eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیر تاریخی تغییر #پوشش #حضرت_مریم علیه السلام در هنر #مسیحی در گذر زمان
یکی از غم بارترینِ عملیات ها در جنگ هشت ساله ایران و عراق، عملیات #کربلای_چهار بود....💔😢 آنها در 3 و 4 دی سال 1365 به آب زدند ولی به‌ علت #لو.رفتن‌ عملیات، بسیاریشان در اروند رود به شهادت رسیده و #اُسرای آنان نیز دست‌ بسته و #زنده‌ زنده دفن شدند😢💔 هدیه به روح مطهرشون سه صلوات محمدی بفرستید... 🌺اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهاردهمین روز از🌹چله دهم اعمال مستحبی امروزمان را به از بانوی شهید ❣فاطمه جعفریان❣ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه مادرانه خود؛ برای ما دعا نمایند.
شهید فاطمه جعفریان دهنوي نام پدر: مصطفی تاریخ تولد: 1338 محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت:1356  محل شهادت: تبریز نحوۀ شهادت: ترور توسط ساواک مزار شهید: بهشت زهرا  
زندگینامه فاطمه در سال 1339 در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به دنیا آمد. آن روزها در روستا مدرسه ی دخترانه نداشتیم. یک مدرسه در روستا بود، آن هم معلم مرد داشت. پدرش قبول نکرد و فاطمه در خانه نزد برادرش ابراهیم خواندن و نوشتن را یاد گرفت. فاطمه در پانزده سالگی با پسر خاله اش مرتضی که دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و کارمند راه آهن بود، ازدواج کرد.  فاطمه و مرتضی حدود یک سال و دو سه ماه با هم نامزد بودند. در آن زمان به همراه مرتضی به حلبی آباد اطراف تهران رفت و تعدادی عکس گرفت. فاطمه قرآن را خوب می خواند و در جلسات تفسیر قرآن شرکت می کرد. هنوز طعم شیرین خوشبختی را نچشیده بود که به همراه همسرش و خانواده ی برادرش ابراهیم به تبریز مهاجرت نمود؛ چرا که ساواک به علت فعالیت های سیاسی در تعقیب آن ها بود. اما بعد از دستگیری ابراهیم و همسرش، ساواک به خانه ی آن ها حمله کرد. مرتضی در حمایت ازخواهرش طیبه در خیابان به شهادت رسید و فاطمه بعد از 2 ساعت مقاومت در سی ام فروردین ماه سال 1356 در سنّ 17 سالگی به شهادت رسیدو خونش زمین تبریز را گلگون کرد.  مزار پاکش در قطعه ی 39 بهشت زهرا (س) قرار دارد. 
ساواکي ها اول همسرش مرتضي را به شهادت رسانده بودند و بعد آمده بودند، سراغ فاطمه و منزل آنها را محاصره کرده بودند. فاطمه در مقابل مأموران ساواک مقاومت مي کند و درِ منزل را باز نمي کند. وقتي مأموران با مقاومت شديد او روبرو مي شوند. به طرفش تيراندازي مي کند که در نتيجه فاطمه به پشت بام منزلشان مي رود و داد و فرياد مي کند. در همين حين مأموران ساواک او را به گلوله مي بندند و به شهادت مي رساننا توجه به اين که سن کمي داشت ازروحي? بسيار بالايي بر خوردار بود و با وجود مشکلات فراوان که سر راهش بود هميشه چهره اش خندان و شاداب بود. چون با عشق به خدا کار مي کرد هيچ وقت خسته به نظر نمي رسيد. چهر? معصومش خبر از پاکي و خلوص او مي داد. نسبت به دوستانش خيلي مهربان بود او تا جايي که در توانش بود. هر کاري که از دستش بر مي آمد براي آنها انجام مي داد و در مشکلات ياريشان مي کرد
هرگاه برايش دو دست لباس مي خريدم يک دست آن را به نيازمندان مي داد. در برگزاري جلسات مذهبي مخصوصاً قرآن بسيار کوشا بود و دوستانش را به جلسه قرآن و تفسير دعوت مي کرد. در تشويق کودکان براي خواندن قرآن چه از نظر مادي و چه معنوي بسيار کوشا بود. مي گفت:« اگر روزي به جاي اين ترانه ها، مغز بچّه ها را از حق و حقيقت پر کنيم. آيات دلنشين قرآن جايگزين آن مي شود.»در نماز خاشع و در روزه مقاوم و پايدار بود. قرآن زياد تلاوت مي کرد و زيارت عاشورا را با معني مي خواند و براي ديگران هم تفسير مي کرد. به طوري که يک روز که من مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم گفت: « مادر، معني آن را مي داني؟»گفتم نه گفت: «سعي کن معني اش را هم ياد بگيري» سپس زيارت عاشورا را برايم خواند و معني کرد و گفت: «خدايا ! مرا در راه خود و ديني که با دست محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) بر ما نازل کردي به مقام شهادت برسان. در برابر مشکلات بسيار صبور و شکيبا بود. به طوري که در طول دو سالي که ابراهيم (برادرش) از دست ساواک متواري بود. هيچ وقت از فراق و دوري او، لب به شکوه باز نکرد و خم به ابرو نياورد؛ ولي هر وقت به محل فرار او که از آنجا متواري شده بود مي رسيد مي گفت:« ابراهيم از اينجا رفت و زندگي برتر را برگزيد. اي کاش من هم با او رفته بودم و مي توانستم در کنار برادرم بيشتر مبارزه کنم.» تا اين که خودش هم رفت و در کنار برادرش هر دو به مبارزه پرداختند. هميشه اميدوار بود که با پايداري و صبر در مقابل شکنجه هاي شاهنشاهي بتوانيم، بر مشکلات پيروز شويم و حق مستضعفان را از اين خون آشامان بگيريم. بيشترمواقع همراه عروسم طيبه واعظي، در جلسات قرآن شرکت مي کرد و در مبارزات برادرش ابراهيم جعفريان و همسرش مرتضي واعظي همگام بود و همکاري مي کرد تا اين که خود در راه اهداف مقدسش به فيض شهادت نايل گشت.شهيد فاطمه جعفري و همسرش مرتضي واعظي، طيبه واعظي و همسرش ابراهيم جعفري، محمد جعفري و حسن جعفري، اين شش نفر شهدايي هستند که از خانواد? ما تقديم انقلاب اسلامي شده اند. عروسم طيبه با همسرش ابراهيم، دخترم فاطمه و همسرش مرتضي، قبل از انقلاب شهيد شدند
کفش های جامانده در ساحل: فریبا انیسی در کتاب خود به بیان زندگی شهیدان فاطمه جعفریان و طیبه واعظی دهنوی از زبان خانواده و همرزمانشان پرداخته است: «… قالی می بافت به چه قشنگی؛ ولی در آمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هرچی از این راه در می آورد، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت؛ البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. ازش پرسیدیم: «چرا شب عیدی لباس نوت رو درآوردی؟» گفت: «وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره… دیگه نمی پوشمش!»
#شهید_فاطمه_جعفریان زمان شاه بود. داشتیم با هم تو خیابون قدم میزدیم. یه خانم بي حجاب داشت جلومون راه می رفت. ☘ فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید: «ببخشید خانم، اسم شما چیه؟» 🌹 خانم با تعجب جواب داد: «زهرا، چطور مگه؟» 😊فاطمه خندید و گفت هم اسمیم»، ☝️بعد گفت: «می دونی چرا روی ماشینا چادر می کشن؟» خانم که هاج و واج مونده بود گفت: «لابد چون صاحباشون می خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه». 💁فاطمه گفت: «آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه ش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهای نکبت بار بعضيا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم. 🌸خصوصا اینکه هم نام حضرت فاطمه هم هستیم... 🍂 بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم، محجبه شده بود». 📚کفش های جامانده در ساحل، صفحه۱۷
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت از همه شهدای صدر اسلام تاکنون به ویژه بانوی شهید ❣فاطمه جعفریان❣ هدیه می کنیم محضر نورانی ☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