eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
ایشان همچنین بسیار خوش اخلاق، مهربان، خوش قلب و اهل نماز اول وقت بود. بعد از نماز هم همیشه به خصوص شب ها قرآن می خواند و بعد از نماز هم به سجده های طولانی می رفت. اهل ریا به هیچ عنوان نبود. ایشان بسیار به حق الناس اهمیت می داد و اگر کسی با دفترچه دیگری برای ویزیت نزدشان می آمد، قبول نمی کرد و معتقد بود کسی که حق بیمه می دهد باید از دفترچه اش استفاده کند. البته در مطبشان خیلی ها را رایگان ویزیت می کرد اما در درمانگاه حاضر به این کار نمی شد و می گفت از نظر شرعی حرام است. بسیار بچه دوست هم بود. پسر دوممان که سال 1395 به دنیا آمد، بغل ایشان می خوابید و غذا می خورد. دکتر همراه، دوست، رفیق و همراز من بود. حرف هایی را به هیچ کس نمی توانستم بگویم، با دکتر در میان می گذاشتم و حالا به چاه می گویم. سال 1380 بعد از آن که فارغ التحصیل شدم، در قرعه کشی دانشجویی، حج عمره نصیبمان شد و با هم به این سفر معنوی رفتیم. زمانی که مُحرم شدیم، سیزدهم ماه رجب بود و لطف خاصی بود که شامل حالمان شد. سفر عجیبی و معنوی بود.
آقای دکتر جزو خادمان امام حسین (ع) بود. بنده چهارده مرتبه به کربلا مشرف شده ام و دوازه مرتبه «خادم الحسین (ع) و خادم العباس (ع)» بوده ام و به عنوان تیم درمان به صورت داوطلب در ایام اربعین، عاشورا و نیمه شعبان به زائران خدمت کرده ام. در این مدت دکتر مهینی فرزند کوچکم را به تنهایی نگهداری می کرد تا من به خدمتم برسم. ایشان در درمانگاه تامین اجتماعی پاکدشت و مطب مشغول به کار بود و از بچه ها هم نگهداری می کرد. می گفت: «شما تخصص داری، برو و به زائران خدمت کن.» نتیجه اش هم شهادت در اول شعبان شد. ایشان روز پنج شنبه به شهادت رسید، ظهر جمعه به خاک سپرده شد و شب اول قبرشان شب ولادت امام حسین (ع) بود. این نوع مرگ، رزق است. همیشه به ایشان می گفتم: «دعا کنید شب جمعه فوت کنم» می خندید و می گفت: «دست خداست و رزق را خداوند می دهد.» ایشان در قسمت شهدای مسجد ارگ به خاک سپرده شد که خیلی عجیب بود.
در دو هفته ای که دکتر در بیمارستان بستری بود، تمام این مدت به ویژه قبل از آن که در بخش ICU بیمارستان «مسیح دانشوری» پذیرش شود، کنارش بودم. روز آخر، وقتی کنارشان رفتم، گفت «باید چیزهای مهمی به شما بگویم.» صدایش بریده بریده بود. پرسید «اینجا در اتاق آفتاب می تابد؟» گفتم: «نه عزیزم، اینجا پنجره آفتابگیر ندارد.» گفت: «هیچ ساعت از شبانه روز اینجا آفتاب نمی آید؟» گفتم: «اینجا آفتاب ندارد» و ایشان گفت: «پس درست فهمیدم.» پرسیدم: «چی فهمیدی؟» و ایشان تعریف کرد: «نور معنوی دیدم. بین الطلوعین بود که یک دفعه احساس کردم نور آفتاب چشمم را می زند. چشم باز کردم و دیدم بالای سرم، خانم حضرت زهرا (س) با چادر مشکی تشریف آوردند.» گفتم: «خواب بودی؟» گفت: «مطمئنم که خواب نبودم. حضرت چیزی نگفت. روی زمین نشست و به شدت گریه می کرد.» به دکتر گفتم: «خیلی خوب است. شفایت را گرفته ای! تمام شد. خانم حضرت زهرا (س) بالای سر هر کسی نمی رود. این موضوع را نه من و نه شما به هیچ کس نمی گوییم و تا زمانی که زنده هستیم مثل راز بین ما می ماند.» و شهید قبول کرد. از ایشان پرسیدم: «حضرت زهرا (س) چیزی به شما نگفت؟» ایشان جواب داد: «ندایی در آسمان می گفت با گریه می برد و با گریه می آورد.» حالمان دگرگون بود. این ماجرا را برای آن تعریف کردم که دکتر شهید شده است. فردای آن روز، در مسیر بیمارستان بودم که با من تماس گرفتند و گفتند دکتر را «سی پی آر» کرده اند اما ایشان برنگشته است.
