eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح تاسوعا وقتی به شهادت رسید ما در خانه بودیم. پسر خواهرم از طریق تلگرام باخبر شده بود. روز تعطیل از سمنان به سمت تهران راه میافتد و به خانواده میگوید فکر کنم محمد حسین زخمی شده است. برادرم و همه فامیل در سمنان و شاهرود از طریق تلگرام با خبر شدند. همان روز الهه تعریف کرد دیشب خواب دیدم محمد حسین شهید شده است. گفتم خب خوبه خواب زن برعکس میشه و محمد حسین زنده است! ** بدترین لحظه زندگی یک مادر پای تلویزیون بودیم. حالا همه فامیل به من زنگ میزنند حالم را میپرسیدند. یکهو بلند شدم به همسرم گفتم چطور شده همه امروز به ما زنگ میزنند؟ با اینکه همیشه تماس میگرفتند ولی انگار این زنگها خاص بود. دلشوره به دلم افتاد. زنگ زدم به همسر برادرزادهام. پرسیدم شوهرت کجاست؟ گفت راه افتاده بیاید تهران. خودش از ماجرا خبر داشت. با صدای بلند پرسیدم چه اتفاقی افتاده که میخواهد بیاید تهران؟. شماره برادرزادهام را گرفتم. پرسیم کجایی گفت مسجد سمنان هستم. گفتم: برای چی داری میایی تهران؟ همسرم گوشی را گرفت گفت: به رضا بگو چی شده. تنها چیزی که گفت بیایید سپاه.
بدترین لحظه در زندگی یک مادر همین است. انتظار میکشیدم که کی پیکر محمد حسین میآید. جمعه شهید شد و پیکر تا پنجشنبه ماند. شهید امجد با محمد حسین شهید شد و سه شهید دیگر یگان صابرین هم جای دیگر شهید شدند. سه شهید را آوردند اما پیکر محمدحسین و امجد را نتوانستند برگردانند. حتی یک شهید هم برای برگرداندن این دو داده بودند. تا پنجشنبه هفته بعد و تشییع 9 روز طول کشید. ** پسرم از طرف خدا انتخاب شد پسرم از طرف خدا انتخاب شد. راهی نرفته که بخواهم پشیمان شوم. دلتنگی دارم و سخت است اما فدای حضرت زینب(س). همیشه همه تعجب میکنند و میگویند که چقدر شما صبور هستید. نمیدانم این هم خواست خداست که فقط در خلوتم گریه میکنم و واقعا دلتنگ میشوم. گریهام از پشیمانی نیست میدانیم بهترین راه را رفته است. هدیهاش کردم به حضرت زینب(س) و باعث افتخارم است. با رفتن محمد حسین او را از دست ندادم بلکه تازه به دست آوردم. انتظار شهادتش را داشتم وقتی حرف جنگ باشد انتظار هر چیزی را داریم. کسی شغل کارمندی را انتخاب میکند احتمال خطرش خیلی کم است اما پسر من نظامی بود. پسر بزرگم در همین درگیریها و آموزشها و مانورهای داخلی چشمش را از دست داد پس انتظارش را داشتم که اتفاقی بیافتد.
