فراز اوّل : توجه به بلا و ميثاق و وفاي حضرت زهرا سلام الله علیها
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً
ای آزموده! تو را آزمود خدايی که تو را آفريد پيش از آن که تو را بيافريند. پس تو را در برابر آزمايشش شکيبا يافت.
در اين فراز، زائر حضرت ابتدا به ابتلا و امتحاني كه صديقة طاهره سلام الله علیها داشته اند توجه مي كند.
اين ابتلا و امتحان، بر اساس ميثاقي است كه قبل از خلقت ايشان صورت گرفته شده است. زائر در اين فراز، به وفاي به اين ميثاق از سوي حضرت عنايت مي كند و می گويد: كه خداوند شما را در برابر آزمايشش شکيبا يافت و شما اين ميثاق ها را به بهترين وجه به سرانجام رسانديد.
در اين فراز، از يک سو به امتحان الهی نسبت به صديقه طاهره سلام الله علیها توجه داده می شود و از سوی ديگر، صبر و وفاي ايشان به آن امتحان بيان می گردد.
فراز دوم : نقش توجه به بلا و ميثاق صديقه طاهره سلام الله علیها در درك ولايت ايشان و تصديق آن
وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ
و ما پيش خود چنين عقيده داريم که دوستان توييم و باور داريم.
در اين فراز، انساني كه به بلاء و وفاي ايشان توجه كرده به دو امر عظيم مي رسد:
اوّل «انّا لك اولياء»؛ يعني درك ولايت ايشان
دوم، «انا لك مصدّقون».
در واقع، درک ولايت و تصديق ايشان از مدخل توجه به بلا و ميثاق آنها امكان پذير است. اگر انسان از مدخل بلاي اولياي خدا وارد شد، آن گاه است كه مي تواند پاي ولايتشان بايستد و آنها را تصديق كند و گرنه تصديق كردن ايشان كار سهل و آساني نخواهد بود!
جريان صديقه طاهره (س) باعث شد که عده اي از تولّي و تصديق حضرت دست بردارند. به نظر مي رسد كه شيطان در بسياري از موارد با شبهه ها و وسوسه هاي سنگين، كار تصديق را بسيار دشوار مي سازد و اگر انسان متوجه به بلاي اوليا نباشد نمي تواند به تصديق برسد. اين افراد كه هزاران حديث در فضيلتشان جعل شده، حضرت به تنهايي در برابرشان ايستاده و آنها را غاصب مي نامد، و مسلّم است که آن صحابه اي كه بلاي ولي خدا را درك نكردند نمی توانستند به تصديق صديقه طاهره (س) برسند.
توجه به بلاي اولياي خداست كه شبهات را بر مي دارد. در جريان بردن اميرالمؤمنين (ع) با دستان بسته به سمت مسجد نقل كرده اند كه در بين راه فردي يهودي حضرت را با آن حال ديد و شهادتين گفت! وقتي علّت امر را از او جويا شدند گفت: قدرت و شجاعت اميرالمؤمنين (ع) را در خيبر ديده بودم، حال كه اين چنين شخصيتي را دست بسته ديدم يقين كردم كه شمشير زدن او و صبر و شكيبايي اش هر دو براي رضاي خداست و گرنه آن كس كه باب خيبر را آن گونه از جاي درآورد اگر همه كارهايش «لله» نبود امروز هرگز نمی توانستند او را دست بسته ببرند!
👈درك اين بلاست كه انسان را به تصديق مي رساند.
در قضية عاشورا بسيار از بزرگان مانند «ابن عباس» زمين گير شدند و مثلاً سيدالشهداء (ع) را نصيحت مي كردند كه خانواده خود را با خودش نبرد. اين افراد قطعاً چون بلاي حضرت را درك نكرده اند به تصديق حضرت هم نرسيدند. از آن طرف حضرت قمر بني هاشم أباالفضل العبّاس (ع) نه تنها در اوج تصديق است بلكه در اوج تسليم و محو شدن در سيد الشهداء است.
فراز سوم : پايداري بر نبوت و ولايت پس از درك بلا و تصديق ولي الله
وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّهُ
و شکيباييم به تمام آن چه پدرت صلي الله عليه و آله برای ما آورده، و هم چنين آن چه را وصيش آورده است.
👈اگر انسان توانست اين دو گام را بردارد و از مدخل بلا و ميثاق به مقام درك و تصديق برسد، آن گاه مي تواند پاي نبوت و ولايت الهيه بايستد.
اين پايداري و صبر بر دستاوردهاي نبي اكرم (ص) و وصي ايشان، محصول قدم هاي قبلي است. در واقع، انسان زائر با درك و عمل به هر فراز زيارت وارد فراز بعد مي گردد تا به كمال مطلوب در زيارت و در راه قرب الهي و معصوم نائل گردد.
👈اگر انسان به تصديق صديقه طاهره (س) رسيد آن وقت مي تواند پاي دين خدا بايستد.
