5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلطان_اباالحسن✋
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
🎙 مرحوم آیت الله فاطمی نیا
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجایی فرمانده؟!..😭
کجایی سردارم؟...
با صدای"حاج ابوذر روحی"
التماس دعای:
معرفت و شهادت..🌹
#امام_زمان
#سلام_فرمانده
♥️امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سلام فرمانده چگونه تاریخی شد؟
#سلام_فرمانده
#کار_تمیز_انقلابی
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇
✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا
✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (وصیتنامه، عکس و رسم شهید )
✅ مراقبه به تلاوت سورههاى یس و حجرات (هدیه به پدر و مادران شهدا )
✅ مراقبه ویژه به خواندن زیارت آل یس و دعای بعدش از طرف شهید به پدر و مادر شهید و بخواهیم دعا کنند برای سلامتی مقام عظمای ولایت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (و
سلام برشما خوبان
دهمین روز از چله 🌾 🍃 سی وسوم 🍃 🌾
مهمان سفره سفیر جانباز شهید 🌷 سید محمد صنیع خانی 🌷 هستیم
سيدمحمد صنيع خاني، فرزند، سيدموسي، در روز پانزدهم دي ماه سال1332 در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. او در يك خانواده مذهبي رشد كرد و در دوران كودكي به همراه پدر در محافل قرآني و مراسم مذهبي شركت مي كرد. خانواده صنيع خاني در سال1338 به تهران عزيمت كردند و در محله يخچال شوش، روبروي كوره مركزي، ساكن شدند و پس از يكسال به نازي آباد نقل مكان نمودند.
سيد محمد سال اول دبستان را در دبستان پور جوادي، در خيابان خزانه گذراند و درسال 1354 از دبيرستان الهي در رشته طبيعي ديپلم گرفت. وي كه در دوران نوجواني وارد مبارزات سياسي عليه رژيم طاغوت شده بود، در پاييز 1357 در حال توزيع اعلاميه هاي امام (ره) توسط ساواك دستگير و زنداني گرديد.
سيد محمد صنیع خانی در بهار سال1358 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و با توجه به اینکه سپاه منطقه 13 و کمیته منطقه 13 عملا در هم ادغام شد و هر دو با مدیریت واحد اداره می شد و پس از مدتی کل مجموعه مبارزه با مواد مخدر به همراه افراد شاغل به واحد اطلاعات سپاه منتقل گردید.
سيد محمد از ابتدای جنگ تحميلي با ایجاد مرکز اعزام نيروي سپاه در محل لانه جاسوسي آمريكا، مسئوليت اعزام رزمندگان را به مناطق عملیاتی بر عهده گرفته بود.
سردار شهید سید محمد صنیع خانی بنيانگذار و فرمانده ترابري سپاه بود. وی نقش موثر و تعیین کننده ای در ایجاد تحرک در یگانهای رزم و پشتیبانی و رفع کمبود وسائل نقیله سنگین ایفا نمود و به شایستگی از عهده این وظیفه خطیر بر آمد.
ترابری سپاه در عمليات والفجر8 در سال 1364 عمليات جابجايي امكانات،تجهيزات و نيروي انساني، را با رعايت اصل غافلگيري با موفقيت به انجام رسانيد كه يكي از عوامل موثر در پيروزي اين عمليات به حساب مي آمد.
پس از پايان جنگ تحميلي، او همچنان مديری توانا برای مهار و كنترل هر بحراني در سطح كشوربود. در اين رابطه، حضور موثر او در زلزله رودبار منجيل و سيل زابل و حوادث مشابه باعث شده بود كه؛ مسئولان ارشد كشور به حضور مرد بحرانهاي بزرگ و رزمنده هزار سنگر دلگرم و از ياري بي دريغ او براي خدمت به كشور بهره مند شوند.
آخرين مسئوليت شهيد صنيع خاني قائم مقامي بنياد تعاون سپاه بود.اما حضور مستمر در صحنه هاي دفاع مقدس براي پشتيباني از يگانهاي رزمي، باعث شده بود در معرض گازهاي شيميايي دشمن بعثي قرار گيرد. سيد محمد در فاو و بخصوص در عمليات والفجر10 در حلبچه در معرض گازهاي شيميايي قرار گرفت و آسيب ديد.
با توجه به عدم بروز مشكلات و آثار اوليه اين امر از ديد بستگان و خانواده مخفي نگه داشته شد و پس از شدت يافتن كسالت ايشان، توسط پزشكان معالج در لندن اعلام گرديد كه بيماري ايشان ناشي از آسيب هاي بمبهاي شيميايي مي باشد.
سيدمحمدصنيع خاني، مومن ، مردمي ، ساده زيست، صادق و با صفا و دريك كلام پاسدار بوده است و از طريق مطالعه كارنامه اين مرد بزرگ مرام اينچنيني را مي توان تعريف حقيقي واژه مقدس؛ پاسداري گرفت.
سيد محمد صنيع خاني پس از پايان جنگ علي رغم درد و رنج مجروحيتش، به كشور و مردم محروم خدمت كرد و آرام آرام همانند شمعي سوخت و به متن جامعه، نورانيت بخشيد. او كام بسياري از هموطنان محرومش را با ياري بي ريغ شيرين كرد و در نهايت در روز چهاردهم شهريور ماه سال 1374 به آرزوي ديرينه اش رسيد.
پيكر پاكش در تهران به طرز باشكوهي تشيع شد. چندين هزار نفر از مردم تهران و یاران و همرزمانش حضور داشتند و او كه عاشق امام (ره) بود، در حرم مراد و رهبرش آرام گرفت و همانطور که خودش آرزو کرده بود در جایی دفن شد که زیر پای زائران امام خمینی (ره) باشد.
سردار شهيد، سيدمحمد صنيع خاني در زمان شهادت 42 سال داشت.دو فرزند پسر به نام هاي سيد وحيد و سيد رضا و يك فرزند دختر بنام خديجه السادات از ايشان به يادگار مانده است.
با جایزه صد هزار تومانی امام چه کرد؟
سید از آن نیروهای انقلابی بود که خیلی دورتر از جلو پایش را میدید، از همان موقعها میگفت که دشمنان ما نمیتوانند ببینند جوانانی که قرار بود در فرهنگ پهلوی در کابارهها پرسه بزنند، حالا دور امام را گرفتهاند و همین طوری روز به روز مومن تر و انقلابی تر شوند و پیشرفت کنند. میگفت دیر یا زود، مواد مخدر را مثل نقل و نبات میریزند کف دست و توی جیب بچه هایمان. سید محمد همیشه راست میگفت و درست حدس میزد؛ چون خودش صادق بود. کمیته مبارزه با مواد مخدر را راهانداخت، شد بلای جان قاچاقچی ها.
قاچاقچیها دست و بال شان را جمع کرده بودند. خیلی هاشان یا دست کشیده بودند یا رفته بودند به یک شهر و دیار دیگر. خرده پاها هم وقتی گیر میافتادند و میدیدند که سید محمد مثل بادر برای شان دلسوزی میکند، همکاری میکردند و خودشان میشدند مخبر کمیته مبارزه با مواد مخدر. محمولههای ریز و درشت را زیاد گرفت؛ از پنجاه گرم گرفته تا 120 کیلو. یکی از کارهای بزرگ سید محمد، کشف یک محموله بود که در آن روزها رقم خیلی بزرگی میشد. کشفی که سید محمد به خاطر این که دل امام را شاد کرده بود، خدا را شکر میکرد و میگفت که انشا الله این شادی امام ذخیره آخرت ام بشود.
قاچاقچیها که بعداً 6 نفرشان اعدام شدند، نزدیک دو میلیون تومان پیشنهاد رشوه داده بودند. بیش از صد کیلو هروئین از آنها گرفته بودند که وقتی خبرش به امام رسید، اظهار خشنودی کرده و از مسئولان آن روزها خواست که سید محمد را تشویق کنند. صد هزار تومان روزهای اول انقلاب پول زیادی بود، خیلی زیاد. صد هزار تومان به محمد پاداش دادند.
اما سید محمد حتی یک ریال از آن پول را برای خودش برنداشت که هیچ، برای تبرک هم حاضر نشد چیزی از آن رقم را بردارد. همه آن صد هزار تومان را بین نیروهایش تقسیم کرد، یعنی بین کسانی که اگر توان و جرات و مدیریت سید محمد نبود، شاید نمیتوانستند یک نخ سیگار هم کشف کنند؛ اما سید محمد انگار همه دنیا را به او بخشیده بودند، شادمانی امام برایش کافی بود.
برادر كوچكش،سيد محمد حسن، در سال 1361 در جريان عمليات بيت المقدس در فاو به شهادت رسيد. وي در زمان شهادت 17 سال داشت و بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثی به قلبش شهید شد.
پیکر پاک شهید پس از گذشت 8 روز از شهادتش در تهران بدست خانواده اش رسيد.