eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانواده‌های شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (وصیتنامه، عکس و رسم شهید ) ✅ مراقبه به تلاوت سوره‌هاى یس و حجرات (هدیه به پدر و مادران شهدا ) ✅ مراقبه ویژه به خواندن زیارت آل یس و دعای بعدش از طرف شهید به پدر و مادر شهید و بخواهیم دعا کنند برای سلامتی مقام عظمای ولایت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانواده‌های شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (و
سلام برشما خوبان دومین روز از چله 🌾 🍃 سی وسوم 🍃 🌾 مهمان سفره شهید 🌷 نمر باقر النمر 🌷 هستیم
آیت الله شهید نمر باقر النمر ولادت شهر العوامیه عربستان شهادت جده توسط حکومت عربستان مزار: بی نشان💔 مزار یادبود: گلزار شهدای تهران قطعه شهدای حج
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش رهبر انقلاب به اعدام شیخ نمر ۱۳۹۴/۱۰/۱۳
بوسیدن دست عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم وهابیت عربستان توسط عبدالعزیز بن فهد آل سعود شاهزاده سعودی  علت این بوسه فتوا و سخنان عبدالعزیز آل شیخ بر جواز اعدام آیت الله النمر و سایر شیعیان
روزنامه الدیار نوشت: پس از آنکه زندانبانان به شیخ نمر النمر اعلام کردند چند دقیقه دیگر اعدام خواهد شد، او از جایش بلند شد تا نماز بخواند و گفت: «لا اله الا الله.»  زندانبانان سعودی، که می‌خواستند حکم اعدام را به سرعت اجرا کنند، به شیخ النمر اجازه ندادند نمازش را تمام کند و او را با خود به محل اجرای حکم بردند.  آیت الله النمر پیش از اجرای حکم اعدام، در آخرین جمله خود فریاد زد: «لبیک یا حسین (ع).» 
نیروهای امنیتی عربستان سعودی شیخ نمر باقر النمر را در سال 2012 بازداشت کردند. آنها پیش از آن نیز چندین بار وی را به بهانه‌های مختلف بازداشت کرده بود. ✅نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمی‌گردد، وی هنگام بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرین، به دلیل مشارکت در همایشی بین‌المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی سعودی بازداشت شد. ❌اتهام شیخ نمر این بود که در این همایش با قرائت پیامی از دولت سعودی خواسته بود به "قبرستان بقیع" رسیدگی کند، مذهب "تشیع" را به رسمیت بشناسد و شیوه‌های آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند. شیخ نمر دومین بار در 23 آگوست 2008 میلادی در شهر "القطیف" به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای دولت سعودی تحریک شیعیان عربستان و درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود. این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.
شیخ نمر همواره در سخنرانیهایش نظام سعودی را به اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز طایفه‌ای و سازمان‌یافته در مناطق شرقی عربستان و به‌خصوص در دو منطقه "الاحساء" و "القطیف" متهم می‌کرد. وی بارها تأکید کرده بود که از گفتن کلام حق ترس ندارد، حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد. شیخ نمر در سخنرانی‌هایش آشکارا اعلام کرده بود که با توهین به کرامت مردم عربستان به‌ویژه شهروندان شیعه که از دید نظام سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار می‌آیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند مخالف است. شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانه‌های سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از نظام سعودی و تبدیل‌شدن آنها به بوق تبلیغاتی آل‌سعود به‌شدت انتقاد می‌کند. وی تصریح می‌کند که مفتی‌های وهابی، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتی‌های وهابی پول می‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طایفه‌ای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفه‌ای و قبیله‌ای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌های آن ادامه دهند.
رژیم عربستان سعودی بعد از اعدام شهید شیخ نمر، پیکر این شهید را به خانواده اش برای تشییع و تدفین تحویل نداد و مکان دفن شهید شیخ نمر نامعلوم است. در واکنش به دفن شهید شیخ نمر در مکانی نامعلوم از سوی دژخیمان آل سعود، مردم ایران، مزار یادبودی در قطعه شهدای حج بهشت زهرای تهران برای این شهید بزرگوار بنا کردند. شادی روح مطهرشان و علو درجاتشان صلوات محمدی 💐 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله ضیاء آبادی: در حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السلام) رسیده است که فرمودند: حضرت یوسف (علیه السلام) سلطان مصر بود و فاصله از مصر تا کنعان که پدرش حضرت یعقوب در آنجا زندگی می‌کرد، بیش از هجده روز راه نبود و کاملاً برایش ممکن بود که پدر را نزد خود بیاورد و او را از غصه و غم برهاند؛ ولی نکرد و پدر در فراق پسر آن‌قدر نالید و گریست که به فرموده قرآن: «... وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْن...»؛ ... هر دو چشمش از شدت حزن نابینا شد... برادرها هم دو سفر - یا بیشتر - به مصر آمدند و یوسف (علیه السلام) را ملاقات کردند و او آن‌ها را شناخت اما خود را به آن‌ها هم معرفی نکرد!‌چرا چنین کرد؟ چون مأذون از جانب خدا نبود. خدا صحنه‌ امتحانی عجیبی برای آن پدر و پسر به وجود آورده بود و می‌خواست دوران امتحان با تمام دشواری‌هایش به پایان برسد. وقتی به پایان رسید. دستور معرفی صادر شد و یوسف خود را به برادرها معرفی کرد و گفت: من یوسفم، برادر شما! سپس حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: داستان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز در زمان غیبتش همانند داستان حضرت یوسف است و از مردم فاصله‌ای ندارد! «یسیر فی اسواقهم و یطأ بسطهم و هم لایعرفونه»؛ در میان بازارهای مردم گردش می‌کند؛ وارد خانه‌هایشان شده و روی فرش‌هایشان قدم می‌گذارد ولی مردم او را نمی‌شناسند! و او هم مأذون در معرفی خودش نمی‌باشد، تا دوران امتحانی غیبت به پایان برسد و او به اذن خدا خود را معرفی کرده بگوید: «أنا بقیة‌ الله»؛ من ذخیره‌ خدا [از اولیاش] هستم.