10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣پدری که تندیس شرافت و بزرگی به او اهدا شد
🔺من پسرم رو میبرم نماز جمعه و راهپیمایی...
صوت ماندگار شهیدمصطفی ردانی پور..کانال همرزم.mp3
زمان:
حجم:
868.4K
🎙فقط نگیم آقابیا ❗️
📻شما که میگید امام زمان(عجّلالله) باید بیاد
زمینش باید شما برای امامزمان(عجّلالله) آماده کنید.
بهترین اعمال در زمان غیبت کبری امام زمان (عجّلالله) انتظار فرج
انتظار فرج یعنی چی⁉️
یعنی همین بگیم
یابنالحسن، یابنالحسن
سینه بزنیم، گریه بکنیم❗️
بیا اقا ❗️
این به جای خود بسیار خوب.
عمل ‼️
آقا وقتی ظهور می کنند با ...❗️
🎙صوت ماندگار شهید مصطفی ردانیپور در تاریخ ۱۳۶۱/۰۴/۲۷
.
.
#همرزم
#سه_شنبه_مهدوی
#اللهم_عجّل_لولیك_الفرج
#مجله_مجازی_دفاع_مقدس
🌺سالروز فتح قلعه خیبر بدست امیرالمومنین علیهالسلام گرامیباد.
زمانی که لشکراسلام قلعههای خیبر را محاصره نموده بودند، پس از اینکه دو مرتبه لشکر اسلام به علمداری ابوبکر و عمر شکست خورد و فرار نمودند.🚶♂
🌷رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
به خدا قسم، فردا پرچم را به کسی میدهم که حمله کننده بر دشمنان باشد نه فرار کننده! و خداوند به دست او خیبر را فتح کند.
و او کسی است که خدا و پیغمبر صلیاللهعلیهوآله او را دوست میدارند و او نیز خدا و پیغمبر صلیاللهعلیهوآله را دوست میدارد.❤️
چون صبح شد همه لباسهای رزم پوشیدند و خود را مقابل پیغمبر جلوه میدادند. آنگاه حضرت نظری میان اصحاب افکند، فرمود: کجا است برادر و پسر عمویم علیبن ابیطالب؟
عرض کردند یا رسولالله درد چشم دارد. به طوریکه قادر به حرکت نمیباشد.
حضرت از آب دهان مبارک خود در چشمان او گذارد و برای او دعا کرد.
فوری چشم او گشاده و روشن و مرض برطرف شد. مثل اینکه ابدا دردی نداشته. آنگاه پرچــم فتح و پیروزی اسلام را به او داد.🚩
علىعلیهالسلام گفت: یا رسولالله آنقدر با آنان مىجنگم تا اسلام بیاورند.
پیامبر فرمود: به سوى آنان حرکت کن و چون به قلعه آنان رسیدى، ابتداءًا آنان را به اسلام دعوت کن و آنچه در برابر خدا وظیفه دارند به آنان یادآورى کن.
به خدا سوگند اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند، بهتر از این است که داراى شتران سرخ موى باشى. 🐪
💥ایشان نیز به سوی ماموریت رهسپار شد و با شجاعتی بینظیر قلعههای خیبر را فتح نمود.
📚منبع:بسیاری از کتب شیعه و سنی مانند بخاری در الجهاد و..
ندای سر بریده شهید محسن آقا خانی
امام جماعت واحد تعاون بود. حاج آقای آقا خانی صدایش می کردند.
روحیه عجیبی داشت. زیر آتش سنگین عراق، پیکر شهدا را به عقب برمی گرداند که در همین رفت و آمدها گلوله مستقیم تانگ سرش را پراند.
خودم چند متری اش بودم. وقتی سر بریده اش روی زمین افتاد، صدایی از آن بلند شد: السلام علیک یا ابا عبد الله.
راوی: جواد علی گلی
طلبه شهید شیخ حسن آقاخانی در سحرگاه روز هشتم خرداد سال 1347 هجری شمسی در یک خانواده مذهبی و محّب اهل بیت عصمت و طهارت دیده به جهان گشود. شهید 7 سال اول زندگی خود را بر خلاف دیگر کودکان که به بازی وتفریح مشغول می شوند علاقه داشت که دائماً در مجالس عزاداری و جشن و سرود ائمه شرکت کند و هر جا مجالسی در این زمینه می یافت سراپا گوش می شد.
طلبه شهید شیخ حسن با اتمام دوران تحصیل راهنمایی پا به دبیرستان گذاشت وی سال اول دبیرستان را در دبیرستان هدف سابق با موفقیت به اتمام رساند و بعد از اتمام شدن امتحانات خرداد سال 1362 قبل از گرفتن نتیجه ی امتحانات به جبهه ی غرب کشور اعزام شد. وی بعد از برگشت از جبهه تصمیم گرفت به حوزه ی علمیه برود. و بدون اینکه به دنبال نتیجه امتحاناتش برود در پاییز همان سال وارد حوزه علمیه حاج آقا مجتهدی در بازار تهران شد. و تا زمان شهادت که حدوداً سه سال طول کشید به تحصیل در این حوزه مشغول بود و از محضر اساتیدی همچون آقای فاطمی نیا و آقای مجتهدی تهرانی استفاده می کرد. و نیز خود در محله جوادیه و در پشت مسجد جامع این منطقه حوزه ای را دایر کرده بود که عده ای از طلّاب در آنجا به تحصیل مشغول بودند که خود مسئولیت تدریس و نیز مدیریت و رسیدگی به آنها را به عهده داشت و برای این که بتواند با آداب طلبگی انس بیشتری داشته باشد در همان حوزه در یکی از حجره ها سکونت پیدا کرد و در هفته یکی دو روز را برای سر زدن به خانواده به خانه می آمد و ترجیح می داد در حجره به سر ببرد.
در خلال تحصیل او از رسیدگی به خانواده های بی بضاعت و نیز مشکلات جوانان و حتی همسرانی که تازه زندگی مشترک خود را شروع کرده بوند. غافل نمی ماند و با این که بسیار کم سن و سال بود اما همچون یک مرد بزرگ با دیگران رفتار می کرد و می توان گفت خود هم چون تکیه گاهی برای دیگران بود.
دیگر از فعالیتهای ایشان تدریس در کلاسهای مختلف و سخنرانی در مناطق مختلف تهران بود و در طی این دوران چندین بار به جبهه های جنگ اعزام شد و به فعالیت در جبهه ها مشغول بود. یکی از فعالیتهای مهم او در جبهه ساختن مسجد در پادگان دو کوهه بود که ایشان از بنیان گذاران آنجا به حساب می آمد
.