eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
📢📢📢📢📢. خیلی فوری✅ 💫 #حدیث _نور 💫 . امام صادق فرمود : هر کس از علمش ، پولش، مالش، جانش، به اندازه یک درهم خرج امام زمان (عج) کند به اندازه ی دو میلیون درهم خدا و امام ثواب برایش محاسبه می کنند 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 سلام علیکم بزرگواران با توجه به وضعیت بحرانی در استان گلستان برای اطعامشان نیاز به گوشت دارند بنا داریم ان شاالله در همانجا قربانی برای سلامتی وفرج امام‌ زمان علیه السلام انجام دهیم صدقه سرسلامتی آقا ،سلامتی همه ی مسلمانان خاصه شیعیان مولا امیرالمؤمنین علیه السلام👌 ما را یاری بفرمائید ولو به اندک🙏 عزیزان می توانند 👇👇👇 سهم خود را به این شماره ی کارت واریز فرمایند: 6037 9973 5313 3474 خدیجه مولوی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃❤️ •| همواره در این فکر بودم که #موسی(علیه السلام) از آن دختر چه دید⁉️ که حاضر شد برای #مهریه‌ی او ده سال از عمرش را #چوپانی کند! 😍 ✅جواب را خداوند 📖 در #قرآن ذکر کرده است:👇 💠 ﴿تمشي علىٰ استحياء﴾ آن دختر با #شرم_و_حیا راه می‌رفت..😌👌 #حجاب #چادر #امانت_حضرت_زهرا‌س❤️
﷽  سلام علیکم  بیست و ششمین روز از🌷چله دوازدهم🌷  تلاوت☀️ زیارت امین الله☀️  به نیابت از  بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف امام خمینی (ره) همه شهدا و ❣️ شهید رجب علی آهنی ❣️  #هدیه می کنیم  محضر نورانی  ☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام☀️ 🌹🌹🌹🌹  تلاوت ☀️زیارت آل یاسین☀️ و عرض سلام و ارادت خدمت ☀️امام زمان علیه السلام ☀️ #به_آرزوی_شهادت  اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 
✨﷽✨ 🌷شهید رجب علی آهنی 🌷توی روستای مان، رسم بود عروس را با ساز و دهل می آوردندخانه ی داماد؛ مردم هم می آمدند برای تماشا.هرچه اصرار کردیم که رسم است. 🌷بگذار برای تو هم جشن مفصل بگیریم ، زیر بار نرفت . 🌷گفت "ما انقلاب کردیم که توی عروسی هامون به جای گناه صلوات محمدی باشد. 🌷هر کی رسم و رسوم رو دوست دارد، خودش می دوند. ما باید برای بقیه الگو باشیم." 🌷شب عروسی اش دعای کمیل خواندند به جای ساز و دهل. 🌷اگر خدای ناکرده آن چیزهایی را که اسلام ازاله کرد وریخت بیرون، این ها را ما در عقد ازدواج بیاوریم، آن وقت عقد ما ، عقد جاهلی خواهد شد . 🌷خودمان مسلمانیم ، اسممان مسلمان است اما کارمان کار جاهلیت خواهد شد.
شهیدحاج رجبعلی آهنی فرزند داد خدا در تاریخ 3/4/1334 در قریه سلطانی از توابع شهرستان نهبندان در خانواده ای مذهبی وکشاورز دیده به جهان گشود . در سن سه سالگی پدرش را از دست داد و دوران کودکی را در روستای زادگاهش به مکتب خانه قرآن رفت و تحصیلات ابتدائی اش رادر همانجا به پایان رساند . مشکلات فرارویش و سختی های زندگی او را مجال به درس خواندن نداد و علیرغم سن کم و خردسالی ، بار زندگی را به دوش کشید . فعالیت شهید در این سنین بیشتر پرداختن به امورات کشاورزی و دامداری بود
رجبعلی پس از اینکه پدرش را از دست داد مجبور شد برای تامین مخارج زندگی به کار مشغول شود که در سن 13 سالگی روستا را ترک و به تهران رفت . در آنجا در شرکت « فاردارو» و در قسمت پخش دارو ، همچنین در کارهای بانکی شرکت ، دو سال کار کرد . در سال 1354 داوطلبانه خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی نمود و به سربازی اعزام شد . چهار ماه آموزشی را در تربت حیدریه به پایان رساند و بعد از این مدت به تهران اعزام شد . مدتی از خدمت سربازی خود را در تهران و سپس در خاش سپری نمود پس از اتمام دوران سربازی ، به بیرجند آمده و در شرکت « پی ریز » در محمدیه بیرجند حدود یکسال به کار مشغول شد. آنگاه مجدداً به تهران رفت که همزمان با اوج گیری انقلاب بود . او با حضور در تظاهرات همگام با سایر مردم به فعالیت های انقلابی بر علیه رژیم پهلوی پرداخت
