3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این شعرخوانی زیبای مدافع تیپ فاطمیون در حضور حاج قاسم عجیب حال خاصی داشت...
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اثبات آزمایشگاهی تاثیر دعای ۷ صحیفه سجادیه بر ویروس کرونا
🔺ببینید تا باورتون بشه کسی که عمرش رو در ادعیه و روایات گذرونده توصیه ی الکی نمیکنه😊☝️
#رهبر_حکیم
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
نهمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره بانوی پزشک شهید 🌷شیرین روحانی راد🌷 هستیم.
خانم دکتری از بیمارستان شهدای پاکدشت که با وجود ضعف و خستگی و درحالیکه سرم به دست دارد یکلحظه از مسئولیت پزشکی خودش کنار نمیکشد. او در این مصاحبه کوتاه بهعنوان پزشک اورژانس، در پاسخ به این پرسش که چرا باوجود سرم به دست، بیماران را ویزیت میکند؟ میگوید: «همه کارکنان بیمارستان درگیر هستند و چون نیروی جانشین نداشتم باید میآمدم.» همان ضعف و خستگی ایمنی بدنش را تهدید و مبارزهاش را با ویروس کرونا سختتر و سختتر میکند. حدود یک ماه دیگر بازهم همان فیلم در فضایی مجازی دستبهدست میشود البته این بار با زیرنویسی متفاوت: «خانم دکتر شیرین روحانی راد، همان خانم دکتری که در هنگام ویزیت بیماران سرُم به دست داشت، شهید شد.»
بعد از یک ماه کار شبانهروزی در بخشهای مختلف بیمارستان، ویروس کرونا به ریههایش حمله کرد. او در همان بیمارستانی که کار میکرد بستری شد؛ حتی یک نفر از خانواده او را در بستر بیماری ندیدند. حالش خوب نبود و ما نمیدانستیم؛ راستش به کسی نگفته بود که بیمار شده. گفته بود «به دلیل کمبود پزشک در بیمارستان «شهدای پاکدشت» باید شبانهروز اینجا بمانم.» هر صبح قبل از اینکه نگرانش شویم زنگ میزد و با ما حرف میزد، خاطرمان را جمع میکرد که حالش خوب است، شبها به پدر و مادرمان یادآوری میکرد که قرصهای فشارخونشان را بخورند. نمیدانستیم این احوالپرسی هرروزه، تتمه انرژیاش است.»