eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حسین مومنی احادیث زیادی درباره نماز حفظ کرده بود و هر از گاه آن را در جمع با صدای بلند یادآوری می‌کرد: «حتی وقت‌هایی که مهمان داشتیم موقع اذان که می‌شد بی سر و صدا غیبش می‌زد. به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند و بر می‌گشت. زمان مسافرت‌های مان را هم با زمان اوقات شرعی تنظیم می‌کردیم. وقتی به شهری می‌رسیدیم سراغ مسجد جامع را از اهالی می‌گرفت و در آنجا نمازمان را به جماعت می‌خواندیم.گاهی پیش می‌آمد که کاری داشتیم و می‌خواستیم با بهانه از نماز اول وقت بگذریم. این طور مواقع اصرار می‌کرد و حدیث می‌خواند. از ائمه نقل می‌کرد که هر کاری که به خاطر آن نماز اول وقت را ترک کنید ابتر می‌ماند و یا مدام این را گوشزد می‌کرد که فضیلت نماز اول وقت مثل فضیلت آخرت به دنیاست. با همین احادیث یک جمع به شوق می‌آمدند و برای نماز مهیا می‌شدند.
برای کنکور خیلی وقت می‌گذاشت. وقتی فرم‌ها آمد متوجه شدم سه روز گذشته و هنوز آن‌ها را پر نکرده است. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت تصمیمی گرفته‌ام ولی نگرانم که شما موافق نباشید و ناراحت شوید.گفت می‌خواهم به هر جایی که می‌رسم به دلیل کار خودم باشد و تصمیم گرفتم با اجازه شما از سهمیه جانبازی و ایثارگری شما استفاده نکنم. به داشتن پسری مثل او افتخار کردم. او با آرامش در جلسه کنکور شرکت کرد و با رتبه هزار و 700 در دانشگاه خواجه نصیر طوسی و در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد.
حسین خیلی کم حرف بود اما حرف‌های حسابش هیچ وقت جواب نداشت. یکی از رفقای جهادگر حسین می‌گوید: «با حسین شوخی داشتم. یک بار بعد از خستگی یک کار طولانی به او گفتم با ساختن این ساختمان‌های نیمه‌کاره محرومیت از مملکت زدوده نمیشه. حسین لبخند زد و گفت "ساختمان رو که همه می‌توانند بسازند. ما این کار رو می‌کنیم و این سختی‌ها را می‌کشیم که آدم بسازیم." از دیگران می‌خواست برایش دعا کنند که مرگش شهادت باشد. می‌گفت اگر این طور نباشد همه ما بیچاره‌ایم.هیچ وقت از کار سخت گله نمی‌کرد.
واضح‌ترین ویژگی حسین بی‌ادعا بودنش بود.کارهای سخت را بی سر و صدا انجام می‌داد. بعد از این که در یک سانحه رانندگی در مسیر روستای صعب‌العبوری به شهادت رسید قصد داشتیم برای مراسم‌ها کلیپی از تصاویر او تهیه کنیم و به زحمت دو یا سه عکس پیدا شد و آن‌ها هم زمانی بود که او متوجه عکاس نبود و یا این که در یک عکس دسته‌جمعی دیده می‌شد همیشه یک بیت شعر را زمزمه می‌کرد که در مورد خودش مصداق پیدا کرد: ما سینه زدیم و بی صدا باریدند، از هر چه که دم زدیم آن‌ها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند
شهید حسین مومنی مسئول کانون خدمت رسانی و بسیج سازندگی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بود که نیمه شب چهارشنبه ۵مرداد سال ۱۳۹۰ در حین بازگشت از مأموریت محرومیت زدایی از مناطق محروم استان چهارمحال و بختیاری در حوالی اصفهان در سانحه ای رانندگی جان به جان آفرین تسلیم نمود.
برای غسل دادن پیکر شهید مومنی چند نفر از طرف بچه‌های بسیج رفتند، پدر و مادر شهید نیز آمدند، وقتی چشمشان به بدن حسین افتاد، دیگر نتوانستند خودشان را نگه دارند، بلند بلند گریه می‌کردند، کسی که یک عمر برای حضرت زهرا (س) نوکری کرده بود، مثل خود مادر رفت، پهلو زخمی، صورت و بازو کبود بود. 📙 شهید مومنی برای خودش هیچی نخواست، بعد از شهادتش هم خانواده وسایلش را به نیازمندان دادند، با رفتنش سرزبان‌ها افتاد، حسین مردی بود که جهاد او شهادت کم داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مراقبه به زیارت عاشورا تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
سی و هفتمین روز از چله 🍃🌷سی و چهارم ( )🍃🌷 مهمان سفره شهید مدافع حرم 🥀🍃 امیر کاظم زاده 🥀🍃 هستیم.