از لسان خواهر شهید👇👇
من و برادرم یک سال باهم تفاوت سنی داشتیم. هم برادرم و هم دوستم بود. فقط در حرف نمی گویم در واقعیت هم مثل دو دوست صمیمی بودیم. بعضی شب ها که دلمان میگرفت تا خود صبح درد و دل میکردیم. اگر اتفاقی میافتد به اولین کسی که میگفت من بودم. شب قبلی که شهید شد رفته بودم هیئت دعا کردم و از خدا خواستم برادرم و پسرخاله ام و همه دوستانشان را حفظ کند. شب خواب دیدم محمد حسین شهید شده و دارم سینه میزنم. صبح وقتی خواب را برای مادر تعریف کردم فکر کرد شاید خوابم برعکس باشد و تعبیرش این است که عمر محمد حسین طولانی است تا اینکه ظهر خبر رسید برادرم شهید شد. ** مثل همیشه به اولین کسی که خبر شهادتش را داد من بودم به یکی از دوستانم می گفتم چون من و محمد حسین باهم صمیمی بودیم و هر اتفاقی می افتاد اول به من می گفت برای شهادتش هم اولین کسی که خبردار شد من بودم. مادر این خواب را برای یکی از دوستان محمد حسین تعریف کرده و گفته بود فکر می کردم عمر محمد حسین دراز می شود ولی شهید شد. دوست برادرم حرف قشنگی زد و گفته بود واقعا هم عمر محمد حسین بلند شده چون شهدا زنده هستند. الان چیزی که از محمد حسین میخواهم این است که ایمانم را قوی کند. میدانم زنده است و ما چون به ایمانی که باید باشد نرسیده ایم نمی توانیم حسش کنیم دعا می کنم ازخدا بخواهد ایمانم را آنقدر قوی کند که بتوانم حسش کنم. یکشب خوابش را دیدم که می گفت من زنده ام. گفتم پس اون جنازه چی بود گفت او شبیه منه، من زندهام. محمد حسین قبلا از همانجایی که امروز بدنش دفن شده عکس دارد. زمانی که برادرم شهید شد و مزارش را برای گذاشتن پیکر آماده میکردند مادر شهید زلفی میبیند در حال کندن دو قبر آن طرف تر از مزار پسرش هستند با اصرار میپرسد قبر چه کسی است؟ صاحبش سید است؟ می گویند بله. مادر شهید زلفی بعدا برای ما تعریف می کند که خواب پسرش را دیده که گفته مادر خیلی کار داریم قرار است یک شهید سید بیاورند.
وصیت نامه به نام خداوند با سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان (عج ا... تعالی فرجه الشریف) که اگر لطف ایشان نبود بنده در این سنگر نبودم. سلام همسرم؛ از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد. و بعد از شهادتم به خاطر من گریه نکن؛ چون من در راه خدا شهید شدم. و به پسرم بگو که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت. ان شاا... بتوانم جبران کنم.   سلام به پدر و مادرم؛ سلام به شما که تا بزرگ شدنم زحمات بسیاری کشیده‌اید. پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از این‌که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی. مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی. و از شما پدر و مادرم می‌خواهم بعد از من از همسرم و پسرم مراقبت کنید. آن‌ها را بعد از خدا به شما سپردم. از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید. فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛ نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی. شرمنده که نتوانستم باشم؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش. یا علی. اگر شهادت بنده به‌گونه‌ای بود که در کما یا مرگ مغزی رفتم اعضای بدنم را اهدا کنید. به امید این‌که این‌گونه باشد. سید محمدحسین میردوستی دوزین ۲۱/۷/۹۴
🔸امام خامنه اے حفظہ الله : بالاترین #اجرهـا برای انسانے ڪہ در راه خدا مبارزه مےڪند، نوشیدن شربت گوارای #شهادت است. #اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلک شادی ارواح طیبه ی شهدا ی مدافع حرم ویژه شهید ❣سید محمد حسین میر دوستی❣ سه صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
🔸رکورد خردسالترین رزمنده #دفاع_مقدس مربوط به "محمد رضا رفیعی" با ۹ سال سن است و همچنین "حاج قربان نوروزی" نیز با ۱۰۵ سال سن کهنسال ترین سرباز نظامی داوطلب جنگ لقب گرفته. به اینا میگن #مرد شهدا را یاد کنیم با #صلوت
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
قدر #شب های دراز را بدانیم😊 رسول خدا #حضرت_محمد(ص) فرموند: #زمستان بهار #مومن است. از شبهای طولانی اش برای شب زنده داری و از روزهای کوتاهش برای #روزه داری بهره میگیرد🌸 👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ اَلسَّلاَمُ عَلَي الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لأَِمِيرِالْمُؤْمِنِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَي اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَهِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ ❣️ يُرْتَجَي ❣️ در چهلمین روز از چله نهم و در روز ولادت با سعادت سید الکریم اعمال مستحبی مان را به از ❣️ حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام❣️ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت جوادالائمه علیه السلام☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه کریمانه خود؛ ✅ما و تمام جوانان ایران اسلامی را گردانند و ✅زندگی ما را به سمتی سوق دهند که ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه گردیم ان شاء الله
عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی ☀️امام موسی کاظم علیه السّلام ، ☀️امام رضا علیه السّلام، ☀️امام محمّدتقی علیه السّلام ☀️امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است . این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .  حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .