زیارت امام رضا(ع) بعد از شهادت...
اتفاق دیگری هم که افتاد این بود که ما یک اردو برای دانشجوها در مشهد داشتیم که من دختر خودم را هم بردم، ما که رسیدیم گفت من هم میخواهم بروم مشهد. گفتم نه تو را به خدا ما تازه از مشهد برگشته ایم و این مدت تو را ندیده ایم، برو مکه بیا بعد با هم میرویم، ما هم آنقدر درگیر کارهای اردو بودیم که در مشهد نتوانستیم زیارت کنیم. اول اکراه داشت و بعد گفت باشد و نرفت.خلاصه نرفت ولی از مکه که برگشت اول رفت مشهد. آقای قاضی عسگر با ما تماس گرفتند و گفتند ما بدن ایشان را تحویل گرفته ایم، در همان مکه هم ایشان را غسل و کفن کرده بودند و کارهایشان انجام شده بود، پیکر شهید در جعبهای میخ زده قرار داده شده بود. از طرفی چون حج شروع شده بود دیگر هواپیماها به ایران نمیآمد، به من گفتند که ما شهدای حادثه مسجدالحرام را میفرستیم بیایند تهران، حدود ۷،۸ نفر هستند که شناسایی شدهاند، جمعه حادثه اتفاق افتاده بود و تا یکشنبه پیکر ایشان پیدا نشده بود.هواپیمایی ماهان از جده بلند شد، قرار بود ساعت ۱۱:۳۰ در فرودگاه بینالمللی بنشیند، هواپیما رفت مشهد فرودگاههاشمینژاد و ما نفهمیدیم چرا. آنها هم چیزی نگفتند. فردا صبحش از مشهد آوردند.
دختر شهید حاتمی عنوان کرد: پدر بعد از اولین باری که رفت کربلا خیلی بیشتر از قبل امام حسینی شده بودند، نسبت به مراسمها حساسیت بیشتری پیدا کرده بودند، با وجود اینکه سرشان خیلی شلوغ بود اما؛ حتما میرفتند و ما را هم با خودشان میبردند و اگر روضهای میشنیدند اشک در چشمانشان جمع میشد. هر سال اربعین پیادهروی میرفتند، اولین سالی که رفتند هنوز اینقدر جمعیت زیادی نمیرفت، یک سال رفتند و سال بعد من را هم همراه خودشان بردند، آخرین سالی هم که اربعین به همراه پدر رفتم، سه روز پدر را گم کردم، هوا هم خیلی سرد بود و همه وسایلم از جمله کوله و لباسها و پاسپورتم هم همراه ایشان بود، پدرم میگفتند من خیلی به حضرت رقیه (س) توسل کردم که همدیگر را پیدا کنیم.
من یکبار خواب دیدم در حرم امام رضا(ع) هستیم و من به ایشان گفتم مرگ خیلی سخت نبود؟ مرگ برای مومنین هم خیلی سخت است، شنیدم غسل دادنشان هم برایشان سخت است، شما درد نداشتید؟ گفتند نه من خیلی اهل مراعات بودم، حواسم به اعمالم بود، دوشنبه صبح خود آقا (که فکر میکنم منظورشان امام زمان (عج) بود،) آمد غسلم داد و برایم نماز خواند و غسلم خیلی آسان و خوب بود.
توصیه امام زمان(عج) جهت حاجت روایی با خاصیتی از سوره یس
◽️شخصی از بندگان خدا در شهر یزد گرفتاری سختی داشت خدمت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه مشرف می شود ولی آن بزرگوار را نمی شناسد.
حضرت به او فرموده بودند :سوره یس را بخوان چون به کلمه مبین که در شش مورد آمده رسیدی حاجت خود را نیت کن و پس از قرائت سوره نیز حاجت خود را درخواست کن تا خداوند دعای تو را مستجاب نماید.
◽️او گفت : چون در سوره یس نگاه کردم دیدم کلمه مبین در هفت مورد ذکر شده تعجب کردم. اما با تامل دقت کردم فهمیدم در شش مورد بدون الف و لام است ( مبین ) و در یک مورد همراه با آن می باشد ( المبین ) سپس گفت سوره را همان طوری که حضرت فرموده بود خواندم و خداوند نیز دعایم را مستجاب کرد.
📔صحیفه مهدیه بخش ششم صفحه ۵۸۷
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه ای
نیمه های شب
آروم آروم و بی صدا رفتی...🥀
🚩 سلام خدا بر روح بلند سردار تربیت یافته امام خمینی.. سلام خدا بر عصاره انقلاب ما.. سلام خدا بر شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش 🚩
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇
✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا
✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (وصیتنامه، عکس و رسم شهید )
✅ مراقبه به تلاوت سورههاى یس و حجرات (هدیه به پدر و مادران شهدا )
✅ مراقبه ویژه به خواندن زیارت آل یس و دعای بعدش از طرف شهید به پدر و مادر شهید و بخواهیم دعا کنند برای سلامتی مقام عظمای ولایت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (و
سلام برشما خوبان
بیست و پنجمین روز از چله 🌾 🍃 سی وسوم 🍃 🌾
مهمان سفره شهیدان 🌷تلخابی بویژه مادر شهیدان کبری تلخابی 🌷 هستیم.
پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟ گفت: برو عزیزم. رفت و والفجر مقدماتی شهید شد! پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟ گفت: برو عزیزم. رفت و عملیات خیبر شهید شد.
همسرش گفت: حاج خانم بچهها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچهها روی زمین نمونه، رفت و والفجر 8 شهید شد! مادر به خدا گفت: همه دنیام رو قبول کردی، خودم رو هم قبول کن. رفت و در حج خونین شهید شد! مرور اینگونه روایتها و شنیدن برخی خاطرات از زبان خانواده شهدا تنها این فرموده امام خمینی را برایمان تداعی میکند که از دامن زن مرد به معراج میرود. شهید کبری تلخابی یکی از همان امالبنینهای نهضت عاشورایی خمینی است که فرزندان و همسرش را راهی کرد و در نهایت جهاد و ایستادگی به مزد الهی دست یافت. زنی شهیدپرور که پس از شهادت دو فرزند و همسرش، در نهایت خود نیز به شهادت رسید.
روایت فاطمه تلخابی از شهادت پدر، مادر و دو برادرش/ شهادت در خانواده ما نوبتی بود. 👇👇👇