. در جریان کشتار 17 شهریور ، بر علیه رژیم شاه نقش فعالی داشت . سپس مجدداً به بیرجند بازگشت و در تظاهرات و راهپیمایی ها رهبری گروه های مردمی را به عهده می گرفت . روحیه ایثارگری بالایی داشت و از مشکلات دوران انقلاب هیچ گونه واهمه ای نداشت. همه را بر علیه شاه تحریک می کرد . با پیروزی انقلاب ، به کمیته انقلاب اسلامی پیوست و با قاطعیت بر علیه ضد انقلاب و عوامل رژیم شاه می پرداخت . بعداز چندی ، ازکمیته استعفا داده و به جهاد سازندگی پیوست . روحیه بالای ولایت پذیری و عشق به امام و مردم مستضعف ، او را بر آن داشت تا فعالیت خود را از جهاد سازندگی به خدمت در سپاه پاسداران شهرستان بیرجند معطوف کند . او همواره در فکر محرومان و گرفتن حقشان از ظالمین بود . از اختلاف و تفرقه رنج می برد . پس از نه ماه فعالیت درسپاه ، برای گذراندن آموزش به مشهد اعزام و بعد از اتمام دوره آموزشی به بیرجند بازگشت . در منطقه نهبندان ، حدود شانزده ماه به عنوان فرمانده عملیات مبارزه با مواد مخدر فعالیت نمود وپس از اینکه اوضاع منطقه را سرو سامان بخشید
مدتی بعد داوطلبانه به جبهه رفت و در عملیات طریق القدس به عنوان فرمانده گردان شرکت کرد . او اولین فرمانده ای بود که خط دفاعی عراق را شکسته و از روی میدانهای وسیع مین گذشت و به یاری خداوند متعال ، دشمن بعثی را تا عمق 30 کیلومتری مجبور به عقب نشینی کرد.در این حمله شهید آهنی بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد که بصورت سرپایی درمان شد . بعد از عملیات و پس از شش ماه حضور در جبهه به بیرجند بازگشت و برای دومین بار در تاریخ 5/12/1360 به جبهه اعزام شد . او این بار فرماندهی نیروهای ویژه خراسان در عملیات فتح المبین را به عهده گرفت و به جبهه شوش اعزام گردید . در این عملیات بر اثر اصابت گلوله از ناحیه دست مجروح شد که برای مداوا به بیرجند منتقل گشت . پس از ده روز برای سومین بار به جبهه رفت
این مرتبه نیز در عملیات بیت المقدس به عنوان فرمانده خط شکن گردان ابوذر عهده دار مسئولیت شد . نام ابوذر را از آن جهت برای گردانش انتخاب نمود ،که اعتقادش براین بود ، ابوذر از افراد مستضعف و پابرهنگان جامعه نامیده می شد و انقلاب را نیز باید مستضعفان و پابرهنگان حفظ کنند . خود او و افرادگردانش با عنوان « شیر علی » و « چریک خمینی » معروف بودند . شهید در این مرحله جهت باز پس گرفتن خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه پشت( کمر) مجروح که دوباره برای مداوا به بیرجند آمد . پس از چند روز مداوا ، مجدداً برای بارچهارم ، در عملیات رمضان به عنوان معاون تیپ شرکت کرد که در این حمله ، هنگام گرفتن سنگر های مثلثی از بعثیون کافر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پا ، برای چندمین بار مجروح و دوباره به بیرجند آمد . البته شهید رجبعلی آهنی در عملیات کرخه نیز بر اثر اصابت گلوله کالیبر 50 دچار جراحت از ناحیه کمر شده بود . با تمام این مجروحیت هادر هنگام بازگشت به بیرجند مقدمات ازدواجش را فراهم و در سن 25 سالگی در روستای زادگاهش به تاریخ 2/7/1361 ازدواج نمود
چند روز پس از ازدواج از طرف سپاه به عنوان فرمانده فداکار عازم مکه شد در آنجا نیز فعالیت های خود را بر علیه رژیم آل سعود ادامه داد و در راهپیمایی های حج شرکت فعال داشت . بعد از زیارت خانه خدا به ایران بازگشت و پس از سه روز ، برای آخرین دفعه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد . او در برابر گرفتاریها و مشکلات بسیار صبور و با حوصله برخورد می کرد و همچون کوه استوار و مقاوم بود . سرانجام شهید حاج رجبعلی آهنی در عملیات مسلم ابن عقیل به عنوان معاون تیپ 21 امام رضا ( ع) شرکت و به تاریخ 25/8/1361 در تپه های مشرف بر شهر مندلی عراق بر روی میدان مین بعثیون جان به جان آفرین تسلیم کرد و به فیض عظمای شهادت نائل گردید . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
مادر شهید رجب علی آهنی می گوید: هرگز او را تندخو ندیدم، اما یک روز دیدم با عصبانیت وارد خانه شد. تعجب کردم. دست از شستن لباس کشیدم و به اتاق رفتم. دیدم مشغول خواندن قرآن شده. پرسیدم: «طوری شده مادر؟ خدا نکند که تو را کج خلق ببینم.» بدون اینکه نگاهش را از روی قرآن بردارد، گفت: «چیزی نیست، اجازه بدهید کمی قرآن بخوانم. می ترسم الان حرفی بزنم که به گناه ختم شود.» من هم از کنجکاوی دست برداشتم. بعد از مدتی کوتاه، خودش به سراغم آمد. علت ناراحتی اش را که پرسیدم، گفت: «امروز چند تا معلم زن با یک وضعی آمدند مدرسه روستا برای شرکت در جلسه امتحان.. به محض ورود، با مردان دست دادند. من هم از اینکه حریم خدا شکسته شد، خیلی ناراحت شدم»… « خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند… هدفدار در جامعه حاضرشده اند.»
❤️از شهدای گمنام به خواهران مومن...📞 خواهرم خون از من حجاب از تو ... شفاعت از من حیا از تو