كسي كه مي فهمد همه وجود او صدق است و او پاي اين دين ايستاده، به فراز سوم وارد خواهد شد: « و صابرون لكل ما اتانا به ابوكِ صلي الله عليه و آله و اتانا به وصيُّه». و همين است كه آنان كه صديقه طاهره (س) را تصديق نكردند پاي ولايت و نبوّت هم نايستادند! و باز همين است كه در روايات فرموده اند: آن كس كه ولايت را قبول ندارد در واقع نبوت نبي اكرم (ص) را درك نكرده و نپذيرفته است.
فراز چهارم : صديقه طاهره سلام الله علیها واسطه الحاق عباد به نبوت و ولايت
فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا
اکنون از تو می خواهيم که اگر به راستی در آن عقيده به تو راست می گوييم با همين راستگويي مان ما را به آن دو بزرگوار برسانی.
زائر پس از طي سه فراز گذشته، با «فاي» نتيجه به يك سؤال و درخواست از صديقة طاهره (س) مي رسد و از ايشان مي خواهد كه پس از تصديق ـ كه در مراحل قبل به آن دست يافته ـ ما را به نبي (ص) و ولي (ع) خدا ملحق سازد.
👈يعني الحاق ما به نبوت نبي اكرم (ص) و ولايت اميرالمؤمنين (ع) به وسيلة صديقة طاهره (س) و با تصديق ايشان تحقق مي يابد. به بيان ديگر، سيده نساء العالمين فاطمه زهرا (س)، حلقة اتصال همه عالم به نبي (ص) و ولي (ع) هستند.
پس، راه الحاق به نبوت و ولايت، تصديق صديقه طاهره (س) مي باشد كه انسان با اين تصديق، قابليت الحاق را مي يابد و جزو شعاع وجودي ايشان مي گردد.
👈 از اين رو است كه اولين كار دشمنان اسلام اين بود كه کوشيدند رابطة عالم را با حلقه اتصالشان به خدا را قطع نمايند و لكن بلاي صديقه طاهره (س) بود كه اين حلقه را دوباره گره زد! بلاهايي كه حضرت زهرا (س) تحمل مي كنند بلاهاي سنگينی است که درک آنها به سادگی اتفاق نمی افتد.
بلاي فراق رسول اكرم (س) از يك سو
و بلاي خانه نشين شدن اميرالمؤمنين (ع) از سوي ديگر،
و نيز ماجراي كوچه و ماجراي خانه از جانب ديگر،
بزرگترين مصائب را رقم زد.
شايد بتوان گفت شهادت حضرت در سنين جواني و مخفي بودن قبر ايشان، بزرگ ترين شاهد حقانيت ايشان است. حضرت با تحمل اين بلاها و يتيم گذاشتن فرزندان خود مي رود تا راه غلبة جبهة توحيد بر جبهة كفر را هموار نمايد.
اين بلاها همه يك طرف و بلاي حضرت در بلاي سيد الشهداء (ع) هم طرف ديگر! قبل از ولايت سيد الشهدا (ع) سخت ترين ميثاق را از صديقه طاهره (س) براي بلاي فرزندش گرفته اند.
حضرت زهرا (س) هزينه پيشرفت اسلام و اتصال عالم به نبوت و ولايت را با تحمل اين مصائب عظيم پرداخته اند. امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و ساير اولاد معصومشان و بقيه فرزندان و سادات، بزرگ ترين مصيبت ها را در كلّ عالم تحمل كردند و صديقه طاهره (ع) هم ميثاقي عظيم بر تحمل اين بلاها به خداوند متعال داده و به نحو اتمّ و اكمل به آن وفا كرده اند.
«إلاّ الحقتنا بتصديقنا لهما» می رساند که اين الحاق، تنها براي كسي كه سالك فرازهاي سابق بوده است، امكان پذير است.
فراز پنجم : نقش تولي به ولايت صديقه طاهره سلام الله علیها در طهارت بندگان
لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ
تا مژده دهيم خود را به اين که ما به وسيله دوستی تو حتماً پاک شده ايم.
زائر در فراز پنجم، به طهارت مي رسد و به وسيله ولايت صديقه طاهره (س) پاک می گردد؛ «قد طهُرنا بولايتك».
این چکيده ای از تفسير اين زيارت عظيم بود. در اين بحث نشان داده شد که زيارت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها مراحل سلوک روحی و عملی مؤمنان در زندگی فردی و اجتماعی را تا مرز طهارت کامل، به خوبی بيان می کند.
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
🏴صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
پیامبر اکرم ص
امیرالمومنین ع
امام حسن مجتبی ع
امام حسین ع
امام سجاد ع
امام باقر ع
امام صادق ع
امام کاظم ع
امام رضا ع
امام جواد ع
امام هادی ع
امام حسن عسکری ع
و
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
🔴بیعت با انقلاب، بیعت با پیغمبر(ص)
♦️امام خامنه ای: شما امروز وقتی با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید، با پیغمبر بیعت کردید. آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خطّ انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آنوقت: اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِه وَ عَلَی المُؤمِنینَ؛ [این] در یک آیهی دیگر [است]؛ در این آیه: فَاَنزَلَ السَّکینةَ عَلَیهِم؛ خدای متعال آرامش را به دلها خواهد داد.
♦️وقتی آرامش داشتید، اطمینان قلب داشتید، آنوقت در عرصهی مقابلهی با دشمن دچار حیرت نمیشوید، دچار ناامیدی نمیشوید، دچار تزلزل نمیشوید؛ امروز براساس این سکینه و این آرامش، انسان میتواند یقین کند که ملّت ایران بر آمریکا و توطئههایش قطعاً پیروز است
درخـ🌴ـت درد را پرورده بودند😢
براے او خـبر آورده بودند...
ڪه اے خاڪی نشین آسمان زاد
زبـانم لال زهـ💗ـراے تو جان داد
تب غمناله اش در جوش میرفت
همان خیـ💪ـبر شڪن از هوش میرفت
به هوش آمد سوی خـ🏡ـانه روان شد
به سوے نعش مظلومه دوان شد
رسید و دید یارش بر زمین است😢
همه دارو ندارش بر زمین است😔😔
نشست و خیمه زد بر جسم بانو
سر بانو نهاد روی زانو...
تلطّف ڪرد با آن باغ چیده🌷
تکلّم ڪرد با یاره شهـ💓ـیده
ڪه اے خورشید بی همتا،علی ام
لب از لب باز ڪن زهرا،علی ام
سخنهای علی اعجاز میڪرد
ڪه زهرا چشم بر او باز میکرد
به آنچه بین عشاق است و مرسوم
نگاهی کرد مظلومه به مظلوم😑
ڪه گرچه مست از جام وصالم
حلالم ڪن تو ای مظلوم عالم😞
#فاطمیه
#یازهرا(س)
313:
نقل شده دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند.
پرسیدند: این مجلس متعلّق به کیست؟
گفتند: مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است .
راوی حکایت می گوید: رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود، گفت:
من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم.
گفتم: این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی.
گفت: من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود.
وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و گفت:
ایها العالم، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید: علی بن ابیطالب، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم.
ابوحنیفه گفت: به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، همواره در میدان های جنگ، آن دو بزرگوار (ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد! و این نشان می دهد که آن دو نفر، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد!و چون علی را دوست نمی داشت، طردش می کرد؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است!
فضل گفت: بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است:
«خداوند، مجاهدین را بر قاعدین ونشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است»
و به حکم این آیه، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند.
ابوحنیفه گفت: به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است!
فضل گفت: بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید: آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، دفن شده اند!
برای این که خداوند فرموده است:
« ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر، داخل خانه اش نشوید…»
و می دانیم که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است.
ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت: به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانة پیامبر صلی الله علیه وآله دفن نشده اند! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و از پیامبر صلی الله علیه وآله مهریه طلبکار بودند، پدرانشان را در مهریة خودشان دفن کردند!
فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به همسرانش بدهکار نبوده است.
برای اینکه خداوند فرموده است:
«ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم»
طبق این آیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است.
ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت: به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر صلی الله علیه واله مهریّه طلبکار نبوده اند، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر صلی الله علیه وآله بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است!
فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید: شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است:
«ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است»
پس طبق گفتة خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشتهاند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها سلام را از فدک محروم کردید و گفتید: پیامبر صلی الله علیه وآله، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد؟!
سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت و با لحنی خشم آلود فریاد کشید:
این مرد را بیرون کنید! این خودش رافضی است و اصلاً برادر هم ندارد!
✍ منابع:
الفصول المختاره، سيّد مرتضي، ص74
كنز الفوائد، ابو الفتوح كراجكي، ص 135
احتجاج طبرسي، ج2، ص149
هدایت شده از لشکر سایبری رهبری
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبرانقلاب، صبح دیروز: امروز دشمن در فضای مجازی دائما در حال ترساندن شماست؛ نه نترسید!
پیغمبر فرمودند فقط کسانی که در جنگ احد زخمی شدند، باید شمشیر دست بگیرند و بیایند بیرون؛ دیگران حق ندارند بیایند.
چهل_سالگی_انقلاب
کانال:
آرشیو سخنرانی های رهبری
@rahbari313
هدایت شده از کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
❎هرکسی گفت مرگ بر آمریکا نگید مگه مردم امریکا چه گناهی کردند این دو کلام رو نشونش بدید:
☫امام خامنه ای(۱۳۹۷/۱۱/۱۹)
مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و بولتون و پمپئو. یعنی مرگ بر سردمداران آمریکا .ما با ملت آمریکا کاری نداریم.
☫امام(ره)،(۱۳۵۸/۸/۲۵):
این ملتی که الآن دارند فریاد میزنند مرگ بر آمریکا مقصودشان کارتر است. #ملت_آمریکا که به ما کاری نکرده.
@mobahesegroup