خیلی آرام بود. در این مدت من هم کنار ایشان بودم و ترسی از مبتلا شدن نداشتم. دو روز قبل از شهادت ایشان، منشی مطبم که خادم افتخاری امام رضا (ع)است گفت که خواب دیده دکتر با لباسی نخودی در «باب الرضا» ایستاده است. به ایشان می گوید: «به علت بیماری حرم بسته است. شما تشریف ببرید و زمانی که حرم باز شد برای زیارت بیایید.» می گفت: «دکتر لبخندی زد و به سمت حرم رفت. درها باز شد و ایشان به سمت ضریح رفت.» حضرت زهرا (س) خادمانش را رد نمی کند و همسرم به اجرش به زیبایی رسید. کفنی که از کربلا خریده بود، بر پیکرش بسته شد. مهر و تسبیح تربتی که همیشه با آن نماز می خواند را داخل قبل گذاشتیم. آب زمزمی که در سفر حج تمتع در سال 1390 آورده بودیم را به همراه آب علقمه بر پیکرشان ریختم. انگشتری به خادمان امام حسین (ع) داده می شود که از سنگ قبر ایشان است که هفتاد سال آنجا بوده است. بعد از تعویض ضریح تکه های سنگ انگشتر شده که به خادمان می دهند و من نیز این هدیه متبرک را گرفته بودم. آن سنگ را کنار سرشان گذاشتم.
من 25 سال عاشقانه با ایشان زندگی کردم و تنها جایی که بدون ایشان تنها رفتم، کربلا بود. همیشه می گفت: «من به امام حسین (ع) حسودیم می شود. شما امام حسین (ع) را از من بیشتر دوست داری.» جواب می دادم: «من از همه دنیایی ها تو را بیشتر دوست دارم اما از آخرتی ها نه» خدا با شهادت ایشان می خواهد ما را امتحان کند. زمانی که خبر شهادت دکتر را شنیدم، گریه کردم و در همان حال دو رکعت نماز شکر خواندم و در راز و نیازم با خداوند گفتم: «خدایا! شیطان آمده تا ایمان ببرد و اکنون زمان امتحان است. بر داده و نداده ات شکرگزارم. الحمدلله علی کل نعمه ...» و من در شهادت ایشان جز زیبایی ندیدم و آنجا حضرت زهرا (س) حضور داشت و نشانه های آن غربت بالین هنگام بیماری، نداشتن ملاقات کننده، غربت تشییع، غربت تدفین، نداشتن مجلس ختم، آرام گریه کردن بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش با فرمانده کل قوا 🔹به‌مناسبت سالروز بیعت تاریخی همافران ارتش با حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌ در نوزدهم بهمن‌ماه ۱۳۵۷، فرماندهان، خلبانان و جمعی از اعضای نیروی هوایی ارتش، صبح امروز . 🎥 پخش سرود ملي در ديدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش با رهبر انقلاب
4_5834467030119483530.mp3
زمان: حجم: 1.48M
🔰 بشنوید | حرف قطعی رهبر انقلاب درباره تحریم‌ها 🔺 رهبر انقلاب، صبح امروز: اگر می‌خواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد باید آمریکا همه تحریم‌ها را در عمل لغو کند و ما بعد راستی‌آزمایی کنیم 🎐
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢*هشدار حجت الاسلام عالی به انقلابی‌ها*🍃🌸 ⭕️*روز های بحرانی در پیش است پشت رهبری رو خالی نکنیم*🍃🌸 ⛔️*از شیعیانی که هنگام شبهات پشت امامشان را خالی کردند، عبرت بگیریم.*🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا