینجا هستی؟ ذوالفقار: به خدا به خاطر مقدسات آمده‌ام ــ : به خاطر زینب(س)؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا