و شما ای خواهران و برادران مسلمان، پیام من بهعنوان یک شهید این است که قدر این نعمت الهی را بدانید، یعنی امام عزیزمان، و همه گوش به فرمان این بزرگوار باشید و در راه راست حرکت کنید و از خون شهیدانی که هدفشان پیروزی اسلام بوده، دفاع کنید و در صورتیکه شهادت نصیبم شد، از جناب حجتالاسلام آقای “بنایی”، این برادر بزرگوار میخواهم که هم برایم نماز میت بخواند و هم در سوم و هفتم و چهلم شرکت و سخنرانی نماید. البته نه بهخاطر من سخنرانی کند، بلکه پیام خون شهدا را به گوش شما مردم آگاه و بیدار برساند، در ضمن در مراسم هفتم یا چهلم، آقای “اسدی” فرمانده محترم تیپالمهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف سخنرانی نماید. و قبرم را در نزدیکترین جا نسبت به قبر علی عزیزم، نور چشمم سردار رشید اسلام، “علی الوانی” آماده سازید و دفنم کنید، بهخاطر اینکه در این دنیا، این قدر به هم نزدیک بودیم، دلم میخواهد حالا هم که شهید شدم، در کنار دوست عزیزم علی باشم.
و اما راجع به خودم، برادران و خواهران، این دنیا، دنیای آزمایش است و همه میدانید که هیچ کدام ماندگار نیستیم و همگی خواهیم رفت. فقط مواظب باشیم که پرونده ما سفید باشد و با روی سفید و پرونده کامل و با معدل ۲۰ خودمان را آماده کرده باشیم.
از همه شما برادران و خواهران میخواهم که اگر خدای ناخواسته از من ناراحتی دیدید و حرفی شنیدید که ناراحت شدهاید، مرا ببخشید. البته، من هم با دلی پر از درد و ناراحتی از این دنیا رفتم، و هر کس که مرا به هر عنوان ناراحت کرده کار ندارم، به هر شکل و هر عنوان ناراحت و نگرانم کرده، من او را خواهم بخشید. از خداوند میخواهم که هم من و هم شما را ببخشید و به راه راست هدایتمان کند.
و اما پدر و مادر و خواهران و برادرانم!
پدر جان! همیشه در راه اسلام قدم بردار و شهادتی که نصیب فرزندت شده نعمتی از طرف خداوند بدان و خدا را شکر بگو و مرا حلال کن.
مادر جان! خوشا به حالت که چنین فرزندی در راه اسلام تربیت کردی و تو بودی که همیشه افتخار میکردی که فرزندانت در جبهه هستند، پس حالا هم افتخار کن که فرزندت در راه اسلام به شهادت رسیده؛ افتخاری بالاتر از افتخار اول. از شما میخواهم که مرا حلال کنی.
خواهرانم! مرا حلال کنید، که ممکن است در کوچکی، شما را اذیت کرده باشم. خب نادان بودم. مرا به بزرگواری خودتان ببخشید و همیشه گوش به فرمان امام باشید و فرزندانتان را در راه اسلام تربیت کنید.
برادرانم! مرا ببخشید و از شما برادر بزرگترم میخواهم که در سنگر معلمی به اسلام خدمت کنی و از شما برادر کوچکم میخواهم که در لباس پاسداران به اسلام خدمت نمایی.
و اما تو همسرم! میدانم که برایت همسر خوب و باوفایی نبودم، اما مطمئن هستم که تو مسلمان واقعی هستی و همسری خوب و باوفا برای من بودی؛ خلاصه، مرا حلال کن و ببخش. از خداوند میخواهم و تو هم بخواه که صبر و مقاومت به تو عنایت فرماید تا بتوانی هر دو فرزند عزیزم یعنی سمیه و مهدی، نور چشمانم را در راه اسلام تربیت کنی و فرزندی که در راه است و چند ماه آینده به دنیا میآید، البته با سلامتی شما، در صورتی که شهید شدم، اگر پسر شد نام او را محمد و اگر دختر شد نام او را بگذار زینب و درس مقاومت به او بده و به سمیه درس مقاومت و حجاب و تربیت اسلامی بیاموز و به مهدی عزیزم، درس صبر و مقاومت و ایستادگی و جوانمردی و شهادت و شهامت در راه اسلام بیاموز و بگو که باید اسلحه افتاده از دست پدرت را برگیری و به جنگ با دشمنان اسلام بروی. در آخر از تو همسر مقاوم و صبور میخواهم اگر توانستی، روزی که میخواهند دفنم کنند، چند دقیقه حتی اگر ۵ دقیقه هم که شده، چند کلمهای صحبت کن تا خداوند به صبر و استقامت تو بیافزاید.
از شما خانواده محترم میخواهم که در مجلس ختم من خیلی آرام باشید و آن را با مخارج کم برگزار نمایید.
سعی کنید پیش همه کس گریه نکنید و مرتب خدا را یاد کنید و شکر بگویید. نگذارید که دشمنان اسلام خوشحال شوند، بلکه با قامتی استوار از مردم پذیرایی کنید.
در پایان، از تمام برادران و خواهرانم میخواهم که مرا ببخشید و حلالم کنند و از کلیه برادران تیپ قهرمان المهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف میخواهم که این مدتی که بهعنوان خدمتگزار در خدمتشان بودم به خصوص فرمانده محترم خودم، جناب آقای اسدی فرمانده محترم تیپ، همگی مرا ببخشند و حلام کنند و همگی شما عزیزان را به خدا میسپارم. خدا یار و نگهدارتان باشد.
به امید زیارت کربلا و قدس عزیز
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام
بنده
حقیر محمود ستوده مورخه ۱۳۶۳/۳/۲۸
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چکار کنیم خدمت #امام_زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برسیم؟